سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
برای شنیدن فایل صوتی جلسه بیست و پنجم تفسیر سوره اعراف مربوط به آیه 6 این سوره وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
لینک جلسه بیست و پنجم تفسیر سوره اعراف
متن پیاده شدۀ این جلسه
نکات درس تفسیر در تاریخ 21/03/1403(نوشته شده توسط یکی از شاگردان استاد عابدینی)
تفسیر آیه 6 سوره اعراف
فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ ﴿الأعراف، 6﴾
[روز قیامت] از کسانی که پیامبران به سویشان فرستاده شده ، و از شخص پیامبران به طور یقین پرسش خواهیم کرد.
نکته 1: جالب است که در آیات اول این سوره که مقدمهای برای این سوره است بحث سؤال کردن از کسانی که پیامبر برایشان آمده مطرح شده است و با بررسی کل سورههای قرآن متوجه میشویم که بیشترین سؤال در این زمینه در همین سوره مطرح شده است.
در جلسۀ گذشته به تعدادی از آیات قرآن که بحث سؤال را مطرح کرده بود اشاره شد. و اما آدرس دیگر آیاتی که در آن این بحث مطرح شده است به این صورت میباشد:
حجر-92، نحل-56 و 93، انبیاء-13 و 23، عنکبوت-13، زخرف-19 و 44، تکاثر- 8، نحل-27، انعام-22، اعراف-37، تکویر-8 و 9، صافات- 24 تا 28، مدثر- 40 تا 47
پس آیات فراوانی پرسشهای ملائکه از جهنمیان، بهشتیان از جهنمیان، جهنمیان از یکدیگر و خدا از جهنمیان را مطرح کرده است و عصارۀ آنها این است که فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ.
دقت شود که ضمیر متکلم مع الغیر در این عبارت همۀ سؤال کنندگان را شامل میشود. بنابراین پرسشگران فراوانی وجود دارند.
حتی شاید بتوان پرسشکنندگان دیگری را افزود و آن پرسش مردمی است که پس از ظالمان میآیند و با خواندن تاریخ زندگی ظالمان سؤالاتی به ذهنشان میآید مثل خود ما که میپرسیم چرا فلان گروه کاری کردند که به عذاب دچار شدند.
حال سؤال ما از آن امتها یا استفهامی است یا اعتراضی یا حتی ممکن است در مواردی از روی شبهه باشد. در مواردی نیز سؤال از نحوۀ مصرف کردن منابع طبیعی است که مثلا چرا نتوانستند منابع آبی خود را کنترل کنند.
نکته 2: یکی از سؤالات مهمی که از مردم و پیامبران پرسیده میشود سؤال از قسط و عدالت است. در سوره حدید آمده است:
لَقَدْ أَرْسَلْنٰا رُسُلَنٰا بِالْبَيِّنٰاتِ وَ أَنْزَلْنٰا مَعَهُمُ الْكِتٰابَ وَ الْمِيزٰانَ لِيَقُومَ النّٰاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنٰافِعُ لِلنّٰاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللّٰهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللّٰهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿الحديد، 25﴾
همانا ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو[ی تشخیص حق از باطل] نازل کردیم تا مردم به عدالت برخیزند، و آهن را که در آن برای مردم قوت و نیرویی سخت و سودهایی است، فرود آوردیم و تا خدا مشخص بدارد چه کسانی او و پیامبرانش را در غیاب پیامبران یاری میدهند؛ یقیناً خدا نیرومند و توانای شکست ناپذیر است.
جالب است که در ذیل آیه 6 سوره اعراف مفسران اصلا بحث سؤال از قسط را مطرح نکردهاند در حالی که هدف از ارسال پیامبران قسط و عدل است. پس پرسش اصلی در مورد همین عدالت است.
قسط به معنای عدل ظاهر است یعنی عدلی که هرکسی نگاه کند میفهمد که عدل است. پس خداوند از پیامبران و مردم مطالبۀ عدالت دارد و از آن سؤال میکند.
مفسران در ذیل آیۀ مورد بحث اصلا بحث سؤال از قسط را مطرح نکردهاند و تنها بحث شرک را آوردهاند. دلیل این مطلب شاید این بوده که اگر میخواستند بحث عدالت را مطرح کنند با حکومتها درگیر میشدند. اینکه عدهای خانه نداشته باشند، اینکه جوانان نتوانند ازدواج کنند، اینکه عدهای ده شغل دارند و عدهای یک شغل هم ندارند و ….
این حرفها به حکومتها برمیخورد و شاید به همین خاطر مفسران اصلا مطرح نکردهاند.
نکته 3: سؤال از پیامبران طبق تعبیر لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ با توجه به آنچه قبلا گفتیم اسکاتی است یعنی از طریق این سؤال خداوند میخواهد به مردم بفهماند که ما انسانهایی را فرستادیم که در شرائط بد نیز خوب بودند.
البته دقت شود که اگر پرسشگر خدا باشد پرسش، استفهامی نیست بلکه اسکاتی است. ولی اگر پرسشگر ملائکه یا انسانهای خوب باشند ممکن است برخی از آن سؤالها استفهامی نیز باشد. مثلا ممکن است در عالم برزخ شهداء از پیامبران سؤالاتی میکنند که علمشان زیاد شود. اینکه در قرآن آمده است که شهداء در برزخ روزی داده میشوند مراد از روزی میتواند علم باشد.
حتی ممکن است مراد از سؤال در تعبیر لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ ، سؤالهایی باشد که در طول زندگی پیامبران از آنها پرسیده میشد مثل انواع سؤالاتی که در قرآن آمده است مانند یسئلونک عن الاهلة، یسئلونک عن المحیض، یسئلونک عن الانفال و ….
