سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
برای شنیدن فایل صوتی تفسیر آیه 16 سوره بقره وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
(ممکن است برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)
متن پیاده شدۀ این جلسه
نکات درس تفسیر – آیه 16 سوره بقره (نوشته شده توسط یکی از شاگردان استاد عابدینی)
أُولٰئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلاٰلَةَ بِالْهُدىٰ فَمٰا رَبِحَتْ تِجٰارَتُهُمْ وَ مٰا كٰانُوا مُهْتَدِينَ ﴿البقرة، 16﴾
آنان کسانی هستند که گمراهی را به جای هدایت خریدند، پس تجارتشان سود نکرد و از راه یافتگان [به سوی حق] نبودند.
نکته 1: دقت کنید که قبلا گفتهایم آیات قرآن ممکن است معانی مختلفی داشته باشد. پس اگر ما در مورد آیات مربوط به منافقان نظری دادیم دلیل بر این نیست که نظر دیگران باطل است.
نکته 2: در این نکته میخواهم این مطلب را بررسی کنم که آیه 16 با نظریه بنده سازگار است یا با نظر مشهور؟ تعبیر «وَ مٰا كٰانُوا مُهْتَدِينَ» طبق نظر ما که گفتیم آیه 14 مربوط به منافقانی است که قبلا مؤمن بودند به این معناست که اینها از همان اول با ایمان، عجین نبودهاند نه اینکه اصلا ایمان نداشتهاند.
پس برای تطبیق این جمله با نظر ما باید کمی در این تعبیر تصرفی بکنیم.
البته نظر مشهور نیز دارای مُبعّدی است و آن جملۀ «أُولٰئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلاٰلَةَ بِالْهُدىٰ» است. دقت کنید که طبق نظر ما عوض کردن هدایت با ضلالت معنای صریحی دارد ولی مشهور که میگویند منافقان از همان اول هدایت نداشتند مراد از هدایت در این عبارت را هدایت شأنی میگیرند و میگویند در کنار آنها هدایت بود و میشد که از آن استفاده کنند ولی نکردند و معنای عبارت أُولٰئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلاٰلَةَ بِالْهُدىٰ همین است.
پس این آیه با هر دو نظریه قابل تطبیق است.
نکته 3: در معامله شش چیز وجود دارد: خریدار، فروشنده، کالا، پول، سند، شاهد. البته دو مورد آخر در معاملات مهم برای محکمکاری وجود دارد.
حال وقتی میخواهیم با خدا معامله کنیم طبق آیه 111 سوره توبه خدا خریدار است و مؤمنین فروشنده هستند. کالا جان و مال است و ثمن معامله بهشت است. قبالهاش تورات و انجیل و قرآن و شاهدش خود خداست. به این آیه دقت کنید:
إِنَّ اللّٰهَ اشْتَرىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوٰالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقٰاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّٰهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرٰاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللّٰهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بٰايَعْتُمْ بِهِ وَ ذٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿التوبة، 111﴾
یقیناً خدا از مؤمنان جانها و اموالشان را به بهای آنکه بهشت برای آنان باشد خریده؛ همان کسانی که در راه خدا پیکار میکنند، پس [دشمن را] میکشند و [خود در راه خدا] کشته میشوند [خدا آنان را] بر عهده خود در تورات و انجیل و قرآن [وعده بهشت داده است] وعدهای حق؛ و چه کسی به عهد و پیمانش از خدا وفادارتر است؟ پس [ای مؤمنان!] به این داد و ستدی که انجام دادهاید، خوشحال و شاد باشید؛ و این است کامیابی بزرگ.
در سوره صف نیز آمده است:
يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلىٰ تِجٰارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذٰابٍ أَلِيمٍ ﴿الصف، 10﴾
ای اهل ایمان! آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذابی دردناک نجات میدهد؟
تُؤْمِنُونَ بِاللّٰهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجٰاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّٰهِ بِأَمْوٰالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ ذٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿الصف، 11﴾
به خدا و پیامبرش ایمان آورید، و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید؛ این [ایمان و جهاد] اگر [به منافع فراگیر و همیشگی آن] معرفت و آگاهی داشتید، برای شما [از هر چیزی] بهتر است؛
يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ يُدْخِلْكُمْ جَنّٰاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهٰارُ وَ مَسٰاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنّٰاتِ عَدْنٍ ذٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿الصف، 12﴾
تا گناهتان را بیامرزد، و شما را در بهشتهایی که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است و خانههای پاکیزه در بهشتهای جاویدان، درآورد؛ این است کامیابی بزرگ.
وَ أُخْرىٰ تُحِبُّونَهٰا نَصْرٌ مِنَ اللّٰهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿الصف، 13﴾
و نعمتهای دیگری که آن را دوست دارید [و به شما عطا میکند] یاری و پیروزی نزدیک از سوی خداست. و مؤمنان را مژده ده.
در این آیات کالا عین بایع است و فروشنده مؤمنان هستند که جان خود را میدهند. ولی در آیۀ مورد بحث منافق که فروشنده است عین کالا نیست.
دقت کنید که در معاملات روزمره یک امر اعتباری جا به جا میشود و آنقدر بزرگ نیست که همۀ شروط معامله رعایت شود ولی در معاملات بزرگ همۀ شروط باید وجود داشته باشد اگر چه آن نیز اعتباری است.
ولی در مورد بحث اصلا امر اعتباری وجود ندارد بلکه حقیقی است مثل اعضاء بدن. تازه بحث هدایت و ضلالت حقیقتش بالاتر از اعضاء بدن است.
حال در معاملات حقیقی به راحتی نمیتوان علقه را از بین برد و ثمنی که در مقابل آن داده میشود برای از بین بردن این علقه است و اگر این علقه از بین رفت به راحتی بر نخواهد گشت.