سخنرانی محرم با چند موضوع متنوع(5)

سخنرانی محرم با چند موضوع متنوع(5)

برای شنیدن فایل صوتی این سخنرانی وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک این سخنرانی

(برای باز شدن این لینک ممکن است قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)

متن پیاده شدۀ این سخنرانی

سخنرانی ماه محرم با چند موضوع متنوع در تاریخ 09/07/1396

بحث در مورد آیه 55 سوره نور است. در این آیه آمده است:

وَعَدَ اللّٰهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّٰالِحٰاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضىٰ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لاٰ يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذٰلِكَ فَأُولٰئِكَ هُمُ الْفٰاسِقُونَ  ﴿النور، 55﴾

خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین [دیگران] کند، همان گونه که پیشینیان آنان را جانشین [دیگران] کرد، و قطعاً دینشان را که برای آنان پسندیده به سودشان استوار و محکم نماید، و یقیناً ترس و بیمشان را تبدیل به امنیت کند، [تا جایی که] فقط مرا بپرستند [و] هیچ چیزی را شریک من نگیرند. و آنان که پس از این نعمت‌های ویژه ناسپاسی ورزند [در حقیقت] فاسق‌اند.

یکی از مصادیق این آیه مربوط به زمان ظهور امام زمان است که در آن زمان، در زمین امنیت ایجاد خواهد شد. البته این آیه مربوط به زمان ما نیز هست و هر فردی که اهل ایمان و عمل صالح بود به مرحلۀ امنیت خواهد رسید و احساس آرامش خواهد کرد. پیامبر(ص) در زمان خودش با اینکه در محیطی مشرکانه زندگی می‌کند ولی آرامش دارد. پس نگوییم ما تنهاییم و همه بد هستند. این آیه را می‌توان به صورت فردی هم دید. ابراهیم طبق آیات قرآن خودش امت بود و برای خود آرامش داشت. حتی ایشان با آرامش، زن و بچۀ خود را در بیابان گذاشت. ابراهیم اینگونه بود که توانست ملکوت آسمان‌ها و زمین را ببیند.

امام حسین(ع) و یارانش نیز با وجود شرائط سخت امنیت داشتند و شب عاشورا مشغول کارهای خود از جمله عبادت شدند. صبح عاشورا نیز به بدن خود نوره کشیدند. حتی یکی از یاران امام شوخی می‌کرد و می‌گفت بین ما و بهشت فاصله‌ای نیست. حضرت زینب(س) نیز می‌گفت: «ما رأیت الا جمیلا» این یعنی آرامش. ولی برخی جامعه‌ها بجای آرامش دائما استرس دارند. ایمان و عمل صالح است که موجب آرامش است چون شخص مؤمن ایمان دارد نیروی عظیمی که کل دنیا را آفریده یاور اوست و این عقیده عامل ایجاد آرامش است.

اگر قلب ما، مالامال از عشق خدا باشد از سختی حوادث روزگار نمی‌ترسیم مثل اصحاب امام حسین(ع) که سختی‌های حادثه کربلا آنها را نلرزاند.

متأسفانه در جامعۀ ما گرفتاری پس از گرفتاری است و دلیلش این است که راه را اشتباه رفته‌ایم. خدا راه هدایت را به ما نشان داده است و ما باید از آن پیروی کنیم.

و اما گاهی اوقات برخی افراد، شبهاتی نسبت به اسلام و قرآن و پیامبر(ص) مطرح می‌کنند. به این افراد باید گفته شود ما بزرگان زیادی داریم که ایرانی هستند ولی همۀ آنها وقتی نام پیامبر(ص) را می‌شنوند کرنش می‌کنند. پس معلوم است که ایشان انسان بزرگی بوده است.

در قصه‌ها نقل می‌کنند که بوعلی سینا شاگردی به نام بهمن‌یار داشته و او می‌فهمیده بود که بوعلی خیلی انسان عالمی است و کم‌کم به او می‌گوید تو ادعای پیامبری کن. بوعلی می‌گوید من پیامبر نیستم ولی بهمن‌یار دست بردار نبوده. بوعلی تصمیم می‌گیرد از طریقی به او بفهماند که پیامبران خصوصیاتی دارند که من ندارم.

به همین خاطر در شب سردی بهمن‌یار را در خانۀ خودش نگه می‌دارد و تا صبح با یکدیگر بحث علمی می‌کنند. بوعلی در نزديك اذان صبح به بهمنیار می‌گوید بلند شو و یخ حوض را بشکن و آبی برای من بیاور چون می‌خواهم آب سرد و تگری بخورم. بهمن‌یار که به خاطر سردی هوا نمی‌خواست از اتاق خارج شود بهانه‌هایی آورد که الآن موقع خوردن آب یخ نیست و…

در همان حال صدای مؤذن از مأذنه بلند شد و اذان صبح شروع شد همين كه به «اشهد انَّ محمدا رسول الله» رسيد بوعلی به بهمن‌یار گفت: آن کسی باید ادعای پیامبری کند که الآن پس از چند صد سال شخصی رختخواب را رها می‌کند و در سرما بالای مأذنه می‌رود و به عشق او اذان می‌گوید. تو حاضر نیستی برای من در زمان حیاتم به حیات بروی و لیوان آب یخ بیاوری.

این داستان به گونۀ دیگری نیز نقل شده است:

مي گويند : ابوعلي سينا عليه الرحمه شاگردي به نام بهمنيار داشت او شاگرد تيز هوش و با ذكاوتي بود تنها كسي بود كه وقتي در كلاس درس شيخ بوعلي شركت مي كرد سخنان استادش را بخوبي مي فهميد حتي برخي از شاگردان كه سخنان استاد را كاملا متوجه نمي شدند نزد بهمنيار مي آمدند و رفع شبه مي كردند . يك روز كه ابوعلي سينا با شاگردش بهمنيار با هم بودند بهمنيار گفت : اي استاد شما در عصر حاضر بهترين دانشمند هستيد و چون علم طب هم مي دانيد و در تشخيص بيماري مردم خطا نمي كنيد تمام كساني كه مريض مي شوند فقط به شما مراجعه مي كنند بهمين خاطر مردم شما را بسيار دوست دارند شما واقعا بي نظير هستيد . پس چرا دعوي پيامبري نمي كنيد ؟ شيخ بوعلي سينا در پاسخ گفت : هر كس كه علم داشت دليل بر نبوت او نيست بلكه اين مقامي است كه خداوند به بندگان برگزيده اش ابلاغ مي نمايد من خود را شايسته اين مقام نمي دانم هر چند كه بر علوم بسياري از عصر حاضراحاطه دارم اگر زنده ماندم به تو ثابت خواهم كرد كه من شايسته مقام پيامبري نيستم . مدتي از اين قضيه گذشت روزي شيخ بوعلي سينا براي ديدن و معالجه مريضي با شاگردش بهمنيار به سمت شهر آن مريض براه افتادند در بين راه چون خسته شده بودند نزديك آن شهر كه رسيدند در زير درختي به استراحت پرداختند هوا هم گرم بود ابو علي سينا به شاگردش مي گويد درهمين نزديكي چشمه آبي وجود دارد بنابراين عقل حكم مي كند كه ما مشك خالي را از آب پركنيم تا در بين راه تشنگي بر ما مستولي نشود . پس همين حالا بلند شو و برو مشك را از چشمه اي كه در همين نزديكي است از آب پركن بهمنيار بخاطر گرمي هوا دائما بهانه مي آورد و مي‌گفت استاد ما به شهر چيزي فاصله نداريم دروازه آن شهر براحتي ديده مي شود در همين اثنا صداي اذان ظهر از آن فاصله شنيده شد استاد و شاگرد وضو ساخته و به نماز ايستادند بعد از نماز استاد به بهمنيار گفت : يادت هست كه گفته بودم به تو ثابت خواهم كرد كه شايسته پيامبري نيستم حالا وقتش رسيده است . بهنيار ببين ، اين چه نيروئي است كه با شنيدن صداي اذان من و تو را و حتي مردمي كه دراين شهر زندگي مي كنند وادار ساخته به پاخيزيم و نماز اقامه كنيم اين نيروي حضرت محمد (ص) است كه خداوند به او اعطا نموده است و همه مسلمانان به فرمان او سر تعظيم فرود آورده اند حال قبل از اقامه نماز به تو گفتم برو مشك را پر از آب كن و بياور و تو از اين كار سرباز زدي ، من كه نتوانستم تو را براي آب آوردن متقاعد كنم در صورتي كه مرا به استادي قبول داري و هميشه سخنان مرا آويزه گوش خود كرده اي پس چگونه انتظار داري ادعاي پيامبري نمايم؟

این داستان دلالت بر این دارد که پیامبر(ص) با ایمان و عمل صالح خودش توانسته در دل همۀ بزرگان جهان نفوذ کند. پس پیامبر(ص) عظمت دارد و شبهه‌کنندگان به ایشان نباید از این مطلب غافل شوند.

به هر حال سعی کنیم ایمان عالمانه داشته باشیم و برای چنین ایمانی باید زحمت بکشیم و مطالعه کنیم. علاوه بر ایمان نیز باید عمل صالح داشته باشیم. عمل صالح نیز باید از روی تخصص باشد نه از روی جهل. متأسفانه در کشور کارهای مختلفی از روی عدم تخصص انجام گرفت و نتایج بدش را شاهد هستیم. ما آخوندها نیز در هر چیزی اظهار نظر کرده‌ایم و عده‌ای نیز قبول کردند و شد آنچه شد.

پس انجام دادن عمل صالح شرطش این است که نسبت به آن کار علم داشته باشیم. خود امام حسین(ع) در طول مسیرش کاملا عالمانه و عاقلانه و با تخصص پیش رفت.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات