سوره انعام آيه 135 تاريخ 31 خرداد 1402

سوره انعام آيه 135 تاريخ 31 خرداد 1402

بسم‌الله الرحمن الرحیم
چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ معناي فلاح و بررسي دو مبنا در آخر آيه
آیه ۱۳۵ سوره انعام قُلْ يٰا قَوْمِ اِعْمَلُوا عَلىٰ مَكٰانَتِكُمْ إِنِّي عٰامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عٰاقِبَةُ اَلدّٰارِ إِنَّهُ لاٰ يُفْلِحُ اَلظّٰالِمُونَ ﴿الأنعام‏، 135﴾
بگو: «ای قوم من! هر کاري كه در توان دارید بکنید! من (هم ) عمل میکنم؛ بزودی خواهید دانست چه کسی سرانجام نیک خواهد داشت. به یقین، ظالمان رستگار نخواهند شد!»

بحث ما درباره آیه ۱۳۵ تقریبا به پایان رسید، تنها در مورد کلمه فلاح قرار بود توضیح دهم.
در بحثهاي گذشته روشن شد که در فهم این آیه نيز بنده با دیگران متفاوت شدم. دیگران می‌گویند که ای قوم کافر و ظالم، هر کار بدی كه در حق من مي‌توانيد بکنید، بكنيد؛ من هم کارم را انجام می‌دهم، بزودی خواهید دانست که خانه عاقبت برای کیست.
این خانه عاقبت را بیشتر بهشت دانسته‌اند که بلاخره همه از دنیا می‌رویم و آن وقت معلوم می‌شود که من[= پيامبر(ص)] حق هستم و شما باطل.
يادآوري: طبق همان معناي مشهور می‌شود گفت كه «عاقبة الدار» شامل دنیا هم مي‌شود. يعني هرچه مي‌خواهيد ضديت كنيد ولي باأخره من بر شما پيروز مي‌شوم. يعني پیامبر خبر از غیب دارد که راه و روشش پیروز می‌شود و اين در مدينه و بعد از فتح مكه محقق شد؛ البته ذيل اين آيه نديدم کسی قائل به اين احتمال شده باشد كه عاقبة الدار را به معناي پيروزي دنيايي حضرت محمد (ص) بداند.
نکته‌ای که هست اينكه نظر مشهور كه در آیه ۱۳۲ «وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ» «ماعملوا» را ظلم گرفتند و همچنین آیه ۱۳۳ و آیه ۱۳۴ را طبق همان مبنا معنا کردند و در آیه ۱۳۵ هم «اعملوا علي مكانتكم» را تهديدي و کار بد گرفته‌اند داراي قرينه بود و آن هم جوّ مكه و آيۀ 131 و نظاير آن بود و نظر بنده نيز قرائني داشت از جمله كلمه «درجات» در آیه ۱۳۲ بود. ولي عبارت «وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ» در آيۀ134 كه می‌فرماید «شما به عجز درآورنده خدا نیستید» ظاهرا کسانی را می‌گوید که كافر يا مشركند و قصد دارند خدا را به عجز در بیاورند و گفتن این جمله به آدم‌های خوب و مسلمانان، راحت نیست. آیه ۱۳۵ هم جملۀ «إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» به کسی گفته می‌شود که داراي ظلم فعلي است، پس ظاهر این است که «قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا» ظالمان را مورد خطاب قرار می‌دهد، پس این دو آیه 134 و 135 با توجه به ذیل آن‌ها مخالف نظر بنده است.
با اين حال بنده از احتمالی که دادم دست بر نمی‌دارم و همانطور که قبلا در کتاب «ژرفایی قرآن‌» نوشتم و در اين تفسير ذیل آیه وضوء توضیح دادم: بعضی وقت‌ها عبارتي از آیه دو معنا را به ذهن می‌آورد و عبارات بعد برای هر يك از دو احتمال قرینه‌اي می‌آورد یعنی می‌خواهد دو تا معنا را شما اخذ کنید. اگر یادتان باشد آیه ۴۳ سوره نساء«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّىٰ تَغْتَسِلُوا گفتم صلاة به دو معنا است یکی عبادت مخصوصی که مسلمانان انجام می‌دهند و یکی هم به معنای محل نماز. حال آیه می‌خواهد هر دو را شامل شود یعنی استعمال لفظ در دو معنا که در علم اصول از محال بودن يا ممكن بودنش بحث می‌کنیم. بنده گفته‌ام ما بنده‌ها نمی‌توانیم با گفتن يك لفظ دو لحاظ را باهم داشته باشيم اما خدا می‌تواند و در آيۀ 43 سورۀ نساء اين كار را كرده است و صلاة را به هر دو معنا لحاظ كرده و براي هر كدام قرينه‌اي آورده است. می‌فرماید «لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَىٰ» به نماز نزدیک نشوید تا زمانی‌که مست هستید، قرینه اينكه منظور نماز است چیست؟ «حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ» یعنی تا بفهمید که چه چیزی می‌گویید، پس این قرینه شد که صلاة به معنای نماز است. اما عبارت دوم «وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حتي تغتسلوا» و نه جنب مگر عبوری، تا وقتي كه غسل كنيد. این عبارت با نماز همخوانی ندارد و با محل نماز همخوانی دارد، یعنی به محل نماز نزدیک نشوید مگر عبور کننده. پس صلوة با عبارت و قرینه اول به معنای نماز بود و با عبارت و قرینه دوم به معنای محل نماز بود. پس استعمال لفظ و ارادۀ دو معنا که در علم اصول گفته شد محال است که به دو معنا همزمان توجه داشته باشیم مي‌گوييم براي ما ناممكن است، اما خدا می‌تواند لحاظ های مختلف داشته باشد، این مثال گفته شد برای تبیین بهتر ما نحن فیه.

ر بحث حاضر آيۀ 135هر دو احتمال هست و هر احتمال قرینه‌هایی داشت که قرینه اول يعني عمل به معناي كار خوب باشد، عبارت «درجات» در آيۀ 132بود که نشان دهنده عمل مثبت بود و «وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ مَا يَشَاءُ كَمَا أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ» با توضیحاتی که گفتیم ظاهرش این بود شما را می‌برد و بهتر از شما را می‌آورد و در اول آیه ۱۳۴ گفتیم که «تُوعَدون» دو وجهی است و با هر دو كار خوب و بد مي‌سازد؛ زيرا می‌شود مجهول«وَعَدَ یَعِدُ» باشد و می‌شود مجهول «اَوعَدَ یُوعِدُ» باشد، آخر آيۀ 134 «وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ» آمده كه از یک طرف «أَنْتُمْ» دارد که گفتیم چون خدا بدها را مخاطب قرار نمی‌دهد و اینجا افراد را مخاطب قرار داده پس احتمالا افراد مورد خطاب بدكاره نيستند، پس باید جوری معنا کرد که افرادي تا كنون خوب بوده‌اند و از الان به بعد می‌خواهند کار بدی را انجام دهند که مثال زدیم آدم‌های خوبی هستند که خیر و شایسته کار هستند اما وقتی می‌فهمند که قرار است پستشان گرفته شود، تلاش می‌کنند که آن را از دست ندهند و کاری کنند که دیگری جای آن‌ها را نگیرند و خدا به اينان مي‌گويد «وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِين».
آیه 135 را هم توضیح دادیم كه ظاهر «اعْمَلُوا عَلَىٰ مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ» كار خوب است يعني هر چه می‌خواهید کار خوب انجام دهید و من بیشتر از شما کار خوب می‌کنم و کار خوب کردن برای من استمرار دارد
«فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّار» ظاهر این عبارت تهدید است که روز قیامت حساب شما رسیده می‌شود اما احتمال اینکه تهدید نباشد هم وجود دارد. ولی به «إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» که رسیدیم این اشعارش به اينكه آن قوم ظالم هستند زیاد است. ولی با اين حال ما به همان احتمال خودمان نيز ارج مي‌نهيم.
توضیح؛ ما یک نص داریم و یک ظاهر، نص یعنی یقینی اما ظاهر یعنی احتمال خلاف در آن می‌رود و معمولا می‌گوئیم به ظهور عمل کنید و احتمال خلاف را نديده بگيريد و این مبنا است که ظهورات حجت است اما اینجا احتمال را هم اعتنا می‌کنیم بخاطر قرینه‌های آیات قبل که در آنها احتمال مطرح شده تقویت ‌شد.
معناي فلاح و افلاح:
«اَفلَحَ یُفلِحُ» اگر چه از باب افعال است كه معمولا فعل لازم را متعدی می‌کند مثل «خَرَجَ» یعنی خارج شد«اَخرَجَ» یعنی خارج کرد اما این مورد استثنا است. «اَفلَحَ یُفلِحُ» یعنی پیروز شد نه اینکه پیروز کرد، پس «قد اَفلَحَ المؤمنون» یعنی يقينا مؤمنان پیروز شدند، اینجا هم یعنی يقيناً ظالمان رستگار نمی‌شوند نه اینکه خدا ظالمان را رستگار نمی‌کند.
اما معناي فلاح: در کتاب التحقیق فی کلمات قرآن الکریم از مرحوم مصطفوی ج9 ص146 از مقاییس اللغة نقل کرده است که؛
«فلح» دو اصل دارد و هر دو هم صحیح هست، یکی از آن‌ها دلالت دارد بر شکافتن، مثلا به کشاورز فلاح می‌گویند چون زمین را می‌شکافد، معنای دیگر فلاح یعنی نجات یافتن است، معنای اول الحدید بالحدید یُفلَح یعنی آهن با آهن شکافته می‌شود و به کودکانی که دارای شکاف لب هستند اَفلَح گفته می‌شود.
و از مصباح المنیر نقل کرده که فلاح یعنی فوز و رستگاری مثل قول مؤذن «حی علی الفلاح» بشتابید بسوی فوز و نجات و به سَحَر هم فلاح گفته می‌شود.

