سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
برای شنیدن این سخنرانی وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
(ممکن است برای باز شدن این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلتر شکن خود را خاموش کنید)
متن پیاده شدۀ این سخنرانی
سخنرانی ماه محرم
بحث در رابطۀ با دوستی بود و انواع دوستی را مطرح کردیم. امروز میخواهم در مورد دوستی با همسر صحبت کنم. در سوره روم آمده است:
وَ مِنْ آيٰاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوٰاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهٰا وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيٰاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿الروم، 21﴾
و از نشانههای [قدرت و ربوبیت] او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد؛ یقیناً در این [کار شگفت انگیز] نشانههایی است برای مردمی که میاندیشند.
وقتی در خانواده آرامش و دوستی باشد طبیعتا این آرامش وارد جامعه نیز میشود. هر چقدر محبت زن و مرد به یکدیگر بیشتر باشد ثمرات بیشتری نصیب آنها خواهد شد.
و اما شخصی به مناسبت سؤال کرده است که شما در مورد دوستی صحبت میکنید در حالی که امروزه مشاهده میشود دو گروه مسلمان همدیگر را با گفتن «الله اکبر» میکشند. آیا این ضعف دین نیست؟
جواب این است که کتاب قرآن کتابی عمیق است چرا که قابلیت تفسیرهای گوناگون دارد. اگر کسی بتواند کلامی بگوید که ذائقههای مختلف از آن بتوانند استفاده کنند این ارزش کلام را میرساند. اما اینکه مسلمانها با هم میجنگند به خاطر ضعف مسلمانان است چرا که فهم خود را حق محض و فهم دیگران را باطل محض میدانند.
ما باید بفهمیم که ممکن است شخص دیگری به گونۀ دیگری بفهمد. همانطور که قیافههای ما با یکدیگر متفاوت است فهمهای ما نیز متفاوت است. پس نباید فهم خود را مطلق حساب کنیم. باید احتمال دهیم که دیگری مثل ما نمیفهمد. وقتی آیات قرآن تاب برداشتهای مختلف دارد پس نباید فهم دیگری را باطل بدانیم.
آقای مطهری این داستان را نقل میکرد که شخصی سر گردنه، آسیابی داشت و تختی هم در آنجا داشت و افراد را با آن تخت اندازه میگرفت و اگر کسی کوتاهتر یا بلندتر از آن تخت بود او را میکشت.
خطرناکترین آدمها کسانی هستند که اینگونهاند.
و اما در مورد واقعه کربلا چند نکته را تذکر دهم:
الف) روز تاسوعا را معمولا مربوط به حضرت ابوالفضل میدانند در حالی که ایشان روز عاشورا به شهادت رسید. علت این امر فعالیتهایی است که حضرت ابوالفضل در این روز انجام داده از جمله اینکه مذاکراتی با لشگر مقابل داشته است.
ب) فرمانده لشگر ابن زیاد شمربن ذی الجوشن است که دستور گرفته بود اگر عمر سعد در حمله به امام حسین(ع) کوتاهی میکند بجای او فرماندهی لشگر را به عهده بگیرد. دقت کنید که امام حسین(ع) تلاش میکرد جنگ واقع نشود و عمر سعد نیز چندان موافق جنگ نبود ولی دنیا طلبی و تحریکات شمر موجب جنگ شد.
ج) جالب است جامعهای که 20 سال پیش حضرت علی(ع) در آن حکومت میکرده آنقدر عوض شده و آنقدر مردمش را در جهل فرو برده اند که الآن به کشندگان نوۀ پیامبر(ص) بشارت بر بهشت میدهند.
از همینجا میفهمیم اگر علم و فرهنگ نباشند و افراد مخلص از لحاظ فرهنگی جامعه را پیش نبرند یک جامعۀ خوب پس از 20 سال وارونه میشود. پس پیوسته باید با علم مرتبط باشیم. اگر همیشه دنبال پول و دنیا باشیم پس از مدتی ما را عوض میکنند تا جایی که ممکن است امام حسین(ع) را برای ثوابش بکشیم. به هر حال بعضی اوقات واقعا حق و باطل برای ما مخلوط میشود و اگر علم نباشد فاجعه به بار میآید.
د) جالب است که ائمه نمازها را جدا میخواندهاند و در همین داستان کربلا نیز امام حسین(ع) نمازهایش را جدا میخوانده است.
ه) برخی میگویند امام 100 نفر پیاده نظام داشته و 50 نفر سواره. برخی دیگر نیز 72 نفر گفتهاند. هر چه باشد تعداد آنها اندک بوده است.
و) جالب است که در مدینه بحث بر سر این بود که امام با یزید که خلیفۀ کل بوده است بیعت نکرد ولی در روز تاسوعا از امام حسین(ع) میخواهند که تسلیم ابن زیاد شود نه اینکه برای یزید بیعت بگیرند. امام حسین(ع) نیز سابقۀ تسلیم شدن مسلم بن عقیل را میداند که با او چه کردند. به هر حال ابن زیاد انسانی نیست که منطقی باشد و به همین خاطر امام حاضر به تسلیم در برابر او نشد.
ز) وقتی عصر تاسوعا دشمن میخواست با امام بجنگد امام از آنها یک شب مهلت خواست. در این مهلت خواستن دو نظر است:
1) مهلت برای اینکه بتوان باز گفتگو کرد تا چه بسا راه حلی بدون جنگ پیدا شود.
2) مهلت برای این بود که امام نماز و قرآن را دوست داشته و میخواسته یک شب دیگر خدا را عبادت کند. از اینجا یاد میگیریم ما نیز اگر شیعۀ امام حسین(ع) هستیم باید عبادت خدا را دوست داشته باشیم.