درس علم رجال – جلسه یازدهم

درس علم رجال – جلسه یازدهم

برای شنیدن فایل صوتی جلسه یازدهم درس علم رجال بر روی لینک زیر کلیک کنید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک جلسه یازدهم درس علم رجال

متن پیاده شدۀ جلسه یازدهم درس علم رجال:

جلسه یازدهم درس علم رجال

بحث این بود که اعتبار ظن چقدر است؟ نظر من این شد که در مواردی که راه قطع بسته است می‌توان به ظن نیز عمل کرد.

فقهاي شيعه گفته‌اند ظنون دو نوع است: ظن معتبر و ظن غیر معتبر. آنها می‌گویند ظن معتبر آن است که از طریق خبر شخص ثقه، ظاهر قرآن و اجماع حاصل شود ولی ظنی که از طریق قیاس، استحسان، و مصالح مرسله حاصل شود معتبر نیست و ملحق به شکوک می‌شود.

حرف من این است که آیاتی که می‌گوید به ظن گوش ندهید در مواردی است که می‌توان یقین پیدا کرد. اما در مواردی که اصلا نمی‌توان یقین حاصل کرد در صورتی که از خبر، قیاس، تنقیح مناط و امثال آن، گمانی حاصل شد قابل اعتناست.

به خصوص اینکه یادمان نرود امروزه مسائل مستحدثه بسیار زیاد است و نمی‌توان برای هر موردی روایت صحيح يا غير صحيحی پیدا کرد. از آن طرف نمی‌شود برای هر مسأله‌ای از اصول عملي يعني احتیاط و برائت و استصحاب استفاده کرد. سبک فقه تتبع و جمع آوری ادله بوده است و باید تا جایی که ممکن است ادله را جمع آوری کرد نه اينكه فورا به اصول عملي تمسك كرد.

بنای عقلاء نیز این است که وقتی قطع نیست به ظن عمل می‌کند. حتی این بنای عقلاء است که حجیت خبر واحد ثقه را قبول می‌كند. حتی سیرۀ عقلاء این است که وقتی علماء متقی همه یک فتوا داده‌اند با اینکه روایت هم نداشته باشیم باز به آن اعتماد می‌شود.

حال همین عقلاء می‌گویند هرجا یقین نبود نوبت به گمان می‌رسد.

بحث علم و علمیّ از زمان شیخ انصاری پیش آمده است و ایشان گفته است که وقتی علم نبود نوبت علمي و وقتي دلیل علمیّ نبود، زمان شک است و باید سراغ اصول رفت.

نتیجۀ این حرف این است که فقه ما از عرفیت افتاده است و فقه ما با فقه اهل سنت نیز بسیار متفاوت شده است.

شیخ طوسی کتاب خلاف را در اختلافات ميان شيعه و اهل سنت نوشته است و تفاوت این دو فقه در آن زمان6 جلد شده است، ولی فقه کنونی ما شايد 60 جلد با فقه اهل سنت متفاوت است و شیعه هر جا برود معلوم می‌شود که شیعه است.

حتی اگر شخص بی‌دینی بیاید و شیعه و سنی را ببیند به خاطر غیر عقلایی بودن فقه شیعه، سنی می‌شود چون مشاهده می‌کند که در رسالۀ عملیۀ ما دست اندازهایی وجود دارد. آنقدر در فقه اصلِ عملي جاری کرده‌اند که فقه را با دست‌انداز روبه‌رو کرده‌اند. در نجاسات و آب کر و بقیۀ ابواب فقه با جاری کردن این اصول حرف‌هایی زده شده كاملا غير عقلايي که تنها به درد حوزه می‌خورد.

همۀ این حرف‌ها از اینجا نشأت گرفته که گفته‌اند تنها ظني معتبر است که از اخبار ثقه بدست می‌آید و در بقيۀ موارد به اصول عملي تمسك كرده‌اند، ولی بنده می‌گویم در نبود يقين و علم و اطمينان، ظنون همگی حجت است ولی درجه‌بندی دارند مثلا ظنی که از کتاب اصول کافی بدست می‌آید بالاتر از ظنی است که از کتاب صحیح بخاری بدست می‌آید. ولی وقتی حدیثی در صحیح بخاری آمده است بهتر است به آن تمسک کنیم تا اینکه بخواهیم به اصول عملیه مراجعه کنیم و تفاوت نظریه بنده با بقیه در اینجا روشن می‌شود.

به نظر می‌رسد که به جای اجرای اصول باید مصلحت سنجی کرد یعنی مصالح چند طرف را بسنجیم و آن طرفی که بهتر است را بگیریم. دقت کنید که ما باید دنبال راه‌گشایی باشیم نه اینکه بگوییم این روش، روش اهل سنت است.

و اما آیا واقعا ائمه گفته‌اند که «لیس من مذهبنا قیاسو»؟

به نظر بنده همان‌طور که بارها گفتم ائمه اگر در این زمینه حرفی زده‌اند مربوط به جایی است که دليل قطعي يا سنت ثابت شده داريم و باز کسی بخواهد به قیاس تمسک کند. ولی جایی که قطع نیست باید سراغ ظن رفت اگرچه آن ظن از راه قياس حاصل شده باشد.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات