هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
برای شنیدن فایل صوتی جلسه بیست و یکم تفسیر سوره اعراف مربوط به آیات 6 و 7 این سوره بر روی لینک زیر کلیک کنید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
لینک جلسه بیست و یکم تفسیر سوره اعراف
متن پیاده شده جلسه بیست و یکم تفسیر سوره اعراف
نکات درس تفسیر در تاریخ 13/03/1403(نوشته شده توسط یکی از شاگردان استاد عابدینی)
تفسیر آیات 6 و 7 سوره اعراف
فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ ﴿الأعراف، 6﴾
[روز قیامت] از کسانی که پیامبران به سویشان فرستاده شده ، و از شخص پیامبران به طور یقین پرسش خواهیم کرد.
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ مٰا كُنّٰا غٰائِبِينَ ﴿الأعراف، 7﴾
بی تردید برای آنان [در آن روز، عقاید، اعمال و اخلاقشان را] از روی دانشی [دقیق و فراگیر] بیان خواهیم کرد؛ [زیرا] ما هیچ گاه از آنان غایب نبودهایم.
نکته 1: در این جلسه بیشتر، سؤالاتی که پیرامون این دو آیه به ذهن میرسد مورد بررسی قرار گرفت از جمله اینکه در مورد آیه 6 این سؤال مطرح است که بجای فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ میتوانست به صورت مختصرتر بگوید فَلَنَسْئَلَنَّهُم که به ظالمان در آیات قبل برگردد. همچنین میتوانست بگوید فَلَنَسْئَلَنَّ النَّاس. باید دید چرا بجای ضمیر یا واژۀ «الناس» از تعبیر طولانی الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ استفاده شد؟
در جواب میتوان گفت این عبارت از ظالمان عامتر و از ناس خاصتر است و به همین خاطر به این صورت آمده است. پس وصف الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ این نکته را میرساند که از بین مردم کسانی هستند که رسولانی به سوی آنها فرستاده شده و کسانی هم هستند که رسولانی به سوی آنها فرستاده نشده است و آیه همان دستۀ اول را میگوید. دقت کنید گفته شده که رسولان در منطقۀ خاصی از خاورمیانه آمدهاند و در نتیجه طبق این آیه شامل مردمی که برایشان پیامبر نیامده است نمیشود.
البته اثبات شیء نفی ماعدا نمیکند یعنی آیه نمیگوید از دیگر مردم سؤال نمیشود. پس قدر متیقن آیه این است که از مردمی که برایشان پیامبر فرستاده شده سؤال میشود.
نکته 2: سؤال دیگری که مطرح است این است که چه سؤالی از این افراد میشود؟
در جواب میتوان چنین گفت که با توجه به قانون «تعلیق حکم بر وصف مشعر به علیت است» سؤال دربارۀ آن چیزی است که برایشان ارسال شده است. پس از مردم خاورمیانه دربارۀ محتوایی که پیامبران برایشان آوردهاند سؤال میشوند.
البته این احتمال نیز هست که عبارت الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ تنها عنوان مشیر باشد نه اینکه از باب تعلق حکم بر وصف باشد. یعنی تنها از همین مردمی که برایشان پیامبر آمده سؤال میشود ولی اینکه چه سؤالی میشود معلوم نیست.
نکته 3: اگر کسی سؤال کند که چرا گروهی از مردم رسول ندارند میتوان گفت که کارهای خدا از روی حکمت است و چه بسا گروهی از مردم رسول نیاز نداشتهاند و در نتیجه روز قیامت نیز از آنها در اینباره سؤال نمیشود.
و اما در مورد اینکه چرا گروهی از مردم رسول نیاز نداشتهاند نظر قطعی نمیتوان داد ولی به عنوان یک احتمال میتوان چنین گفت که در برخی مکانها افراط و تفریط دیده میشود و حتی آب و هوای آن مکانهها نیز افراط و تفریط دارد مثل ایران که در منطقهای سرد است و در منطقهای گرم. در چنین مکانهایی در امور فکری نیز افراط و تفریط دیده میشود. هم اکنون مشاهده میکنیم که عدهای در کشور ما زیارت عاشورا را واجب میدانند و عدهای از طرف دیگر ناصبی هستند. این در حالی است که مثلا در مورد کشور فرانسه گفته شده که آب و هوایش متعادل است. از لحاظ روحیه نیز متعادلتر هستند و کمتر اهل تعصب یا آدم کشتن هستند.
