هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
برای شیدن فایل صوتی تفسیر سوره بقره مربوط به آیات 13 تا 15 این سوره وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
(ممکن است برای باز کردن این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلتر شکن خود را خاموش کنید)
متن پیاده شدۀ این جلسه
نکات درس تفسیر – آیات 13 تا 15 سوره بقره(نوشته شده توسط یکی از شاگردان استاد عابدینی)
وَ إِذٰا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمٰا آمَنَ النّٰاسُ قٰالُوا أَ نُؤْمِنُ كَمٰا آمَنَ السُّفَهٰاءُ أَلاٰ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهٰاءُ وَ لٰكِنْ لاٰ يَعْلَمُونَ ﴿البقرة، 13﴾
چون به آنان گویند: ایمان آورید چنان که دیگر مردم ایمان آوردند میگویند: آیا ما هم مانند سبک مغزان ایمان آوریم؟! آگاه باشید! قطعاً اینان خود سبک مغزند، ولی [از شدت کوردلی به این حقیقت] آگاه نیستند.
وَ إِذٰا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قٰالُوا آمَنّٰا وَ إِذٰا خَلَوْا إِلىٰ شَيٰاطِينِهِمْ قٰالُوا إِنّٰا مَعَكُمْ إِنَّمٰا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ ﴿البقرة، 14﴾
و هنگامی که با اهل ایمان دیدار کنند، گویند: ما ایمان آوردیم و چون با شیطانهایشان خلوت گزینند، گویند: بدون شک ما با شماییم، جز این نیست که ما [با تظاهر به ایمان] آنان را مسخره میکنیم.
اَللّٰهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيٰانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿البقرة، 15﴾
خدا آنان را مسخره میکند، و آنان را در سرکشی وتجاوزشان مهلت میدهد [تا در گمراهیشان] سرگردان وحیران بمانند.
نکته 1: طبق توضیحاتی که در جلسۀ گذشته بیان شد واژۀ «ناس» نمیخواهد سطح ایمان را پایین بیاورد بلکه مراد این است که مخلصانه ایمان بیاورید مثل مهاجران و انصار که ایمان کاملا صحیحی داشتند.
نکته 2: منافقان حساب و کتابشان تنها بر اساس معیارهای مادی است و به همین خاطر مؤمنان را سفیه خطاب میکنند. این در حالی است که سفیه واقعی به کسی میگویند که تنها خودش و منافعش را میبیند و نگرشش محدود به دنیا است. حتی اگر کار پیامبر(ص) را طبق معیارهای دنیوی هم بسنجیم باز این منافقان هستند که سفیه حساب میشوند نه مؤمنان زیرا کسی مثل پیامبر(ص) اختلاف چندین سالۀ عربها را از بین برد. پس حتی اگر دین هم نبود پیروی از این شخص خوب بود. پس حتی اگر دنیایی هم فکر کنیم باز پیروی از پیامبر اکرم(ص) شایسته بوده است. بنابراین اتفاقا منافقان که از پیامبر(ص) پیروی نمیکردند سفیه بودند.
متأسفانه سفاهت در دورههای مختلف وجود داشته و دارد. یکی از مثالهای سفاهت مربوط به قوم صالح بوده که وقتی دیدند یک روز نمیتوانند از آب رودخانه استفاده کنند شتر را کشتند در حالی که اگر درست فکر میکردند متوجه میشدند در عوض آن یک روز، از شیر شتر استفاده میکنند.
خود ما نیز کارهای سفیهانۀ زیادی انجام میدهیم مثلا وقتی نزدیک انتخابات میشود به نظرمان میرسد که فلان شخص خوب است ولی به گونهای تبلیغ میکنیم که او اسلام محض و مقابل او، کفر محض است. این کار سفاهت است.
گاهی اوقات نیز آخوندها دیگری را خورد میکنند تا خودشان را بالا ببرند. این نیز سفاهت است.
نکته 3: در آیۀ 12 از تعبیر وَ لٰكِنْ لاٰ يَشْعُرُونَ استفاده شد چرا که مسأله دقیق بود ولی در اینجا مطالب کاملا روشن است و به همین خاطر از تعبیر وَ لٰكِنْ لاٰ يَعْلَمُونَ استفاده شده است. اینکه تنها مادیات ملاک نباشد و فکر آینده نیز باشیم واضح است و نیازی به دقت زیادی ندارد.
نکته 4: تقابل تعابیر «وَ إِذٰا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا» با «وَ إِذٰا خَلَوْا إِلىٰ شَيٰاطِينِهِمْ» خیلی جالب است. برای برخورد منافقان با مؤمنان از واژۀ ملاقات استفاده شده که دلالت دارد منافقان اصراری برای دیدار با آنها ندارند بلکه تنها با آنها برخوردی اندک دارند ولی برای برخورد منافقان با دوستان خودشان از تعبیر خلوت استفاده شده که دلالت دارد آنها به خصوص جلساتی برنامهریزی شده با یکدیگر دارند.
نکته 5: تقابل جملات «قٰالُوا آمَنّٰا» با «قٰالُوا إِنّٰا مَعَكُمْ» نیز جالب است. آنها در ادعای ایمان از جملۀ فعلیه و بدون تأکید استفاده میکنند ولی در ادعای نفاق با جملۀ اسمیه و با تأکید حرف خود را میزنند. پس منافقان با خودیها اصرار بر محبت کامل دارند ولی با مؤمنان گفتگوی زیادی نمیکنند.
نکته 6: از تعبیر وَ إِذٰا خَلَوْا إِلىٰ شَيٰاطِينِهِمْ استفاده میشود که منافقان تنها یک گروه نیستند بلکه گروههای مختلفی دارند مثلا یک گروه پایین دستی هستند که گزارش کار خود را به گروه بالاتر که جزو سران منافقان هستند میدهند.
نکته 7: مراد از شیاطین، دوستان پشت پردۀ منافقان هستند که در صحنه نمیآیند بلکه دستورات را برای اجرا به دیگران میدهند.
نکته 8: در آیه 15 گفته شده که خدا آنها را مسخره میکند در حالی که مسخره کردن بد است. باید بحث کنیم که این تعبیر چگونه باید معنا شود.
اتفاقا در واژههای خدعه و مکر نیز که در قرآن برای خدا بکار رفته همین سؤال مطرح است.
دقت کنید که مکر و خدعه ایجاد کردن اسباب و مسبباتی است در عرض اسباب و مسببات دیگر که طرف مقابل توجه ندارد.
حال وقتی میگوییم خدا مکر یا خدعه میکند به این معناست که خدا اسباب و مسبباتی که ما از آن اطلاع نداریم را بکار میبرد تا گروههای ظالم به نتیجۀ دلخواه خود نرسند.
و اما در رابطۀ با مسخره کردن باید گفته شود که ما اگر مسخره میکنیم قصد خواری طرف مقابل را داریم. حال مسخره کردن خدا نیز به این معناست که کاری میکند تا آن شخصی که میخواست دیگران را خوار کند خودش خوار شود.
پس مسخرۀ خدا مثل ما نیست که الفاظی بکار ببرد بلکه مراد این است که اثراتی که تمسخر دارد را ایجاد میکند تا ظالمان که قصد خواری مؤمنان را داشتند خودشان خوار شوند.
ان شاء الله در جلسۀ آینده در این زمینه بیشتر توضیح خواهم داد.