خود صاحب التحقیق می‌فرماید: «ان الاصل الواحد فی الماده هو النجاه من الشرور و ادراک الخیر و الصلاح» پس دو چیز می‌خواهد یکی رها شدن از شرور و دیگری رسیدن به خير و صلاح. و بهذا القیدین تمتاز عن مواد النجاه و الظفر و الصلاح» و با این دو قید از موادی مانند نجات و ظفر و صلاح متفاوت می‌شود که ممکن است جایی انسان نجات پیدا کند، مثلا کشاورزی دانه که می‌کارند سبز می‌شود و بلند می‌شود اما اگر له شد یا سوخته شد نجات هست اما به فلاح نرسیده است اگرچه ظفر پیدا کرد از خاک ولی هنوز به فلاح نرسیده است«و یعبر عنه بالفارسی بکلمه «پیروزی» «والفوز مرتبه من الفلاح و هو وصول الی الخیر و النعمه و من آثار الاصل البقاء فی الخیر و الفوز» سَحَر هم از مصادیق فلاح است چون نور می‌آید و بعداز تاریکی رستگاری است و به شکافته شدن زمین فلاح می‌گویند چون دانه از زمین می‌روید و موردهای قرآن را معنا کنیم ویژگی های اصل را دارد مثل آیه ۶۴ سوره طه«وَ قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى‌» فرعون به جادوگران گفت امروز پیروز می‌شود آنکه دیگری را منکوب کند یا آیه ۱۴ سوره اعلی«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» هر کس که تزکیه نفس کرد به رستگاری رسيد یا آیه ۸ سوره اعراف«فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» کسی که میزان های او سنگین باشد آنان هستند که رستگارند یا آیه ۱۶ سوره تغابن «وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» هر کس جلوی بخل خود را گرفت، رستگار هست یا آیه ۲۲ سوره مجادله «أُولَٰئِكَ حِزْبُ اللَّهِ ۚ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» حزب خدا رستگاران هستند.
این امور اولین مرتبه خیر و صلاح هستند و مقدمه برای فوز هستند همانطور که ذکر خدا و تقوا و مجاهدت کردن و عبادت و کارهاي خوب و توبه مقدمات رستگاری و از اسباب حصول فلاح است.
ادراک خیر و صلاح مقدمه برای وصول به فوز است مثل آیه ۴۵ سوره انفال«وَاذكُرُوا اللَّهَ كَثيرًا لَعَلَّكُم تُفلِحونَ» زیاد بیاد خدا باشید شايد رستگار ‌شويد یا آیه ۱۰۰ سوره مائده «فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» ای خردمندان تقوا پیشه کنید شاید رستگار شوید یا آیه ۳۵ سوره مائده «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابتَغوا إِلَيهِ الوَسيلَةَ وَجاهِدوا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُم تُفلِحونَ» یا آیه ۷۷ سوره حج«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» یا آیه ۸ سوره تحریم «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ».
در مقابل آن چیزهایی هست که مانع فلاح هست مثل ظلم، جرم و سحر و کفر و افترا. مثل آیه ۲۱ و ۱۳۵ سوره انعام «إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» یا آیه ۱۷ سوره یونس «إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ» یا آیه ۷۷ سوره یونس «وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ» یا آیه ۱۱۷ سوره مؤمنون «وَ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ» یا آیه ۶۹ سوره یونس «قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ»
پس کسی که می‌خواهد به فلاح برسد يعني از محیط شر و فساد خارج شود باید از این امور اجتناب کند. در عرفان گفته می‌شود اول تخلیه از بدي‌ها سپس تحلیه و تجلیه، برای ثبات در راه خدا. آیه ۶۷ سوره قصص «فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى‌ أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ»
نتیجه؛ گفتیم که ظهور لفظ ظالم در ذيل آيه این است كه کار بد كنندگان رستگار نمي‌شوند. پس ظاهرا در آيات قبل و اين آيه سخن از كارهاي بد است و منظور از «اعملوا علي مكانتكم» تهديدي است.
و با اين حال معنايي كه بنده كردم نيز قرائني قوي در آيات قبل داشت. اگر مبنای بنده اخذ شود منظور اين است كه شما نوع انسانها اگرچه خوب بوده و هستيد. ولي نبايد جلوي آمدن گروهي بهتر از خود را بگيريد؛ زيرا در اين صورت ظالم مي‌شويد و ظالمان رستگار نمي‌شوند.

برچسب ها


0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.