هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
روندی که گذشت مشخص کنندۀ معنای آیه ۴ و ۵ است. إِنَّ اَلَّذِينَ يُنٰادُونَكَ مِنْ وَرٰاءِ اَلْحُجُرٰاتِ أَكْثَرُهُمْ لاٰ يَعْقِلُونَ ﴿الحجرات، 4﴾ وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتّٰى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكٰانَ خَيْراً لَهُمْ وَ اَللّٰهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿الحجرات، 5﴾ کسانی که تو را از پشت حجرهها بلند صدا میزنند، بیشترشان نمیفهمند. اگر آنها صبر میکردند تا خود به سراغشان آیی، برای آنان بهتر بود؛ و خداوند آمرزنده و رحیم است!
به نظر ميرسد كه مسلماناني از بیرون حجرهها پیوسته شعار جنگ جنگ میدادهاند و میخواستهاند پيامبر را به جنگ بکشانند و خدا فرموده آنان اکثرشان عقل را به کار نمیگیرند و عقلشان مانعی بر سر احساساتشان نیست.
نکتهها
۲. انحصاری بودن کلمه حجرات در قرآن و آمدنش تنها در اين سوره و اين آيات برای یادآوری حادثه خاصی است که در آن حادثه نزدیک بوده اموری که مربوط به احساسات و عواطف است بر عقل پیروز شود.
۳. کلمه «لو» در آیه ۵ نشان میدهد که قبل از نزول آيه اتفاقی افتاده است و در آن گروهی بايد صبوری ميكردهاند، ولي صبوري نکردهاند و با داد و فریاد خواستار خارج شدن پیامبر از خانه شدهاند و پس از مدتي معلوم شده که پیامبر آن وقت نباید از منزل خارج میشد، بنابراین معلوم شده که آنان نباید بر خروج ایشان و اقدامشان اصرار میکردند و آن جریان احساساتی که آنان آن را خیلی خوب و عاقلانه میدانستهاند و اقدام بر آن را ضروری و فوت وقت در آن را جایز نمیدانستهاند به گونهای که خود را ذیحق میدانستند که از وقت آسایش و استراحت پيامبر (ص) بزنند و او را با صدای بلند صدا زنند، کلاً برعکسش بوده است یعنی چيزي كه آنان بر انجامش اصرار داشتند، نباید اتفاق میافتاد.
به عبارت روشنتر پیامبر فردی نبود که وقت انجام وظیفه در حجره بماند. چنین چیزی جز بر قصه ولید و توطئه او براي ایجاد جنگ علیه بني المصطلق و همراهي گروه زيادي از مسلمانان با آن چتگ قابل تطبیق نیست؛ زیرا اینکه گفته شود فلان قبیله آمدند و در وقت استراحت از پشت حجرهها فریاد زدند بیا با ما مشاعره یا مفاخره کن، با هیچ یک از آداب دیپلماسی که امروزه و آن روز متداول بوده است سازگاری ندارد.
“والله عبور رحیم” در آخر آیه ۵ نشان میدهد گناه يا خطاي مهمی اتفاق افتاده که سزاوار بوده که خدا آن را بپوشاند و این با گناه ندایی معمولی از پشت حجرهها برای مشاعره تناسب ندارد.
اكنون با اين مقدمات به آيه 6 ميرسيم.