دقت کنید که در تعبیر وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ فاء نیامده است و در نتیجه سؤال از پیامبران گستردهتر میشود بر خلاف فاء در تعبیر فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ که سؤال را مرتبط با جملات قبلی میکند.
پس سؤال از مرسلین عامتر از سؤال از مرسل الیهم است چرا که سؤالها در مورد مرسل الیهم مربوط به بعد از مرگشان بود ولی سؤال از مرسلین میتواند مربوط به زمان حیات آنها نیز باشد.
حتی ممکن است سؤالات مطرح شده اعتراضی نیز باشد مثل سؤالاتی که جوانان امروزه میپرسند و به پیامبران اعتراض میکنند. پس این سؤالات نیز میتواند شامل وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ شود.
امروزه جوانان میپرسند که ای ابراهیم چرا زن و بچۀ خود را در یک وادی خشک و بی آب و علف گذاشتی؟ گذاشتن زن و بچه در یک بیابان اصلا درست نیست.
همچنین میپرسند که ای ابراهیم چرا با دیدن خواب قصد کشتن فرزندت را کردی؟ چرا با دیدن یک خواب قصد کردی انسان بیگناهی را ذبح کنی؟
همچنین امروزه در مورد حضرت لوط این سؤال مطرح است که چرا لوط قصد کرد دختران خود را بدون اجازۀ آنها به ازدواج گروهی که هرزه هستند در بیاورد؟ مگر دختر حق انتخاب ندارد؟
در مورد حضرت نوح نیز میپرسند که وقتی حضرت نوح به بچهاش گفت به کشتی بیا او نیامد. چرا نوح نتوانست علاقۀ پدر و فرزندی را ایجاد کند تا فرزندش وارد کشتی شود؟
اینها سؤالات اعتراضی است که جوانان میپرسند و میتواند مصداقی از وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ باشد.
با این حرف این وظیفۀ ما طلبههاست که بتوانیم جواب اقناعی دهیم تا ساحت پیامبران از این اشکالات مبرا شود.
جالب است دین ما که دین کاملی است ولی به هر حال سؤالات زیادی در موردش مطرح است و باید در مورد آن فکری کرد. در حوزههای علمیه بجای بررسی این سؤالات اساسی مشغول مباحثی مثل استصحاب و نجاسات و استبراء و امثال آن هستند.
من امروزه از دست جوانان خوشحالم که حوزه را از ریشه تکان دادهاند و با مطرح کردن این سؤالات ما را به فکر فرو میبرند.
حتی اگر این سؤالات از تعبیر وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ بدست نیاید به هر حال باید برای جواب دادن به آنها فکری کرد.
به هر حال نباید از سؤال پرسیدن ترسید. شاعر گفته است:
هم سوال از علم خیزد هم جواب / همچنانکه خار و گُل از خاک و آب
نکته 4: شبههای مطرح است که در برخی آیات قرآن از عدم سؤال از گنهکاران صحبت شده است مثل این آیات:
فَيَوْمَئِذٍ لاٰ يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لاٰ جَانٌّ ﴿الرحمن، 39﴾
پس در آن روز هیچ انس و جنّی را از گناهش نپرسند.
وَ لاٰ يُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ ﴿القصص، 78﴾
از گناهانشان بازپرسی نمیشود.
با خواندن این آیات این سؤال مطرح میشود که آیا بین آیات قرآن تعارضی نیست؟ از طرفی در آیه 6 سوره اعراف آمده است که از ظالمان سؤال میشود ولی طبق این دو آیه از گنهکاران سؤال نمیشود.
در جواب باید گفته شود که در تناقض هشت شرط وجود دارد یعنی در 8 مورد باید وحدت وجود داشته باشد مثل وحدت در مکان، زمان، شرط، اضافه، قوه و فعل و …
این در حالی است که این شروط در این دو مجموعه از آیات قرآن محقق نیست و در نتیجه تناقضی در کار نیست.
به چند صورت میتوان این عدم تناقض را توضیح داد:
الف) دو آیهای که میگوید پرسش وجود ندارد مربوط به گنهکاران است و آیۀ 6 سوره اعراف مربوط به کسانی است که رسولان به سوی آنها فرستاده شدهاند. پس موضوع دو دسته از آیات متفاوت است.
ب) همچنین نوع سؤال متفاوت است. از مجرمان و گنهکاران نمیپرسند که «آیا گنهکارید؟» یا «چه گناهی کردید؟» ولی ممکن است بپرسند که چرا گناه کردید؟ مثل اینکه از یک معتاد نمیپرسند «آیا معتادی یا نه؟» چون قیافهاش داد میزند ولی میپرسند که «چرا معتاد شدی؟».
پس باز متوجه میشویم که تناقضی بین دو دسته از آیات وجود ندارد چون این دو آیه میگوید از خود گناه سؤال نمیشود ولی اینکه «چرا گناه کرده؟» از او پرسیده میشود.
ج) ممکن است زمانها و مکانها متفاوت باشد مثلا از برخی در برزخ سؤال نشود ولی در قیامت سؤال شود.
د) همچنین در زمانی که توسط پروندۀ شخص، از احوال او آگاهی ایجاد شود نیازی به پرسش از خود او نیست ولی جایی که پرونده بسته است سؤال میشود.
ه) جواب دیگر اینکه ممکن است در مواردی سؤال، توبیخی یا تقریری باشد نه استفهامی. پس آنجا که سؤال هست، توبیخی است و آنجا که سؤال نیست استفهامی است. پس سؤالها ممکن است دو گونه باشد.