سوره انعام آيه 132 تاريخ 23 خرداد 1402

سوره انعام آيه 132 تاريخ 23 خرداد 1402

بسم‌الله الرحمن الرحیم
سه‌شنبه 23 خرداد ۱۴۰۲الف. درجات انسان برخاسته از اعمال او. ب. منظور از بي‌نياز بودن خدا.
آیۀ ۱۳۲ سوره انعام
وَ لِكُلٍّ دَرَجٰاتٌ مِمّٰا عَمِلُوا وَ مٰا رَبُّكَ بِغٰافِلٍ عَمّٰا يَعْمَلُونَ ﴿الأنعام‏، 132﴾
و برای هر یک [اهل دار السلام]، درجات و مراتبی است به خاطر آنچه عمل کردند؛ و پروردگارت از اعمالی که انجام میدهند، اصلاً غافل نیست.
توضيح:
به چیزی که انسان با آن بالا می‌رود درجه يا نردبان می‌گویند. به چیزی که با آن انسان پایین می‌رود در عربي «دَرَکَه» می‌گویند و در فارسي معادل ندارد.
در تمام مواردی که جلسۀ قبل بررسي شد، از خود آيه روشن بود كه «درجات» در همان معنای مثبت يعني بالا رفتن به كار رفته بود به جز سورۀ احقاف و همین آیۀ ۱۳۲ سوره انعام که مجمل بود و از خود آیه مشخص نبود که «درجات» به معنای بالا رفتن است و در هر دو مورد، آیۀ قبل از آن‌ها هم فعل و فاعلش منفی بود و باز در هر دو مورد چند آیۀ قبلش فعل و فاعلش مثبت بود.
و اشكال كرديم که چرا آیه را به آیۀ قبل متصل بدانيم که مجبور بشویم «درجات» را به معناي اعم بگیریم که بگوییم هم در خوبی بکار رفته است و هم در بدی؟! خیر، آنرا به چند آیۀ قبل مرتبط می‌دانیم. مثلا آيۀ مورد بحث توضیح آیۀ ۱۲۷ هست. يعني وقتی می‌گوئیم برای همۀ متذكران، دارالسلام هست گمان نشود که در دارالسلام همه متساوی هستند.
به عبارت ديگر این درجات را به همه نمی‌دهند و بدون دلیل نیست، بلکه «مِمَّا عَمِلُوا» است یعنی بخاطر عمل آن‌ها است.
«وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ» درجات مبتدا هست و «لکلٍ» خبر است و یا جانشین خبر. و مقدم شدنش بر مبتدا، حصر یا اهميت را می‌رساند. اما نکته‌ای که می‌خواهیم بگوئيم این است که لکل نمی‌تواند خبر واقع شود چون از لحاظ ادبی جار و مجرور و ظرف کمبودی دارند و نمی‌شود خودشان‌ به تنهایی خبر شوند و باید به چیزی تعلق داشته باشند مثلا می‌گوئیم «لکلٍ»متعلق است به «ثابتٌ» يا «مستقرٌ» يا «یکون». پس می‌شود درجاتی برای هر کدام از متذکران ثابت است يا مستقر است يا وجود دارد.
سؤال؛ ظرف تحقق درجات کجا است؟ آيا درجاتی كه برای هر یک از متذکران ثابت است در دنیاست یا در آخرت؟
جواب؛ معمولا در اذهان این است که درجات در آخرت متفاوت است ولی آیه كامۀ «در آخرت» ندارد، به آیه ۱۲۷ هم که برگردیم آنجا می‌گفت «لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ» عند ربهم هم تنها در آخرت نیست و می‌شود که دنیا هم باشد. در آخرت قدر متقین است اما دلیلی نداریم که درجات يا دار السلام يا نزد پروردگار بودن را از دنیا نفی کنیم. بلكه به نظر مي‌رسد همین‌جا درجات وجود دارد، البته، در دنیا ممکن است ما تشخیص ندهیم چون طبق ظاهر و قيافه قضاوت می‌کنیم مثل وجود نازنین پيامبر که در ظاهر با بقیه تفاوت نداشت این بود که افراد تازه وارد، می‌گفتند: ایّکم محمد؟ و درجات پیامبر را مردم نشناختند.
نشناختن مردم دلیل نیست که پیامبر درجات نداشته باشد یا برعکس اگر مردم بگویند دیگری درجات دارد در حالی‌که درجه‌ای ندارد، براي او درجه‌اي ثابت نمي‌شود.
دانستن و ندانستن مردم در درجات واقعي افراد تأثیر ندارد.
«مِمَّا عَمِلُوا» من برای تعلیل است یعنی بخاطر آنچه که عمل کرده‌اند. در واقع درجه يا بهشت را به بهاء می‌دهند نه بهانه.
سؤال؛ آيا کثرت عمل در درجات تأثیر دارد یا به کیفیت عمل بستگی دارد؟ به تعداد رکعات نماز بستگی دارد یا به خلوص و معرفت و نیت آن؟
جواب؛ متعلق محذوف است و همين دلالت بر عموم را مي‌رساند، يعني هم کميت و هم كيفيت و هم نيت و هم انگيزه همه در درجات عمل تأثیر دارد.
سؤال؛ خدا چطور متوجه می‌شود؟
جواب؛ «وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ» «رب تو» يعني همان که تو را پرورش داد و توان ساختن چنين انساني را داشت، غافل نیست از اعمال افراد.
يادآوري: بعضی از وقت‌ها ما کارهایی می‌کنیم یا كارهايي نسبت می‌دهیم به بزرگان که از آن استشمام مي‌شود كه خدانمي‌داند يا غافل است يا ممكن است غافل شود، مثلا شخصی می‌گوید که هشتاد سال با این دستمال اشكهاي گریۀ برای امام حسین علیه‌السلام را پاك كردم اين دستمال را با من خاك كنيد که خدا حواسش باشد به این دستمال و گريه‌ها؛ یا مسجدی بسازیم و بالای آن اسم خودمان را بنویسیم که خدا یادش نرود.
يادآوري2. اینطور نباشد که کار خیری که می‌کنیم به دیگران نگوئیم، بله اگر برای تشویق دیگران به کار خیر است اشکالی ندارد اما اگر برای اینکه دیگران بدانند که بگویند خدا بیامرزد او را و در ذهن مردم یادگار بماند تا خدا يادش بماند اين درست نیست.

