تفسیر سوره بقره – آیه 14

تفسیر سوره بقره – آیه 14

برای شنیدن تفسیر آیه 14 سوره بقره وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک این جلسه

(ممکن است برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)

متن پیاده شدۀ این جلسه

نکات درس تفسیر – آیه 14 سوره بقره(نوشته شده توسط یکی از شاگردان استاد عابدینی)

وَ إِذٰا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قٰالُوا آمَنّٰا وَ إِذٰا خَلَوْا إِلىٰ شَيٰاطِينِهِمْ قٰالُوا إِنّٰا مَعَكُمْ إِنَّمٰا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ  ﴿البقرة، 14﴾

و هنگامی که با اهل ایمان دیدار کنند، گویند: ما ایمان آوردیم و چون با شیطان‌هایشان خلوت گزینند، گویند: بدون شک ما با شماییم، جز این نیست که ما [با تظاهر به ایمان] آنان را مسخره می‌کنیم.

نکته 1: متعلق ایمان در تعبیر قٰالُوا آمَنّٰا محذوف است و این نکته را می‌رساند که منافقان دقیقا نمی‌گفتند که به چه چیزی ایمان آورده‌اند. در واقع آنها از توریه استفاده کرده‌اند. حال بحثی است که آیا توریه جایز است یا نه مثل اینکه شخصی به درب خانۀ ما بیاید و بگوید آیا همسرت در خانه است و با وجود اینکه در خانه است بگوییم اینجا نیست یعنی کنار من نیست.

توضیح: اینکه لفظ عامی بگوییم که ذهن شنونده هر جایی برود و مراد ما نیز عام باشد ولی شنونده خودش تخصیص بزند این دروغ نیست بلکه از محسنات کلام است و اتفاقا کلام خدا در بسیاری از موارد این چنین است و مثلا می‌گوید انفاق کنید و متعلق آن را نگفته تا هر چیزی به ذهن انسان بیاید.

گاهی اوقات لفظ عام را می‌گوییم ولی ارادۀ خاصی داریم و شنونده ارادۀ خاص دیگری را می‌فهمد مثل همین توریه که می‌گوییم فلانی اینجا نیست.

این کذب صریح نیست ولی از کذب چیزی کم ندارد.

حال در اینجا نیز منافقان همین‌گونه عمل کرده‌اند و گفته‌اند ایمان آورده‌ایم ولی مقصودشان ایمان به خدا و پیامبر نیست ولی می‌دانند که مسلمانان این‌گونه می‌فهمند.

با این توضیحات متوجه شدیم که اگر در کلام خدا متعلق حذف شود خوب است ولی اگر در کلام منافقان متعلق حذف شود بد است.

نکته 2: مراد از شیاطین کسانی هستند که به منافقان درس می‌دهند. شیطان هر موجود مکار است که مخفیانه مکرش را اعمال می‌کند.

مراد از شیاطین در اینجا شیاطین جنی نیست که بگوییم منافقان جلسۀ خصوصی با ابلیس داشته‌اند بلکه شیاطین منافقان نیز آدم هستند.

حال آیا اطلاق شیاطین به انسان‌های مکار مجازی است؟

اهل فن گفته‌اند انسان نوع اخیر نیست بلکه نوع متوسط است و در آخرت نوع اخیر انسان ظهور می‌کند. در آخرت همین انسانِ دنیا ظهور نمی‌کند بلکه آنچه حقیقت ماست در آخرت ظهور می‌کند و مثلا ممکن است کسی به صورت خوک محشور شود.

حال در اینجا هم رؤسای منافقان آنقدر در نفاق پیش رفته‌اند که شیطان شده‌اند. در واقع آنها از لباس انسانی بیرون رفته و لباس شیطانی پوشیده‌اند. پس اطلاق شیطان به سران منافقان، مجاز نیست بلکه حقیقت است.

طبق آیات قرآن گاهی اوقات شیطان تنها وسوسه می‌کند. در سوره اعراف آمده است:

إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذٰا مَسَّهُمْ طٰائِفٌ مِنَ الشَّيْطٰانِ تَذَكَّرُوا فَإِذٰا هُمْ مُبْصِرُونَ  ﴿الأعراف‏، 201﴾

مسلماً کسانی که تقوا ورزیده‌اند، هرگاه وسوسه‌هایی از سوی شیطان به آنان رسد خدا را یاد کنند، پس بی‌درنگ بینا شوند.

این آیه دلالت بر وسوسۀ شیطان دارد.

گاهی شیطان به ما درس می‌دهد. در سوره انفال آمده است:

وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطٰانُ أَعْمٰالَهُمْ ﴿الأنفال‏، 48﴾

و [یاد کنید] هنگامی را که شیطان اعمالشان را در نظرشان آراست.

گاهی نیز انسان به جایی می‌رسد که معلم شیطان شده و به شیطان درس می‌دهد. به این آیه توجه کنید:

وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنٰاهُ آيٰاتِنٰا فَانْسَلَخَ مِنْهٰا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطٰانُ فَكٰانَ مِنَ اَلْغٰاوِينَ  ﴿الأعراف‏، 175﴾

و سرگذشت کسی که آیات خود را به او عطا کردیم و او عملاً از آنان جدا شد، برای آنان بخوان؛ پس شیطان او را دنبال کرد و در نتیجه از گمراهان شد.

در این آیه گفته شده که شیطان به دنبال آن شخص راه افتاد. پس می‌شود انسان به حدی از شیطنت برسد که شیطان‌های دیگر به دنبال او راه بیفتند.

در منظومه حکمت در قسمت نفس اشعار جالبی آمده است:

فباعتبار خُلقهم انسانو     ملک او اعجم او شیطانو

یعنی انسان به اعتبار خلقش ممکن است ملک یا حیوان یا شیطان شود.

فکان سَبُعا بهیمة مع کون شهوة غلب            شیمته و ان علیه قد غلب مکر فشیطان

یعنی اگر شهوت بر او غلبه کرد درنده و حیوان می‌شود. و اگر مکر بر او غلبه کرد شیطان می‌شود.

فان سجیة سنیة فصور بهیة

یعنی اگر خُلقش خوب باشد صورت‌های نورانی دارد.

به هر حال اطلاق شیاطین به منافقان طبق این آیه حقیقی است یعنی انسان‌هایی که واقعا شیطان هستند. پس شیطان بودن متوقف بر جنّ بودن نیست و شیطان حقیقتا بر انسان مکار نیز اطلاق می‌شود.

دقت شود که تا قرینه‌ای نباشد نباید آیات قرآن حمل بر مجاز شود.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات