تفسیر سوره اعراف – جلسه سی و نهم – 1403/04/12

تفسیر سوره اعراف – جلسه سی و نهم – 1403/04/12

برای شنیدن فایل صوتی جلسه سی و نهم تفسیر سوره اعراف مربوط به آیات 11 و 12 این سوره وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک جلسه سی و نهم تفسیر سوره اعراف

(ممکن است برای باز شدن این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلتر شکن خود را خاموش کنید)

متن پیاده شدۀ این جلسه

نکات درس تفسیر در تاریخ 12/04/1403(نوشته شده توسط یکی از شاگردان استاد عابدینی)

تفسیر آیات 11 و 12 سوره اعراف

وَ لَقَدْ خَلَقْنٰاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنٰاكُمْ ثُمَّ قُلْنٰا لِلْمَلاٰئِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّٰ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السّٰاجِدِينَ  ﴿الأعراف‏، 11﴾

و شما را آفریدیم، سپس شما را صورت‌گری کردیم، آن گاه به فرشتگان گفتیم: بر آدم سجده کنید؛ بی درنگ همه سجده کردند، جز ابلیس که از سجده کنندگان نبود.

قٰالَ مٰا مَنَعَكَ أَلاّٰ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قٰالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نٰارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ  ﴿الأعراف‏، 12﴾

خدا فرمود: هنگامی که تو را امر کردم، چه چیز تو را مانع شد که سجده نکردی؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش پدید آورده‌ای و او را از گِل آفریدی.

نکته 1: سوره اعراف سوره‌ای است که مفصل‌ترین بحث را در مورد ابلیس بیان کرده است.

نکته 2: تأکید ابتدای آیه 11 برای این است که در این زمینه منکرانی وجود دارد چرا که برخی وجود خدای خالق را باور ندارند. همچنین برخی از مسلمانان سنتی روند تکاملی خلقت را منکر هستند و می‌گویند خدا یک مرتبه جهان را ایجاد کرد. حال خداوند با تأکید بیان می‌کند که خدا خالق است و جهان را طبق سیر تکاملی خلق کرده است.

نکته 3: اینکه ابتدای زمانِ وَ لَقَدْ خَلَقْنٰاكُمْ چه زمانی بود در کتاب تفسیر قمی روایتی آمده است که آن را از زمان نطفه بیان کرده است ولی می‌توان این زمان را به قبل‌تر نیز برد و گفت از ابتدای خلقت عالم منظور است.

در کتاب تفسیر تسنیم، ج28، ص181 از تفسیر قمی این‌گونه نقل شده است:

مراد از خلق، وقتی است که نطفه بود و سپس علقه شد و سپس مضغه شد و مراد از تصویر، وقتی است که چشم و لب ایجاد شد و سپس برخی زیبا و برخی زشت شدند و برخی قد بلند و برخی قد کوتاه شدند.

نکته 4: بین «خلقت و تصویر دهی» و «سجدۀ ملائکه بر آدم» زمان طولانی گذشته است که در این زمان اتفاقاتی افتاده است که در آیات دیگر قرآن بیان گردیده است. از جمله در سوره حجر آمده است:

وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسٰانَ مِنْ صَلْصٰالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ  ﴿الحجر، 26﴾

و ما انسان را از گِلی خشک که برگرفته از لجنی متعفّن و تیره رنگ است، آفریدیم.

وَ الْجَانَّ خَلَقْنٰاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نٰارِ السَّمُومِ  ﴿الحجر، 27﴾

و جن را پیش از آن از آتشی سوزان و بی‌دود پدید آوردیم.

وَ إِذْ قٰالَ رَبُّكَ لِلْمَلاٰئِكَةِ إِنِّي خٰالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصٰالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ  ﴿الحجر، 28﴾

و [یاد کن] هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری از گِل خشک که برگرفته از لجنی متعفّن و تیره رنگ است، می‌آفرینم.

فَإِذٰا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سٰاجِدِينَ  ﴿الحجر، 29﴾

پس چون او را درست و نیکو گردانم و از روح خود در او بدمم، برای او سجده کنان بیفتید.

در این سوره خلقت انسان از وقتی شروع شده است که گل خشک شده بوده است.

در سوره ص نیز آیاتی هست که در همین زمینه است:

إِذْ قٰالَ رَبُّكَ لِلْمَلاٰئِكَةِ إِنِّي خٰالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ  ﴿ص‏، 71﴾

[یاد کن] هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من بشری از گل خواهم آفرید.

فَإِذٰا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سٰاجِدِينَ  ﴿ص‏، 72﴾

پس زمانی که اندامش را درست و نیکو نمودم و از روح خود در او دمیدم، برای او سجده کنید.

در این سوره خلقت انسان از وقتی شروع شده است که انسان گل بوده است.

در سوره بقره نیز آمده است:

وَ إِذْ قٰالَ رَبُّكَ لِلْمَلاٰئِكَةِ إِنِّي جٰاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قٰالُوا أَ تَجْعَلُ فِيهٰا مَنْ يُفْسِدُ فِيهٰا وَ يَسْفِكُ الدِّمٰاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قٰالَ إِنِّي أَعْلَمُ مٰا لاٰ تَعْلَمُونَ  ﴿البقرة، 30﴾

و آن زمان را یاد آر که پروردگارت به فرشتگان گفت: به یقین جانشینی در زمین قرار می‌دهم. گفتند: آیا موجودی را در زمین قرار می‌دهی که در آن به فساد و تباهی برخیزد و به ناحق خون ریزی کند و حال آن که ما تو را همواره با ستایشت تسبیح می‌گوییم و تقدیس می‌کنیم. [پروردگار] فرمود: من [از این جانشین و قرار گرفتنش در زمین اسراری] می‌دانم که شما نمی‌دانید.

وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمٰاءَ كُلَّهٰا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاٰئِكَةِ فَقٰالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمٰاءِ هٰؤُلاٰءِ إِنْ كُنْتُمْ صٰادِقِينَ  ﴿البقرة، 31﴾

و خدا همه نام‌ها [یِ موجودات] را به آدم آموخت؛ سپس [هویت و حقایق ذات موجودات را] به فرشتگان ارائه کرد و گفت: مرا از نام‌های ایشان خبر دهید، اگر [در ادعای سزاوار بودنتان به جانشینی] راستگویید.

قٰالُوا سُبْحٰانَكَ لاٰ عِلْمَ لَنٰا إِلاّٰ مٰا عَلَّمْتَنٰا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ  ﴿البقرة، 32﴾

گفتند: تو از هر عیب و نقصی منزّهی، ما را دانشی جز آنچه خودت به ما آموخته‌ای نیست، یقیناً تویی که بسیار دانا و حکیمی.

قٰالَ يٰا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمٰائِهِمْ فَلَمّٰا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمٰائِهِمْ قٰالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مٰا تُبْدُونَ وَ مٰا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ  ﴿البقرة، 33﴾

[خدا] فرمود: ای آدم! فرشتگان را از نام‌های آنان خبر ده. پس هنگامی که نام‌هایشان را به فرشتگان خبر داد [خدا] فرمود: آیا به شما نگفتم که من یقیناً نهانِ آسمان‌ها و زمین را می‌دانم، و به آنچه شما آشکار می‌کنید و به آنچه پنهان می‌دارید، دانایم؟

وَ إِذْ قُلْنٰا لِلْمَلاٰئِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّٰ إِبْلِيسَ أَبىٰ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كٰانَ مِنَ الْكٰافِرِينَ  ﴿البقرة، 34﴾

و [یاد کن] هنگامی که به فرشتگان گفتیم: به آدم سجده کنید، [پس] سجده کردند مگر ابلیس که سر پیچید و تکبّر ورزید و از کافران شد.

طبق ترتیب زمانی، اول آیات سوره ص است که از گل شروع کرده است و سپس آیات سوره حجر است که از گل خشکیده شروع شده و سپس آیات سوره بقره است که چه بسا از نسناس شروع شده است.

نکته 5: به نظر من مراد از گل و آتش که انسان و جن از آن خلق شده‌اند همین گل و آتش معمولی است. پس وارد آن بحث‌های علمی نشویم که برخی گفته‌اند مراد از آتش نیروهای درونی اتم است. باید توجه داشت که زبان قرآن یک زبان عرفی است.

نکته 6: اینکه در تعبیر ثُمَّ قُلْنٰا لِلْمَلاٰئِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ از ضمیر جمع استفاده شده است یا برای بیان عظمت است یا اشاره به اسباب و مسببات دارد که البته به نظر من در اینجا با توجه به مطلبی که در ادامه می‌گویم نظر اول تقویت می‌شود.

نکته 7: در آیات دیگر قرآن شبیه تعبیر ثُمَّ قُلْنٰا لِلْمَلاٰئِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ وجود دارد. در آیات سوره‌های اسراء- 61، کهف-50، طه- 116، بقره-34 مثل آیۀ 11 سوره اعراف از عبارت «قلنا» استفاده شده است ولی در آیات سوره‌های حجر،29 و ص،71 بجای «قلنا»، تعبیر «قال ربک» آمده است که خودش قرینه‌ای می‌شود که اگر در دیگر آیات «قلنا» گفته شده است ضمیر جمع برای بیان عظمت خداست نه اشاره به اسباب و مسببات.

نکته 8: در رابطۀ با اینکه ملائکه چه موجوداتی هستند می‌توان بیشتر تحقیق کرد. در کتاب واژه‌های دخیله در قرآن، ص370 و 371 آمده است که واژۀ ملک و ملائکه و ملکوت از لغت غیر عربی آمده است و کمترین شکی نیست که این واژه از لغت حبشی است و سال‌ها قبل از بعثت پیامبر(ص) وارد زبان عربی شده است.

در همین کتابِ واژه‌های دخیله از راغب نیز نقل می‌کند که او گفته است ملائکه لغتی عربی است و آن را از ریشۀ «الک» به معنای رسالت دانسته است. البته راغب در ریشۀ ملک نیز آورده است که برخی محققان گفته‌اند ملائکه از ریشۀ «ملک» است.

در کتاب التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،ج11،ص177 و 178 نیز آمده است که: واژۀ ملائکه عربی نیست بلکه عبری یا سریانی است. ایشان اصلا ریشۀ «الک» را در کتابش نیاورده ولی در ریشۀ «ملک» آورده است که ملائکه از لغت سریانی گرفته شده است و ملائکه جمع ملیک است. این لغت در سریانی و آرامی و عربی از مُلک گرفته شده است و اینکه برخی گفته‌اند از «الک» گرفته شده بسیارضعیف است و همچنین اینکه گفته‌اند معنای رسالت دارد درست نیست چون در مفهوم ملائکه رسالت وجود ندارد.

به هر حال جمع بندی من این است که معنای ملائکه دقیقا مشخص نیست و ما تنها این را می‌فهمیم که موجوداتی هستند که سلطه دارند و بالا و والا هستند.

نکته 9: آیا الف و لام در الملائکه در آیات مورد بحث جنس است یعنی به همۀ ملائکه گفته شده که به آدم سجده کنید یا نه؟

تناسب حکم و موضوع اقتضا دارد که مراد از ملائکه همۀ ملائکه نیستند بلکه مراد ملائکه‌ای هستند که از خلقت آدم و از کارهای شبه انسان‌ها در زمین خبر داشتند. پس الف و لام در الملائکه عهد ذهنی یا عهد حضوری است.

اتفاقا ابلیس نیز با همین ملائکۀ پایین در رفت و آمد بوده است نه با ملائکۀ سطح بالا.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات