هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
بسمالله الرحمن الرحیم
احتمال جهشي از نوع انسان به نوعي برتر. تفسير شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۲
در توضيح آیه ۱۳۳ سوره انعام
وَ رَبُّكَ اَلْغَنِيُّ ذُو اَلرَّحْمَةِ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ مٰا يَشٰاءُ كَمٰا أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ ﴿الأنعام، 133﴾
پروردگارت بینیاز و مهربان است؛ اگر بخواهد شما را میبرد و هر چه را بخواهد جانشین شما میسازد؛ همانطور که شما را از ذريّۀ گروه دیگری به وجود آورد.
این آیه هم طبق آیات قبل نگارنده متفاوت از ديگران معنا میكند، آنان آيۀ قبل را مربوط به دَرَكات و كارهاي بد دانستند و این آیه را نيز همانطور معنا میکنند یعنی خدا بينیاز مطلق است و نيازي به ظالمان ندارد پس آنان را از ميان برميدارد و چون رحمت دارد گروه دیگری جای آنها میآورد. نظير آيۀ يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اَللّٰهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى اَلْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى اَلْكٰافِرِينَ ﴿المائدة، 54﴾
ای مسلمانان! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانی نمیرساند)؛ خداوند جمعیّتی را میآورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند.
نگارنده با توجه به آیات قبل که گفتیم منظور از «درجات» درجههاي مثبت بهشتیان منظور است اینجا هم همینطور معنا میکنیم که «ربک الغنی؛ پروردگار تو داراي مطلق است و رحمت هم دارد و حالا که غنی و دارای رحمت است چرا به ما اکتفا کند، میتواند بهتر از ما هم بیافریند و ميآفريند. اینجور که معنا کردیم خداوند ممکن است، بشر خوب و مؤمن را ببرد و گروه بهتر بیاورد. بعضی وقتها تصور میشد که اینکار شدنی نیست و نوعها ثابت است و در فلسفه گفته میشد که حیوان یا عقل ندارد و تنها شهوت و غضب دارد ميشود حیوانات غير انسان؛ یا علاوه بر شهوت و غضب عقل هم دارد میشود انسان؛ یا تنها عقل دارد و شهوت و غضب ندارد که ميشود فرشته.
ولی از این آیه فهمیده میشود که خدا گونههای دیگری را هم میتواند بیافریند، كه ما از آن تصوري نداريم، ولي تصور نداشتن از چيزي دلالت بر نبودن آن يا بوجود نيامدن آن يا محال بودن آن نميكند و از این آیه به ذهن میآید كه با کلمۀ «مَا يَشَاءُ» اشاره به این مطلب کند؛ زيرا بايد «من يشاء» به كار ميبرد و ابهام گويي هيچ توجيهي ندارد؛ زيرا بردن اين انسانها -چه نيك و چه بد- و آوردن گروهي پستتر كار خوبي نيست كه خدا انجام دهد، پس بايد «ما يشاء» را بالاتر از انسان معنا كنيم.
البته اين دليل خیلی محکم نيست، اما با تصور و گفتن آن راه باز ميشود و اینجا ما تکثیر احتمال میكنیم تا راه باز شود تا شايد با فعال شدن ذهن یکسری شبهات پاسخ داده شود، مثل آنچه که در مورد جن گفته شد که ممکن است در برخي جاها به معنای انسانهای پشت پرده باشد ولی دلیلی بر نفی وجود جن به عنوان يك نوع نبود.
بله، در عالم وجودی که فعلا خدا خلق کرده است انسان اشرف مخلوقات است ولی آیا بهتر از شما انسانها امكان وجود ندارد؟ اين آيه ميگويد احتمالش وجود دارد و قرینۀ آن «ما یشاء» است كه به جاي«من یشاء» آمده است. اگر «من يشاء» گفته بود یعنی «کسانی که» و منظور این بود که انسانهایی را میبرد و انسانهايي جایگزین میکند اما حالا که «ما يشاء» آورده شده نمیخواهد بگويد که بجای شما حیوان میآورد. اینکه پایینتر از شما بیاورد با رحمت او و غناي او سازگاری ندارد. این مقدمات را در کنار هم قرار داده است که بگوید بهتر از شما میآورد و آن چيزي است كه برتر از انسان است و ما فعلا تصوري از آن نداريم.
البته این قرینه برای اثبات احتمال است نه اثبات وجود. اینکه حتما چنین چیزی واقع خواهد شد را از آيه نگفتم.
سؤال آيا براي آن گروه كاملتر از انسان پيامبري عاليمقامتر از حضرت محمد(ص) خواهد آمد يا ايشان پيامبر آنان نيز هستند؟
پاسخ: نميدانم چون تصور واضحي از احتمالي كه دادم ندارم، با اين حال ذيل آیه ۲۵۳ سوره بقره«تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ» ميتوان پرسيد كه چرا خدا نفرموده که حضرت محمد (ص) را بر رسولان برتری دادیم و شاید دلیلش اين باشد که خدا نوعی ميآورد بالاتر از نوع ما و پیامبر آنها هم از پیامبر ما بالاتر است.
پس در این نوع از بشر كه از آدم شروع شده و هنوز نسلش ادامه دارد، حضرت محمد(ص) افضل است اما ممکن است نوعي كه با «ما یشاء» به آنان اشاره شد و آنان متكاملتر از انسانند، پيامبرشان بالاتر از حضرت محمد(ص) باشد و تصور آن ممکن است و بخاطر همین تصور شايد اینجا «ما یشاء» گفته و آنجا هم نگفته كه کدام پیامبر دقیقا برتر است از دیگران، و مجمل رها شده است.
پس طبق این نظر آیۀ مورد بحث يعني 133 سورۀ انعام برای تبشیر است نه تهدید.
ادامه آیه؛
«إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ» ان شرطیه و جملۀ شرطش محتمل الوقوع است، نه مثل «اذا» که جملۀ شرطش حتما واقع میشود و نه مثل «لو» که جملۀ شرطش اصلا قابل تحقق نیست، چون مربوط به گذشته است و زمان به عقب برنميگردد.
مثال: اِن اتیتَنی اَکرَمتُک؛ اگر بیايی اکرامت میکنم. محتمل است بیایی و محتمل است نیایی یا اِن ضربتنی ضربتُک؛ اگر مرا بزني تو را ميزنم. ممکن است بزنی یا نزنی. اما اگری چیزی اتفاق افتادنش یقینی بود میگویی اذا طلعت الشمس؛ وقتي خورشيد طلوع كرد. اما جايي كه جملۀ شرط وقوعش ممتنع است و هیچ وقت اتفاق نميافتد از «لو» استفاده میکنند مثل لو اتیتنی اکرمتک؛ اگر آمده بودی اکرامت کرده بودم. یعنی زمانش گذشت و هیچ وقت زمان به عقب بر نميگردد.
«إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ» چون با حرف «إن» آمده است پس احتمال وقوعش هست. يعني اگر خدا بخواهد شما را ببرد، توانش را دارد و از ناحیۀ قدرت او مسلم است.
اینکه از ضمیر «کم» استفاده کرده معلوم است که شما آدمهای خوبی هستند که مورد خطاب خدا واقع شدهايد، چون خدا آدمهای بد را مستقیماً مورد خطاب قرار نمیدهد، بلكه پيامبر(ص) را واسطه قرار ميدهد. مثل؛«قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ؛ بگو ای کافران». چون کافران لیاقت ندارند که خدا مستقیم با آنها صحبت کند یا غایب صحبت میکند. اگر هم جایی آنان را مورد خطاب قرار دهد، خطاب توبيخي و عذابی است نه لطفی. و در آیه از خطاب غير توبيخي استفاده کرده است و قرینه بر عذاب هم نداریم.
«وَيَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ مَا يَشَاءُ كَمَا أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِين»
یستخلف؛ یخلف یعنی جانشین میکند اما وقتی«همراه با سین شد یعنی حتما جانشین میکند.
«ما یشاء» گفته نه«من یشاء» چون «من یشاء» همین اتفاقی هست که همیشه صورت میگیرد که پدر و مادر میروند و فرزندانشان جانشین آنان میشوند.
«كَمَا أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ» همانطور که شما را از ذریه قوم دیگری ايجاد كرد.
ممکن است همان معنایی که همه گفتهاند را بگوییم یعنی کما اینکه شما را ایجاد کرد از نطفه پدرانتان اما معنای بالاتری که با معنایی که گفتیم سازگار باشد اين است كه شما را از قوم دیگری ايجاد كرد. مثلا قوم دیگری که مثل انسانها بودند و بدن آنها مثل بدن ما انسانها بود و فقط عقل نداشتند و آنگونه كه در تفسير آيۀ اول سورۀ نساء توضيح دادم: خداوند به دوتا از آنها عقل داد كه در نزد ما به «آدم و حوّا» معروفند و آنان با هم ازدواج کردند و حتی با همان بیعقل ها نيز ازدواج کردند و کمکم کاملترها ماندند و بقيه در تنازع از بين رفتند. همان نظریه داروین که قویترها در جهان باقی میمانند. پس دوتا عاقل شدند و توان آنها بالاتر رفت، چون عقل داشتند و بچههای آنها هم همینطور موجودی که عقل دارد بر موجودات بی عقل غلبه میکنند. قرائنی هم بر این مطلب هست در قرآن آیه ۲۳ سوره مائده که حضرت موسی به قوم خود فرمود: يٰا قَوْمِ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَةَ اَلَّتِي كَتَبَ اَللّٰهُ لَكُمْ وَ لاٰ تَرْتَدُّوا عَلىٰ أَدْبٰارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خٰاسِرِينَ ﴿المائدة، 21﴾ قٰالُوا يٰا مُوسىٰ إِنَّ فِيهٰا قَوْماً جَبّٰارِينَ وَ إِنّٰا لَنْ نَدْخُلَهٰا حَتّٰى يَخْرُجُوا مِنْهٰا فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْهٰا فَإِنّٰا دٰاخِلُونَ ﴿المائدة، 22﴾
گفتند: «ای موسی! در آن (سرزمین)، جمعیّتی نیرومند هستند؛ و ما هرگز وارد آن نمیشویم تا آنها از آن خارج شوند؛ اگر آنها از آن خارج شوند، ما وارد خواهیم شد!»
قٰالَ رَجُلاٰنِ مِنَ اَلَّذِينَ يَخٰافُونَ أَنْعَمَ اَللّٰهُ عَلَيْهِمَا اُدْخُلُوا عَلَيْهِمُ اَلْبٰابَ فَإِذٰا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غٰالِبُونَ وَ عَلَى اَللّٰهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿المائدة، 23﴾
(ولی) دو نفر از مردانی که [از خدا] میترسیدند، خداوند به آنها، نعمت (عقل) داده بود، گفتند: «شما وارد دروازه شهر آنان شوید! هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد. و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید!»
به جملۀ «فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ ؛ وقتی شما وارد شوید پیروز میشوید.» بنگريد و فكر كنيد كه چطور میشود که پيروز میشوند؟ به نظر بنده چون خدا به آنها عقل داده است. آن شكل انسانها قد و هیکل دارند ولی عقل ندارند و شما عقلداران میتوانید آنها را تسخير يا بیرون کنید.
بله اگر آنان عاقل بودند به چه حقی باید بنياسرائيل آنها را بیرون میکردند؟ ولی اگر بگویی عاقل نیستند پس مالک هم نیستند.
آیه دیگری هم از سوره نساء آیه ۱ گفتيم:
يٰا أَيُّهَا اَلنّٰاسُ اِتَّقُوا رَبَّكُمُ اَلَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وٰاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهٰا زَوْجَهٰا وَ بَثَّ مِنْهُمٰا رِجٰالاً كَثِيراً وَ نِسٰاءً ﴿النساء، 1﴾
ای مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسی که همۀ شما را از یک حقيقت آفرید؛ و همسر او را (نیز) از همان خلق کرد؛ و از آن دو، مردان فراوان و زناني (در روی زمین) منتشر ساخت.
از شما گسترش داد مردان فراوان را و زنان را.
پرسش: چرا براي مردان لفظ فراوان را به كار برد و براي زنان به كار نبرد؟
پاسخ: گفتیم پروردگار انسان را از گوهر واحد آفرید و اين افراد داراي گوهر يگانه با هم و با انسانوارهها ازدواج كردندو اسانهاي عاقل زيادي بوجود آمدند و در درگیریها تعداد زیادی از شكلانسانها کشته شدند و انسانهای عاقل بيشتر باقي ماندند.
بالأخره با توجه به آنچه بيان شد ما آخرين و برترين مخلوق نيستيم ممکن است بعد از ما عدهای بيايند که برتر از ما باشند.
سؤال؛ بعضی از حرف هایی که گفته میشود آیا تفسیر به رأی حساب نمیشود؟
جواب؛ خیر تفسیر به رأی برای کسانی است که میخواهند جوری آیات را توجیه کنند که به نفع خودشان باشد در حالي كه برای ما اثبات چيزي يا نفي آن نفعی ندارد. ما باید خودمان را از توبيخ قرآن برهانيم كه فرمود:
أَ فَلاٰ يَتَدَبَّرُونَ اَلْقُرْآنَ أَمْ عَلىٰ قُلُوبٍ أَقْفٰالُهٰا ﴿محمد، 24﴾
آیا آنها در قرآن تدبّر نمیکنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
ما بايد تدبر و تفکر کنیم و بخاطر ترس از تفسیر به رأی جلوی عقل خودمان را نگیریم. تازه هر چه بنده ميگويم از باب احتمال است، نه حرف قطعی.
سؤال؛ ممکن است نسل بشر فعلي منقرض شود؟
جواب؛ بله امکان دارد در اثر بلاياي طبیعی يا به دست خود بشر نابود شود و شايد در روند تکامل به نوع برتري تبديل شود. پیوسته تغییر و تحول هم بصورت نابودی و ايجاد و هم بصورت تكامل موجودات وجود دارد، قرآن در آیه ۴۷ سوره ذاریات فرموده: «وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ» ما آسمانها را ایجاد کردیم و توسعه هم میدهیم.
انسانهای امروزی هم توسعه پیدا میکنند و نسل به نسل بهتر میشوند و این تکامل تدریجی است. ولی به نظر بنده اين تکامل تدريجي كه پيوسته در حال وقوع است، منظور «مايشاء» در آیۀ مورد بحث نیست بلکه تکامل جهشي و غیر طبیعی مراد است مثل همان عقل که در ابتدا به دوتا از شكل انسانها يا انسانوارهها داده شد. پس تکامل طبیعی همین فرزندان ما هست که معمولا بهتر از ما هستند. اما برداشت بنده از آیه احتمال تکامل دفعی است.
پس این آیات ممکن است اشاره به آن جهش داشته باشد و نباید در مقابل احتمالات جدید، جمود فکری داشت، متأسفانه گاهی تنگنظريهايي هست که اول با هر چيز جدیدي مخالفت میشود و بعد از چند سالی که مسئله همه گیر شد، میگویند که از اول هم دین همین را گفته است. و اينگونه مضحكۀ مردم ميشويم.
از هوش مصنوعی و انقلابات علمی جدید نترسیم و جلوی آن را نگيريم و اگر درست استفاده شود کمال بهتری پيشروي ماست.
پرسش: خدا وقتي انسان را آفريد گفت: فَتَبٰارَكَ اَللّٰهُ أَحْسَنُ اَلْخٰالِقِينَ ﴿المؤمنون، 14﴾
و همين نشان ميدهد كه ما انسانها بهترين مخلوقها هستيم.
پاسخ: خير. خدا نمونهاي بيان كرد كه از نطفه انسان ايجاد كرد و آن جمله را گفت. آيه را بنگريد: ثُمَّ خَلَقْنَا اَلنُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا اَلْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا اَلْمُضْغَةَ عِظٰاماً فَكَسَوْنَا اَلْعِظٰامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْنٰاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبٰارَكَ اَللّٰهُ أَحْسَنُ اَلْخٰالِقِينَ ﴿المؤمنون، 14﴾
سپس نطفه را بصورت علقه [= خون بسته]، و علقه را بصورت مضغه [= چیزی شبیه گوشت جویده شده]، و مضغه را بصورت استخوانهایی درآوردیم؛ و بر استخوانها گوشت پوشاندیم؛ سپس آن را آفرینش تازهای دادیم؛ پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است.
بيان يك نمونه از توان خدا در آفرينندگي دلالت نميكند كه بهتر از اين امكان ندارد يا خدا نميآفريند.