شرح دعای ابوحمزه – جلسه پنجم

شرح دعای ابوحمزه – جلسه پنجم

برای شنیدن فایل صوتی جلسه پنجم شرح دعای ابوحمزه ثمالی وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

جلسه پنجم شرح دعای ابوحمزه

متن پیاده شدۀ جلسه پنجم شرح دعای ابوحمزه

جلسه پنجم شرح دعای ابوحمزه

مِنْ أَيْنَ لِىَ الْخَيْرُ يَا رَبِّ وَلَا يُوجَدُ إِلّا مِنْ عِنْدِكَ

ترجمه: «پروردگارا از کجا برایم خیری هست، درحالی‌که جز نزد تو یافت نمی‌شود»

بد نیست در مورد این عبارت توضیح قرآنی نیز بدهیم و آیاتی که در آن واژۀ «خیر» آمده است را بررسی کنیم:

كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذٰا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوٰالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ  ﴿البقرة، 180﴾

بر شما مقرّر و لازم شده چون یکی از شما را مرگ در رسد، اگر مالی از خود به جا گذاشته است، برای پدر و مادر و خویشان به طور شایسته و پسندیده وصیت کند. این حقّی است بر عهده پرهیزکاران.

در این آیه خیر، به مال دنیا گفته شده است.

يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشٰاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً وَ مٰا يَذَّكَّرُ إِلاّٰ أُولُوا الْأَلْبٰابِ  ﴿البقرة، 269﴾

حکمت را به هر کس بخواهد می‌دهد، و آنکه به او حکمت داده شود، بی تردید او را خیر فراوانی داده‌اند، و جز صاحبان خرد، کسی متذکّر نمی‌شود.

در این آیه به حکمت خیر گفته شده است.

فَسَقىٰ لَهُمٰا ثُمَّ تَوَلّٰى إِلَى الظِّلِّ فَقٰالَ رَبِّ إِنِّي لِمٰا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ  ﴿القصص‏، 24﴾

پس [موسی] دام هایشان را [به جهت کمک کردن به آن دو] آب داد، سپس به سوی سایه برگشت و گفت: پروردگارا! به آنچه از خیر بر من نازل می‌کنی، نیازمندم.

در اینجا گفته شده که مراد از خیر، نان و آب و غذاست.

به هر حال خیر هر چه که باشد تنها از ناحیۀ خداست.

وَمِنْ أَيْنَ لِىَ النَّجاةُ وَلا تُسْتَطاعُ إِلّا بِكَ

ترجمه: «و از کجا برایم نجاتی است، درحالی‌که جز به تو فراهم نمی‌گردد»

در جلسۀ گذشته نجات در این عبارت را نجات از گمراهی معنا کردیم ولی دیدم آیت الله ایزدی نجات را نجات از خطرات و حوادث معنا کرده است که حرف صحیحی است.

در قرآن آمده است:

وَ إِذٰا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلاّٰ إِيّٰاهُ فَلَمّٰا نَجّٰاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ كٰانَ الْإِنْسٰانُ كَفُوراً  ﴿الإسراء، 67﴾

و زمانی که در دریا سختی و آسیبی به شما رسد، هر که را جز او می‌خوانید ناپدید و گم می‌شود، و هنگامی که شما را [با سوق دادنتان] به سوی خشکی نجات دهد [از خدا] روی می‌گردانید. و انسان [با اینکه الطاف خدا را همواره در زندگی خود لمس می‌کند] بسیار ناسپاس است.

البته نجات خدا تنها در دریا نیست بلکه بر روی زمین نیز احتیاج به نجات خدا داریم چون ایمن نیستیم به خصوص با این وسائل موتوری که بلای جان انسان‌ها شده است. به این آیه در مورد وجود خطر در روی زمین دقت کنید:

أَ فَأَمِنْتُمْ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ جٰانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حٰاصِباً ثُمَّ لاٰ تَجِدُوا لَكُمْ وَكِيلاً  ﴿الإسراء، 68﴾

آیا ایمن هستید از اینکه شما را در کنار خشکی [در زمین] فرو برد، یا بر شما توفانی از شن و سنگریزه فرستد، سپس برای خود حافظ و نگهبانی نیابید؟!

