شرح دعای ابوحمزه – جلسه سوم

شرح دعای ابوحمزه – جلسه سوم

متأسفانه فایل صوتی جلسه سوم شرح دعای ابوحمزه استاد احمد عابدینی موجود نبود. به همین خاطر تنها در این مورد استثنائا به متن این جلسه اکتفا می‌شود:

جلسه سوم شرح دعای ابوحمزه

إِلٰهِى لَاتُؤَدِّبْنِى بِعُقُوبَتِكَ

ترجمه: «خدایا، مرا به کیفرت ادب نکن»

مرحوم آیت الله ایزدی در شرح فراز اول دعای ابوحمزه این اشعار مولوی را میخواند:

از خدا جوییم توفیق ادب                      بی ادب محروم گشت از لطف رب

بی ادب تنها نه خود را داشت بد              بلکه آتش در همه آفاق زد

مائده از آسمان در میرسید                     بی شرا و بیع و بی گفت و شنید

در میان قوم موسی چند کس                بی ادب گفتند:کو سیر و عدس

منقطع شد خوان و نان از آسمان              ماند رنج و زرع و بیل و داسمان

باز عیسی چون شفاعت کرد، حق              خوان فرستاد و غنیمت بر طبق

مائده از آسمان شد عائده                        چونکه گفت انزل علینا مائده

هر که بی باکی کند در راه دوست              رهزن مردان شد  و نامرد اوست

از ادب پرنور گشتست این فلک                 وز ادب معصوم و پاک آمد ملک

هر که گستاخی کند اندر طریق                  گردد اندر وادی حیرت غریق

(مثنوی معنوی – دفتر اول)

وَلَا تَمْكُرْ بِى فِى حِيلَتِكَ

ترجمه: «و با نقشه‌ با من چاره‌اندیشی نداشته باش»

راغب می‌گوید مکر بد داریم و مکر خوب، که مکر خوب با گناه همراه نیست. خداوند راجع به خودش می‌فرماید:

وَ اَللّٰهُ خَيْرُ اَلْمٰاكِرِينَ  ﴿آل‏عمران‏، 54﴾

ترجمه: و خدا بهترین مکر کنندگان است.

تمام نعمتهایی که داریم اگر در راه خدا استفاده کنیم نعمت است ولی اگر در راه خدا استفاده نکردیم نقمت و مکر خداوند است.

پول برای خدیجه نعمت است و برای قارون مکر خدا. قدرت برای ذوالقرنین و داود و سلیمان نعمت است و برای فرعون و نمرود نقمت است. عمر و  شهرت و محبوبیت و دانش و علم و زیبایی و … نیز همین‌گونه است.

و اما در تفاوت بین کید و مکر گفته‌اند که کید از مکر قوی‌تر است.

و اما این نکته نیز قابل ذکر است که خداوند در این جهان اهدافی دارد و بعضی اوقات اهدافش را به بعضی از بندگان خاصش می‌گوید و به دست همانان می‌خواهد آن را به انجام برساند بی‌آنکه بخواهد با مکری آنان را در مسیر انجام آن کار قرار دهد.

مثلا خداوند هدفی داشته که به دست حضرت ابراهیم بیابان برهوت و لم یزرع مکه را آباد کند. حال ابراهیم خلیل الله باید فرزند عزیزش را با همسرش در این بیابان بگذارد و برود.

ولی ابراهیم نیاز به مکر و حیله ندارد تا در مسیر انجام این کار قرار گیرد چون او تسلیم و راضی به رضای امر الهی است به همین خاطر خداوند با مکرش با ابراهیم رفتار نکرد.

و یا در این موضوع اختلافی بین علما درباره علم امام حسین(ع) به کشته شدنش در کربلا:

بعضی می‌گویند می‌دانست که کشته می‌شود و رفت و بعضی می‌گویند که نمی‌دانست و رفت و بعضی می‌گویند که از نظر سیاسی برای امام (ع) شهادتش قابل پیش‌بینی بود زیرا یک شهر کوفه اگر هم از او حمایت کند آخر از لشگر شام شکست می‌خورد و امام در هر حال کشته خواهد شد.

حال امام حسین(ع) مانند حضرت ابراهیم(ع) این‌گونه عمل کرد که از نظر روحی پذیرفت و راضی‌ به رضای خداوند و تسلیم امر او بود و هر آنچه که خداوند می‌خواست را عواقبش را پذیرفته و با رغبت به استقبالش رفت و احتیاجی به مکر و حیله خداوندی نبود که ایشان را در صحرای کربلا در عمل  انجام شده قرار دهد (و توفیق اجباری برای امام باشد)

در واقع گویا خداوند از امام پرده پوشی نداشته و علتش مقام رضا و تسلیم و اشتیاق امام به خواست خداوند بوده است.

ولی با کسی که علمش محدود است و راضی به رضای امر الهی نیست باید با مکر رفتار کرد مانند مکر پدری که در هنگام مرگ به فرزندانش آدرس گنجی در زیر زمین آباء و اجدادی را داد که فرزندان پس از کندن و شخم عمیق زمین وقتی که به گنج نرسیدند گندم کاشتند و اتفاقا گنج همان بود که پدر مکرش را کرده بود.

2 1 رای
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات