سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
برای شنیدن فایل صوتی جلسه دوم شرح دعای ابوحمزه وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
متن پیاده شده جلسه دوم شرح دعای ابوحمزه ثمالی
جلسه دوم شرح دعای ابوحمزه
در رجال کشی آمده است که ابوحمزۀ ثمالی مثل لقمان بوده است. لقمان شخص حکیمی بوده است. البته او پیامبر نبوده ولی فهم بالایی داشته است. ابوحمزه نیز امام نبوده ولی انسان فهیمی بوده است.
جالب است دعایی که او از امام سجاد(ع) نقل کرده به اسم خودش نامگذاری شده است بر خلاف دیگر دعاها که معمولا به نام افراد نیست بلکه به نام ائمه است مثل صحیفۀ سجادیه. رسالۀ حقوق امام سجاد(ع) را نیز همین ابوحمزه نقل کرده ولی اسمش بر روی آن قرار نگرفته است. به هر حال اینکه دعا به اسم این شخص است او را در مرحلۀ امام قرار نمیدهد بلکه مثل همان لقمان، فرد حکیمی بوده است.
و اما إعراب اسم این فرد، «ابوحمزه ثُمالی» به ضمه است. ثُمالة اسم یک منطقه بوده است. من قبلا فکر میکردم ثِمالی درست است که به معنای فریادرس بیچارگان میباشد ولی بعدا متوجه شدم که این چنین نیست.
پس از بیان این مقدمات به شرح جملات دعا بپردازیم:
إِلٰهِى لَاتُؤَدِّبْنِى بِعُقُوبَتِكَ
ترجمه: «خدایا، مرا به کیفرت ادب نکن»
از این جمله بدست میآید که ادب کردن جزو نیازهای ضروری است. حال گاهی انسان توسط پدر و مادر ادب میشود که خیلی خوب است ولی گاهی اوقات در جامعه ادب میشود به این صورت که چون بیادب است کار بدی میکند و دستگیر میشود. اینگونه ادب شدن بد است.
به هر حال انسان به گونههای مختلفی ادب میشود. در خانه و توسط پدر و مادر، در مسجد، در مدرسه، در بازار و این اشکالی ندارد که انسان ادب را در مکانهای مختلف یاد بگیرد.
اگر میخواهیم در جامعه زندگی کنیم ادب یاد گرفتن جزو ضروریات است.
گاهی اوقات باید به افراد خوب و بد گفته شود ولی گاهی اوقات گفتن ندارد و خود فرد با دیدن خوب و بد میفهمد که چه باید بکند. گاهی اوقات هم با اشاره میتوان فرد را متوجه کرد. و اما در مواردی نیز فرد باید چوب بخورد تا ادب یاد بگیرد.
پس انسانها در مورد ادبپذیری متفاوت هستند. برخی راحت ادب میشوند و برخی سخت. ممکن است شخصی به صرف اینکه میبیند کسی لباس بد دارد میفهمد که نباید لباس کثیف بپوشد. این فرد فقط با دیدن ادب شده است ولی به برخی باید کنایه زد تا ادب شوند مثلا باید گفته شود فلانی که لباس کثیف میپوشد در جامعه، جایگاهی ندارد و با این حرف به طور کنایی به فرد میفهمانیم که لباس کثیف نپوش.
پس برخی ادب شدنشان سخت است و باید با شلاق ادب شوند و در جملۀ اول دعای ابوحمزه اینگونه بیان شده است که خدایا من را با عقوبتت ادب نکن. خدایا کاری کن که من سخن و اشارات تو را گوش دهم نه اینکه با عذاب، ادب شوم.
البته ادبپذیری ائمه در بالاترین درجات است. پس این جمله بیشتر مربوط به ماست که مواظب باشیم ادبپذیری ما با سختی و عقوبت نباشد.
پیامبران و ائمه با اندک اشارهای ادب میشدند. خوب است مثالی قرآنی در این زمینه بزنم. در آیه 126 سوره بقره آمده است که وقتی حضرت ابراهیم وارد سرزمین مکه شد و در آن زمان هنوز مکه، شهر نشده بود این چنین دعا کرد:
وَ إِذْ قٰالَ إِبْرٰاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هٰذٰا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرٰاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللّٰهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ قٰالَ وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلىٰ عَذٰابِ النّٰارِ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿البقرة، 126﴾
و [یاد کنید] آن گاه که ابراهیم گفت: پروردگارا! این [مکان] را شهری امن قرار ده و اهلش را آنان که به خدا و روز قیامت ایمان آوردهاند از هر نوع میوه و محصول روزی بخش. خدا فرمود: هر که کفر ورزد بهره اندکی به او خواهم داد، سپس او را به عذاب آتش میکشانم و آن بد بازگشت گاهی است.
طبق این آیه خدا با کنایه به حضرت ابراهیم فهماند که چرا فقط به مؤمنها دعا کردی بلکه من به کافران نیز رزق میدهم.
ابراهیم با همین کنایه ادب شد و یاد گرفت که چه باید بگوید و سالها بعد که مکه شهر شده بود طبق آیات سوره ابراهیم این چنین سخن گفت:
وَ إِذْ قٰالَ إِبْرٰاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنٰامَ ﴿إبراهيم، 35﴾
و [یاد کن] هنگامی را که ابراهیم گفت: پروردگارا! این شهر [مکه] را منطقهای امن قرار ده و من و فرزندانم را از پرستش بت ها دور بدار.
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً مِنَ النّٰاسِ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصٰانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿إبراهيم، 36﴾
پروردگارا! آن [بت] ها بسیاری از مردم را گمراه کردند، پس هر کسی از من [که یکتاپرست و حق گرایم] پیروی کند، یقیناً از من است، و هر کس از من نافرمانی کند [شایسته شدنش برای آمرزش و رحمت بسته به عنایت توست] زیرا تو بسیار آمرزنده و مهربانی.
رَبَّنٰا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوٰادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنٰا لِيُقِيمُوا الصَّلاٰةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النّٰاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرٰاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ ﴿إبراهيم، 37﴾
پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در دره ای بی کشت و زرع نزد خانه محترمت سکونت دادم؛ پروردگارا! برای اینکه نماز را بر پا دارند؛ پس دلهای گروهی از مردم را به سوی آنان علاقمند و متمایل کن، و آنان را از انواع محصولات و میوهها روزی بخش، باشد که سپاسگزاری کنند.
در آیه 37 در عبارت وَ اُرْزُقْهُمْ مِنَ اَلثَّمَرٰاتِ ابراهیم برای همه رزق خواسته است نه فقط مؤمنان. از آن طرف طبق آیه 36 نیز در مورد عصیان کنندگان بخشش خدا را به میان آورده است.
پس میبینیم که ابراهیم با یک اشاره ادب شده است ولی در مورد ما باید صراحتا چیزی گفته شود تا ادب شویم. برخی نیز تنها با عقوبت ادب میشوند که در این دعا میخواهیم که ما در این مرحله نباشیم.
و اما خوب است به چند روایت پیرامون ادب اشاره داشته باشم. در روایتی از حضرت علی(ع) نقل شده است که:
ان رسول الله(ص) ادبه الله عزّوجلّ و هو ادّبنی، و انا اودب المومنین
ترجمه: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را خداوند تربيت كرد و او مرا و من مؤمنان را تربيت مى كنم. (بحار الانوار، ج77،ص267، حدیث1)
باید توجه داشت که حضرت علی(ع) با مهربانیهای خود ما را ادب کرده است تا جایی که حتی نسبت به قاتلش مهربانی میکند ولی ما بر عکس بیشتر دنبال انتقام هستیم.
در حدیث دیگری از امام صادق(ع) آمده است:
إنّ الله َ عزّ و جلّ أدّبَ نبيَّه فأحسنَ أدبَهُ ، فلَمّا أكمَلَ لَهُ الأدبَ قالَ : «و إنّكَ لَعلَى خُلُقٍ عظيمٍ»(قلم،4) ثمّ فَوّضَ إليهِ أمرَ الدِّينِ و الاُمّة لِيَسُوسَ عِبادَهُ .
خداوند عزّ و جلّ پيامبر خود را تربيت كرد و نيكو تربيت كرد و چون ادب را در او به كمال رساند فرمود: «براستى كه تو داراى خويى بزرگ هستى». آنگاه كار دين و امت را به او سپرد تا بندگانش را اداره كند.(کافی،ج1،ص266،ح4)
پس کسی که قرار است دیگران را ادب کند خودش باید ادب شده باشد و الا مثلا اگر پدر و مادری ادب نداشته باشند با صرف گفتن نمیتوانند فرزندشان را ادب کنند.
در خطبۀ قاطعة نیز آمده است که خداوند یکی از ملائکه را مأمور کرده بود که از همان کودکی اخلاق و ادب را به پیامبر(ص) یاد دهد.
البته پیامبر(ص) خودش اهل رعایت ادب بود و در موارد خاص آن فرشته به ایشان کمک میکرد.
به هر حال از این چند روایت ضرورت ادب فهمیده میشود.