سوره انعام آيه هاي 134 و 135 تاريخ 29 خرداد 1402

سوره انعام آيه هاي 134 و 135 تاريخ 29 خرداد 1402

بسم‌الله الرحمن الرحیم
دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۲
سوره انعام آیات 134 و ۱۳۵. تهدید یا ترغیب
إِنَّ مٰا تُوعَدُونَ لَآتٍ وَ مٰا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ ﴿الأنعام‏، 134﴾
آنچه به شما وعده داده میشود، یقیناً میآید؛ و شما نمیتوانید (خدا را در هيچ زمينه‌اي) ناتوان سازید.
قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَىٰ مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ
بگو: ای قوم من، شما را هر چه در خور است و بر آن توانایی دارید عمل کنید، من نیز در خور خویش عمل (نیک) می‌کنم، به زودی آگاه خواهید شد که آن کس که عاقبت منزلگاه خوش دارد کیست. البته ستمکاران رستگار نمي‌شوند.
بحث در مورد«إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَآتٍ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ» معلوم شد كه «توعَدون» ممکن است صيغۀ نهم مجهول فعل وَعَدَ یَعِدُ باشد و از آن وعدۀ مثبت اراده شود و یا صيغۀ نهم مجهول فعل اَوعَدَ یُوعِدُ باب افعال باشد که در وعید و کار بد به کار می‌رود و باز گفته شد تخلف از وعده قبیح است و خدا انجام نمي‌دهد ولی تخلف از وعید قبیح نیست و ممکن است خدا انجام دهد. (البته ممکن است نه اینکه واجب است. خدا با تهدید، انسان‌های جاهل را سر براه کرد و می‌کند و اين راهي است براي حل برخي مشكلات. بايد مجموع دین را با هم دید، هم وعده و هم وعید با هم و این‌كه تخلف وعيد ممكن است را اینجا در مقام علمي می‌گوئیم نه اینکه به مجرم و ظالم بگوئيم و چوب حراج به آیات الهی بزنیم). تازه خداوند برای اینکه وعیدش ترسناك باشد آن را تأکید می‌کند و اینطور نیست که حتما تأکید برای وعده باشد تا گفته شود که چون در آيه تأكيد وجود دارد توعَدون در آیه از وَعَدَ كه ثلاثی مجرد است، مي‌باشد. خیر خدا برای وعید هم تأکید به کار می‌برد تا مجرمان بترسند و با اين حال خلف وعید محال نیست.
قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَىٰ مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ ۖ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ ۗ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»
بگو ای قوم من عمل کنید هر توانی که دارید، من هم عمل كننده‌ام و بزودی خواهید دانست كه خانۀ عاقبت براي كيست. و همانا ظالمان رستگار نمی‌شوند.
توجه: این آیه را هم مفسران می‌گویند مربوط به ظالمان است و ما از آیه 132 گفتیم که آیات مربوط به آدم‌های خوب است.
اینجا هم مفسران گفته‌اند که ای پیامبر به قوم ظالم و مشركت بگو که عمل کنيد با امکانات خودتان، من هم هر کاری بتوانم انجام می‌دهم و بزودی خواهید دانست که خانۀ عاقبت برای چه کسی است و روشن است که ظالمان رستگار نمی‌شوند.
ما گفتیم که در استعمالات قرآني«درجات» هميشه داراي معناي مثبت بود و عمل در «مِمّا عَمِلُوا» را هم به قرينۀ آيۀ 127گفتیم منظور کار خوب بود.
و «وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ ۚ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ مَا يَشَاءُ كَمَا أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ» را هم همینطور معنا کرديم که منظور آیه جانشین خوب و بهتر از انسانهاي خوب فعلي است که از مبهم بودن «ما» در «ما یشاء» این احتمال را دادیم که شاید نوع انسانی را ببرد و بهتر از آن را بیاورد که گفتيم نوع اخير چنين موجودي مي‌شود: داراي فكر فرشته‌خو يا «ناطقٌ مَلَکٌ» و گفتیم: ناطق را در عرفان فصل اخیر انسان نمی‌دانند.
آیه «إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَآتٍ ۖ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ» را هم گفتیم که با توجه به مجهول بودن فعل «توعَدو»ن و امكان ساختنش از «وعد» و «اوعد» هم مثبت می‌شود معنا کرد و هم منفی که ما مثبت را گرفتیم وعده را.
اما عبارت «وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ» معمولا برای کافران است، پس ظاهر ابتدايي آيه، مؤيد تفسير مشهور است.
قُلْ يٰا قَوْمِ اِعْمَلُوا عَلىٰ مَكٰانَتِكُمْ إِنِّي عٰامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عٰاقِبَةُ اَلدّٰارِ إِنَّهُ لاٰ يُفْلِحُ اَلظّٰالِمُونَ ﴿الأنعام‏، 135﴾
بگو: «ای قوم من! هر کار در توان دارید بکنید! من (هم) عمل میکنم؛ بزودی خواهید دانست چه کسی سرانجام نیک خواهد داشت. به یقین، ظالمان رستگار نخواهند شد!»
طبق معناي مشهور، ابتدای آیه می‌فرماید: اي پيامبر به قومت بگو: هر کاری دوست دارید بکنید. مثلا مردم را بی دین کنید، یاران مرا شکنجه بدهید و… من هم عمل می‌کنم مثلا با راهنمایی افراد و مهربانی با آنان آنان را به اسلام دعوت مي‌كنم. پس شما مردم مکه بزودی خواهید دانست که خانۀ عاقبت برای کیست.
پس طبق نظر مشهور مفسران، مخاطب«یا قوم»، مشرکان مکه است؛ اما به ذهن نگارنده می‌آید که منظور از «ای قوم» عام‌تر از مشرکان مكه باشد و شامل با ایمان ها و بی ایمان ها باشد که اي قوم من – چه مسلمان و چه مشرك- و ممكن است «يا قوم» خاص باشد يعني اي مسلمانان هاشمي يا قرشي.

«اعملوا» را مشهور تهديدي و عمل را عمل بد مي‌دانند، ولي هيچ دلیلی وجود ندارد که طبق آن گفته شود این امر تهديدي و عمل بد منظور است. بلكه ممكن است امر ارشادي و يا مولوي باشد و منظور دستور به عمل خوب باشد. يعني: کار خیر کنید و به جامعه خدمت كنيد و نماز بخوانید و روزه بگيريد و …
با دقت و مقایسه کلمات به ذهن می‌آید که احتمال نگارنده هم در عرض تفسير مشهور یا شاید بالاتر از آن باشد.
«علی مکانتکم» مکانت یعنی توانایی داشتن، مشهور می‌گویند: هر چه توان داريد علیه من به كار گيريد. بنده می‌گویم: هر مقدار توان داريد کار خیر انجام دهید چه کار دینی و چه کار انسانی.
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّار» این را هم مشهور مفسران به آخرت می‌زنند و به تعبیری می‌گویند(حساب بز گر را سر آغل می‌رسند). ای ظالمان روز قیامت حساب شما رسیده می‌شود.
به نظر نگارنده ممکن است که این کلمات را تهدیدی معنا نکنیم و این آیه مثل حدیث (اليوم عَمَلٌ و لا حِساب و غداً حِساب و لا عَمَل) است كه همیشه تهدیدی نیست.
بزودی خواهید دانست که عاقبت دار برای کیست.
«عَاقِبَةُ الدَّارِ» اسم کان است که مرفوع است و خبر آن «لهُ» است. «عَاقِبَةُ الدَّارِ» اضافه صفت به موصوف است یعنی «الدار العَاقِبَةُ» بوده است.
در التحریر و التنویر ج ۷ ص ۶۹ می‌فرماید؛ عاقبت در لغت آخر عمل است و اثر عمل. همان ضرب المثل «جوجه‌ها را آخر پائیز می‌شمارند» عاقبت هر چیزی در آخر ظاهر می‌شود.
چرا عَاقِبَةُ مؤنث آمده است؟ همانجا آمده بخاطر تأويلش به حالة است.
«إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» همانا ظالمان رستگار نمی‌شوند.
این عبارت در ظاهر کمک کنندۀ به نظر مشهور مفسران است كه اين آيات را مربوط به كافران، ظالمان و… مي‌دانستند.
ظالمان چند دسته بودند. برخي ظالمان زورکی و برخي ظالمان زیرکی. دسته دوم مكر مي‌كنند و بدبینی بيشتري ایجاد می‌کنند و بدتر از دسته اول هستند. دستۀ اول به زور مال مردم را مي‌گيرند و دستۀ دوم با اسم خدا و پيامبر و دين و صدقه و… مال مردم را مي‌گيرند.
توجه: ما نباید سبب بدبینی مردم به دین شویم و – حداقل در شرايط فعلي- از مردم خمس يا زكات يا… نگيريم، بلكه آنان را ارشاد كنيم كه خودشان آن را به مصرفش برسانند. ما مثل پیامبران براي تبليغ دين، چیزی از مردم نگیریم.
داستان: زمانی انتخابات مجلس بود قرار شده بود که مردم يك روستا همه به شخص الف رأی بدهند، روحانی آنجا به مردم گفت بود که همه به الف رأی ندهید و چند درصدي هم به ب رأی بدهید، گفتند چرا؟ گفته بود: شاید عملا ب نماینده شود و ما هم در کشور با آن‌ها سروکار داریم و اتفاقا ب هم نماینده شد و آن روحاني هم گفت خوب شد که چند درصدی به ب رأی داریم.
حالا در آیه هم صد در صد نگوئیم مراد عمل بد هست و عمل خوب را نمي‌گوید و راهی را باز می‌کنیم که اذهان آماده باشد شايد اين ذهن باز زماني فايده برساند.

برچسب ها


0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.