يادآوري3. توصیه می‌کنم که به حج بروید و تحت تأثیر تبلیغاتي واقع نشوید که مي‌گوين حج نرويد و پول‌ها را به عرب‌ها ندهید. آنجا كه رفتيد مشاهده می‌کنید که در بقيع و غغير بقيع، سنگ قبر نیست اما اینکه سنگ قبر نیست دلالت بر این ندارد که خدا هم نداند آن فرد آنجا دفن است، نوشتن زیاد اعمال خوب کم کم باعث ایجاد شائبه ریا می‌شود.
يادآوري4. اینطور نباشد که بگویم برای تشویق دیگران به کار خیر كارم را اعلام مي‌كنم، ولی در درونم این باشد که برای اسم خودم باشد و بدانيم كه خدا از این هم غافل نیست.
غافل در مقابل متذکر است و ممکن است کسی عالم باشد و غافل یعنی متوجه نباشد اما خدا هم عالم است و هم متوجه و دقیقا کار را می‌داند.
دیگران درجات را اعم گرفته بودند و «مما عملوا» را هم طبق آن اعم می‌گیرند اما ما هم درجات و هم مما عملوا را برای کار خوب گرفتیم.
کار خیر منحصر به عبادت نیست بلکه شامل صدقه هم می‌شود و یک وقت نیت دارید که به فقیر کمک کنید و یک وقت نیت دارید به معتادی کمک کنید که ضربه به شما نزند و خدا از این اعمال هم غافل نیست.
کار خوب شامل اختراعات هم می‌شود مثلا اختراع اینترنت که باعث تحول عظیمی در جهان شد مثلا اینترنت باعث شد که مظلومان بتوانند صدای خود را بهتر به گوش جهانیان برسانند. این مخترعان اینترنت ممکن است قصدشان کمک به بشر بوده است یا نابودی آن؛ و خدا غافل نیست از نیت آن‌ها.
به نظر بنده آیه برای تشویق است برای کار خیر، حتی اگر هیچ کسی نبیند. و اين آيه از دید دیگران تهدید است که ظلم نکنید که خدا می‌داند و غافل نیست از ظلم.
نکته؛ بنده کتابی نوشتم به نام «ژرفایی قرآن و شیوه‌های برداشت از آن» و آنجا بيان كردم كه يك عبارت ممکن است در ضمن یک پاراگراف یک معنایی داشته باشد اما آن را جدا کنیم معنای دیگری داشته باشد و هر دو معنا مراد خدا باشد. پس در اينجا آیه به دید ما کار خوب مراد است اما این آیه را جدا کنیم « وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ» می‌شود معنای عام داشته باشد و کار بد را هم شامل شود، فقط نکته‌ای که وجود دارد وقتی آیه را جدا می‌کنیم و معنایی بخواهیم برداشت کنیم نباید آن معنا مخالف ضروری عقل و شرع باشد، مثلا لا اله را بگیری و بگویی خدایی وجود ندارد.
