هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
بسم الله الرحمن الرحیم
چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲. احتمال جهشي از نسل انسان با استفاده از آيۀ 132 سورۀ انعام
وَ لِكُلٍّ دَرَجٰاتٌ مِمّٰا عَمِلُوا وَ مٰا رَبُّكَ بِغٰافِلٍ عَمّٰا يَعْمَلُونَ ﴿الأنعام، 132﴾
و درجاتي برای هر یک [از متذكران] به خاطر آنچه عمل کردند [ثابت است] و پروردگارت از آنچه انجام میدهند، اصلاً غافل نیست.
وَ رَبُّكَ اَلْغَنِيُّ ذُو اَلرَّحْمَةِ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ مٰا يَشٰاءُ كَمٰا أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ ﴿الأنعام، 133﴾
پروردگارت ذاتاً بینیاز است و داراي رحمت؛ اگر بخواهد شما را میبرد و هر چه را بخواهد جانشین شما میسازد؛ همانطور که شما را از ذريۀ گروه دیگری به وجود آورد.
در این آیات فهم بنده با فهم دیگران متفاوت شد؛ زيرا آنان عمل و درجات را اعم از خوب و بد گرفتند اما بنده با قرائنی گفتم اینجا عمل به معناي عمل خوب و درجات به معنای كمال تدريجي رو به بالا به کار رفته است چه کار خوب عبادی باشد و چه کار خوب رفاهی برای مردم باشد.
نكته: عمل گاهی عَرَض است مثل اینکه بگوئيم«زیدٌ صَدَقَ» زید راست گفت. شايد یک مرتبه راست گفته است، اما گاهی عمل را زیاد انجام میدهد بطوریکه به صورت ملکه میشود اینجا گفته میشود«زیدٌ صادقٌ» زید راستگوست یا «زیدُ صانع» زید صنعتکار است، گاهی چنین کاری جز ذات او میشود، ميگوييم «زيدٌ صِدقٌ» زيد سرتا پا صداقت است. پس ميدان عمل بسيار گسترده است و درجات چون بخاطر نوع عمل و مقدار آن و نيت و انگيزۀ آن بسيار متفاوت ميشود، نقشش در وجود انسان بسيار متفاوت ميشود.
در دنیا جسم ما کنار هم هست اما در آخرت درجات ما با هم متفاوت است و درجات معلوم میشود.
قراين بنده بر آنچه گفتم يكي كلمات «درجات» و «عمل» است. كه اولي را در لغت و در آيات بررسي كرديم و عمل نيز در آيه 127 به معناي كار خوب بود، مقابل «یکسبون» در آیه ۱۲۹ که کلمه«یکسبون»به کار رفته است «وَكَذَٰلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» و به کار بردن كلمۀ عمل موضوعیت دارد.
در آیۀ ۱۳۵ سوره انعام هم میفرماید؛«قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَىٰ مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ». «اعملوا» امر است یعنی عمل کنید بعد میفرماید من هم عامل هستم. «اِنّی عامل» و «عامل» یک صفت مستمر است و حالت ثبات دارد و بعدا معلوم میشود خانۀ عاقبت برای کسي است كه اهل عمل باشد. به زبان ساده: «الدنیا مزرعه الآخره» حال کسی به مزرعهاش رسیدگی میکند و کسی دیگری رسیدگی نمیکند.
قصه: مرحوم آسیدعلی نجف آبادی با یک نفر دیگر طلبه شدند و جيرۀ هر يك از آن دو، آن زمان روزانه یک نان و نصف و مقداری روغن چراغ برای مطالعه بود، رفیق آسیدعلی با ایشان معامله کرد و قرار شد روغن چراغ به ایشان بدهد و در عوض نان بگیرد. بنابراين نان آسیدعلی روزانه یکی شد و روغن چراغش بیشتر اما آن یکی دو نان داشت و روغن چراغ نداشت و شب که میشد نان خود را میخورد و میخوابید و آسیدعلی تا پاسي از شب با دو سهم روغن چراغ مطالعه میکرد. بعد خود آن فرد شعري گفت: «آسیدعلی یک نان خورد و رفت به فلک، من دوتا خوردم و رفتم به درک». بالاخره کسی که درس بخواند عاقبت عالم میشود.
وَ رَبُّكَ اَلْغَنِيُّ ذُو اَلرَّحْمَةِ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ مٰا يَشٰاءُ كَمٰا أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ
پروردگار تو بی نیاز مطلق و صاحب رحمت است. مفسران گفتهاند پروردگار تو غنی است یعنی از ظالمان بی نیاز است و ظالمان را نابود میکند.
گر جملۀ کائنات کافر گردند بر دامن کبرياييش ننشيند گرد.
خدا كاملا بینیاز است چه شما عبادت کنید چه عبادت نکنید و خدا انسانهای بد را نابود میکند و هیچ اتفاقی هم نمیافتد.
به نظر بنده آیه ربطی به ظالمان ندارد؛ زيرا آیه کنار«الغنی» کلمه «ذوالرحمه» را آورده است و موضوع بحث طبق آيۀ گذشته آدمهای خوب است. پس در واقع آيه ميگويد که خدا از آدمهای خوب هم بینیاز است.
«إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ مَا يَشَاءُ»
و اگر بخواهد شما انسانهاي خوب را میبرد و گروهی [خوبتر] را جانشین شما میکند.
معمولا مفسران اینطور معنا کردهاند که ای ظالمان خدا اگر بخواهد شما را میبرد و انسانهاي خوب را جایگزین شما میکند اما به نظر بنده مخاطب آدمهاي خوب است. دلیلهاي بنده یکی خود آیه است. با توجه به اينكه خداوند هيچ وقت ظالمان و مشرکان را مورد خطاب قرار نمیدهد مگر جایی که خطاب عذابی است و در آیه اولا مخاطب پيامبر (ص) است و به او میگوید كه پروردگار تو غنی است یعنی پروردگار تو از همه حتي از تو هم بی نیاز است و میتواند تو و ساير مسلمانان و غير مسلمانان را ببرد و این براساس رحمت است. «إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ».
و در ادامه میفرماید: «وَيَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ مَا يَشَاءُ؛ هر چیز را بخواهد جانشین شما میکند.» و «مَا يَشَاءُ» گفته شده است نه «مَن يَشَاءُ». و بعد میفرماید؛«كَمَا أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ» کما اینکه شما را از ذریه قوم دیگری ایجاد کرد.
نکته؛ در طول زمان تکامل ايجاد شد تا اینکه موجوداتی خلق شدند به شكل انسان، ولی عقل نداشتند تا به جایی رسیدند که به دو نفر از آنان عقل داده شد و به اصطلاح قرآن، خدا روح خودش را در آن دمید که در آیه ۲۹ سوره حجر آمده است«نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي» بعد از آن، آن دو با هم ازدواج کردند و بچه دار شدند و فرزندان آنها با همان موجودات اولیه که عقل نداشتند ازدواج کردند و نسلهای متفاوت با ژنهای متفاوت بوجود آمدند و نسل به نسل عاقلان پیروز شدند و غیر عاقل ها از بین رفتند.
پس ذيل آیه اشاره دارد به ایجاد نسل ما از نسلهایی که عقل نداشتند. پس قوم دیگری که بی عقل بودند را خداوند برد و برای آنها جانشین آورد و تحول اینجوری رخ داده است و زمان به زمان اين نسل حقپذيرتر شدهاند.
زمانی پیامبران حرف حق میزدند و همه جلوی آنها می ايستادند اما الان مردم در مقابل حق تسلیم هستند و نسل کنونی خیلی پیشرفت کرده است از انسان اولیه تا الان پيوسته، انسانهای دیندار و با فرهنگ زیاد شدهاند.
بعید نیست که آیه این را بگوید که ای خوبان با اینکه خوب هستید اگر خدا بخواهد شما را ميبرد و قومی بهتر از شما را ميآورد همانطور که خدا انسانوارههای اولیه را برد و جای آن انسان کنونی را آورد.
خلاصه تحلیل بنده این است که اين آیه تهدید ظالمان نیست، بلكه خداوند به خوبان میگوید که پروردگار غنی و داراي رحمت است و انسان مؤمن يا خوب را میبرد و بهتر بجای او میآورد.
در منطق پیرامون بحث انسان میگویند که جسم دو نوع هست جسم نامی( نُمُو کننده) و غیر (نُمُو کننده) و خود جسم نامی دو دسته هستند نامی حسّاس متحرک بالاراده و نامی غیر حسّاس و غیر متحرک بالاراده، و دوباره جسم نامی حساس متحرک بالاراده دو دسته هستند عاقل و غیر عاقل، عاقل انسان است و غیر عاقل اسب و بقیه حيوانات است. به هر حال در تعريف انسان ميگويند: جسم نامی حساس متحرک بالارادة ناطق.
در فلسفه میگویند همین انسان چند نوع است یک وقت خُلق و خوی فرشتگان را میگیرد(جسم نامی حساس متحرک بالاراده ناطق مَلَک) و میشود انسان فرشته خو و یک وقت دنبال شهوت میرود (جسم نامی حساس متحرک بالاراده ناطق خنزیر) و انسان خنزیر شده میشود نه اینکه از اول خنزیر بوده است.
و روایت داریم ذیل آیه ۱۸ سوره نبا«يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً»انسانها روز قیامت بصورت گروههای مختلف محشور میشوند مثلا انسانهای بصورت گرگ یا انسانهاي به صورت سگ.
اي دريده پوستين يوسفان گرگ برخیزی از این خواب گران.
اما بنده میگویم در همین دنیا ممکن است خدا نسل انسان را تبدیل کند به انسان بالاتر، مثل انسان ناطق مَلَک و آیه شاید این را بخواهد بگوید.
آیه ۱۰۶ سوره بقره هم شايد به همين اشاره دارد «مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا» هر آیهای را نسخ کنیم بهتر از او را میآوریم، منظور از «مِنْ آیةٍ» فقط آیه قرآن نیست. بلكه آيات تكويني را نيز شامل ميشود.
پس انسان، ناطق هست و خوب است ولي خدا او را میبرد و انسانِ ناطقِ مَلَك كه از انسان بهتر است را میآورد.
این مراد نیست که ما خوب هستیم و ما را ميبرد و بچههای ما كه بهتر از ما هستند، را ميآورد. خیر، منظور این نیست؛ چون این روند طبیعی است و آیه به چیز بالاتری اشاره دارد.
درخواست داریم از دوستان که با نقد و بررسي کمک کنند برای تکمیل کردن بحث.