حال چه بسا بتوان گفت مکانهایی که افراط و تفریط بیشتری دارند نیاز به رسول دارند. همچنین مکانهایی که عقل کنار رفته و خرافه جایش را گرفته نیاز به وجود یک پیامبر دارند.
البته این حرفها همه مفروضات است و فکر نکنید صد درصد است. ما فعلا در حال بررسی موضوع هستیم.
نکته 4: توضیح دادیم با توجه به اینکه دو بار عبارت لَنَسْئَلَنَّ آمده است میفهمیم که این آیه به دو نوع سؤال اشاره دارد. سؤال از مردم ممکن است توبیخی باشد ولی سؤال از پیامبران مسلّما توبیخی نیست.
نکته 5: آیه 7 به تبع آیه قبلی باید به گونهای معنا شود که هشدار، حرف اول را بزند. پس آیه میخواهد بگوید ظالمان فکر نکنند همینکه مظلومان، آنها را ساقط کردند کار تمام شده است. خیر، بعد از مرگ نیز حساب و کتابی دارید. پس معلوم است که این آیه جنبۀ هشداری مهمی دارد.
بنابراین اگر آیه به گونهای معنا شود که شبهاتی پیش آید که هشدار در مرحلۀ بعدی قرار گیرد معلوم است که راه را اشتباه رفتهایم. وقتی آیه انذاری معنا نشود سؤالاتی در ذهن پیش میآید که البته چارهای جز جواب نداریم از جمله اینکه چرا خدا در روز قیامت سؤال میکند؟ مگر خود خدا نمیداند؟
در جواب باید گفته شود که سؤالهای خدا هیچگاه برای استعلام و استفهام نیست بلکه اهداف دیگری را در پی دارد مثل اینکه سؤال از مردم توبیخی و سؤال از انبیاء استشهادی است. پیامبران به عنوان نمونههایی از کسانی بودهاند که اهل افراط و تفریط نبودند و در روز قیامت شهادت میدهند که امکان داشت در دنیا اهل افراط و تفریط نبود. پس پیامبران گواه عملی هستند که میشد در زمانی که همه بد هستند خوب بود.
نکته 6: سؤالی در مورد آیه 6 باقی مانده و آن اینکه سؤال از مرسلین باید ابتدا بیاید چون سؤال از عالم قبل از سؤال از جاهل است. ابتدا از عالم میپرسند که چرا یاد ندادی و سپس از جاهل میپرسند که چرا یاد نگرفتنی. این در حالی است که در آیه بر عکس است و ابتدا سؤال از مردم را آمده و سپس سؤال از پیامبران را.
در این زمینه فعلا حرف صد درصدی ندارم اگر چه به عنوان یک احتمال میتوان گفت چون آیۀ قبلی مربوط به مجرمان بود ابتدا نیز از آنها صحبت شد ولی باید بیشتر در مورد این سؤال فکر کرد.
نکته 7: ضمیر در عَلَيْهِمْ در عبارت فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ در آیه 7، هم به مردم برمیگردد و هم به پیامبران.
نکته 8: آیه 7 معمولا اینگونه معنا شده است که خدا میخواهد بگوید ما کاملا از شما با خبریم و خبرهایی که به شما میدهیم و قصههایی که میگوییم قطعی است.
اینگونه معنا کردن ایراد دارد. باید راجع به معنای قصه، دقت بیشتری بکنیم. ریشۀ قصه به معنای دنبال کردن است و آیه میخواهد بگوید ما کارهای ظالمان و مظلومان را دنبال میکردیم و شاهد کارهای آنها بودهایم.
نکته 9: اگر تعبیر آیه 7 به همان معنای قصه باشد باید توجه داشت که قصه گفتن تنها گفتاری نیست بلکه چه بسا در روز قیامت فیلم زندگی همۀ آنها رو میشود و آیه در واقع نوعی هشدار است که به آنها میگوید ما فیلم زندگی شما را نشان میدهیم. طبق این معنا آیه دوباره انذار میشود. پس اینگونه نیست که خدا قصۀ تاریخی و زبانی بگوید چرا که اینگونه مثل نشان دادن فیلم اثر ندارد.