نکته؛ «عَمَّا يَعْمَلُونَ» را ابن عامر «عَمَّا تَعْمَلُونَ» خوانده است و پروردگار تو غافل نیست از آنچه عمل می‌کنید و «عمل می‌کنید» كه مخاطب است خطاب به مسلمانان است؛ چون خداوند مشرکان را مورد خطاب قرار نمی‌دهد و این تقريبا صریح می‌شود در مطلبی که ما گفتيم كه کار خیر مراد است و درجات مثبت مراد است، یعنی ای مسلمانان که شكنجه مي‌شويد و هجرت می‌کنید و اذیت می‌شوید و… خدا از کارهاي خوب شما غافل نیست و بالأخره آيه فاعل کار خیر را منحصر به مسلمانان می‌کند.
آیۀ ۱۳۳ سوره انعام؛
وَ رَبُّكَ اَلْغَنِيُّ ذُو اَلرَّحْمَةِ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ مٰا يَشٰاءُ كَمٰا أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ ﴿الأنعام‏، 133﴾
پروردگارت بینیاز داراي رحمت است؛ اگر بخواهد شما را میبرد و هر چيزي را كه بخواهد جانشین شما میسازد؛ همانطور که شما را از ذريۀ اقوام دیگری به وجود آورد.
پروردگار تو بی نیاز مطلق است«ربک» مبتدا است و «الغنی» خبر آن است، در علم نحو بيان شده است که مبتدا باید معرفه باشد؛ زيرا خبر باید فایده‌ای داشته باشد و خبر دادن از موضوع مجهول بي‌فايده است. مثلا اگر بگویی زید آمد يا رفت يا مُرد فايده‌اي براي شنونده دارد. و اگر گفته شود فردی آمد يا رفت يا مُرد. یا درختي خشكيد فايده‌اي براي مخاطب ندارد. و خبر معمولا نکره است و اگر جایی معرفه بود نکته‌ای را می‌خواهد بگوید، اگر بگویی «ربک غنیٌ» یعنی پروردگار تو ثروتمند است اما اگر گفتی«ربك الغنی» یعنی تنها پروردگار تو غنيّ است يا پروردگار تو غنيّ مطلق است يا سزاوار نام غنی است.
گاهی می‌گویی زیدُ احسنَ یعنی زید کار خوبی کرد یعنی مثلا یکبار کار خوبی کرد، اما گاهی می‌گویی زیدُ محسنُ یعنی زید نيكو كار است و گاهی می‌گویی زیدُ المحسن یعنی زيد ذاتش نيكوكاري است. اصلا نیکوکار می‌خواهی فقط زید است و کس دیگری نیست.
زید عَدَلَ یا زید عادلٌ یا زید العادل یا زید عدلٌ يا زيد العدل. با هم متفاوت است. این آخری یعنی زید خود عدالت هست.
حالا اینجا «ربک غنیٌ» پايين‌تر از «ربک الغنی» است. یعنی دنبال غنی هستی؟ تنها رب تو غني است.
هیچکس در عالَم ممكنات، بی نیاز مطلق نیست و همه آنچه که ما داریم از خدا است و ما اگر هم غني باشيم غنی بالعرض هستیم و محتاجيم همانند محتاج بودن پرتو خورشید به خورشيد. اما بايد توجه داشت كه خورشيد و نورش مخلوقي از مخلوقات خداست و خودش در ذاتش محتاج به خداست. اما خدا غنی بالذات است و به هيچ چيزي نياز ندارد. بی نیازی ما نسبی است و بی نیازی خدا مطلق است.

برچسب ها


0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.