پس نجات در هر جایی چه دریا و چه خشکی از ناحیۀ خداست.

البته اینکه نجات دست خداست به این معنا نیست که از اسباب استفاده نکنیم. باید از اسباب استفاده کنیم ولی اینها همه از ناحیۀ خداست. پس نجات واقعی در دست خداست.

باید توجه داشت که عالم دنیا عالم تزاحم است که موجب برخورد امور با یکدیگر است و خود این یک خطر است و در نتیجه باید نجات را از خدا بخواهیم.

لَا الَّذِى أَحْسَنَ اسْتَغْنىٰ عَنْ عَوْنِكَ وَ رَحْمَتِكَ، وَلَا الَّذِى أَساءَ وَاجْتَرَأَ عَلَيْكَ وَلَمْ يُرْضِكَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِكَ

ترجمه: «نه آن‌که نیکی کرد از کمک و رحمتت بی‌نیاز شد و نه آن‌که بدی کرد و بر تو گستاخی روا داشت و تو را خشنود نساخت از عرصه قدرتت بیرون رفت»

از این تعبیر بدست می‌آید که ما نباید به نماز و روزه و انفاق و کارهای خوبمان مغرور شویم و فکر کنیم نیازی به خدا نداریم. ما هر چه داریم از خداست. فکر و شرائط را خدا در اختیار ما قرار داده است و آنچه در دست ماست فقط تصمیم است. تازه بسیاری از تصمیم‌های ما به نتیجه نمی‌رسد مثل انقلابیون که تصمیم داشتند کشور را گل و بلبل کنند ولی نشد. پس هر کسی به خدا محتاج است. بدکاران نیز با وجود بدی هیچ گاه از قدرت خدا خارج نیستند. کسی فکر نکند شمر اگر امام حسین(ع) را به شهادت رساند توانسته است خدا را شکست دهد.

در این زمینه می‌توان به چند آیه از قرآن اشاره کرد:

إِنَّ اللّٰهَ يُمْسِكُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولاٰ وَ لَئِنْ زٰالَتٰا إِنْ أَمْسَكَهُمٰا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كٰانَ حَلِيماً غَفُوراً  ﴿فاطر، 41﴾

یقیناً خدا آسمان‌ها و زمین را از اینکه از جای خود منحرف شوند [و فرو ریزند] نگه می‌دارد. و اگر منحرف شوند هیچ کس بعد از او نمی‌تواند نگاهشان دارد؛ مسلماً خدا همواره بردبار و بسیار آمرزنده است.

پس ما هیچ هستیم و حتی ممکن است یک پوسته موز ما را به زمین بزند.

سعدی می‌گوید:

بنده همان به که ز تقصیر خویش      عذر به درگاه خدا آورد

ور نه سزاوار خداوندی‌اش            کس نتواند که بجا آورد

(دیباچۀ گلستان سعدی)

در حکمت 8 نهج البلاغه آمده است:

اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ؛ يَنْظُرُ بِشَحْمٍ، وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ، وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ، وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ.

ترجمه: از اين انسان شگفت زده شويد كه با پيهى مى‌بيند، با گوشتى مى‌گويد، با استخوانى مى‌شنود، و از حفره‌اى تنفس مى‌كند.

این تعبیر از طرفی ضعف انسان و از طرف دیگر عظمت خدا را نشان می‌دهد.

فکر نکنیم اگر با خدا لجبازی کردیم و خدا جانمان را نگرفت زورمان از خدا بیشتر است. خیر، خدا فرصت می‌دهد تا توبه کنیم.

داستان یوسف دقیقا به ما نشان می‌دهد که همه چیز بدست خداست و حتی کارهای بدکاران را به صورتی پیش می‌برد که در مجموع به نفع صالحان تمام می‌شود. برادران یوسف او را به چاه انداختند و قصد نابودی او را داشتند. سپس کاروانیان و مصریان او را بَرده کردند ولی همۀ این اتفاقات او را به سمت پادشاهی مصر برد. پس خداوند خوب مدیریت می‌کند و همۀ امور را به همان سمتی می‌برد که می‌خواهد.

بنابراین ما باید فرمان‌بردار خدا باشیم و بدانیم که عاقبت امور بدست خداست و خدا آنطور که می‌خواهد جهان را پیش می‌برد.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات