تفسیر سوره بقره – آیات 16 و 17

تفسیر سوره بقره – آیات 16 و 17

برای شنیدن فایل صوتی تفسیر آیات 16 و 17 سوره بقره وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک این جلسه

(ممکن است برای باز شدن این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)

متن پیاده شدۀ این جلسه

نکات درس تفسیر – آیات 16 و 17 سوره بقره (نوشته شده توسط یکی از شاگردان استاد عابدینی)

أُولٰئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلاٰلَةَ بِالْهُدىٰ فَمٰا رَبِحَتْ تِجٰارَتُهُمْ وَ مٰا كٰانُوا مُهْتَدِينَ  ﴿البقرة، 16﴾

آنان کسانی هستند که گمراهی را به جای هدایت خریدند، پس تجارتشان سود نکرد و از راه یافتگان [به سوی حق] نبودند.

مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نٰاراً فَلَمّٰا أَضٰاءَتْ مٰا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّٰهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُمٰاتٍ لاٰ يُبْصِرُونَ  ﴿البقرة، 17﴾

سرگذشت آنان مانند کسانی است که [در شب بسیار تاریک بیابان] آتشی افروختند [تا در پرتو آن خود را از خطر نجات دهند] ، چون آتش پیرامونشان را روشن ساخت، خدا [به وسیله توفانی سهمگین] نورشان را خاموش کرد و آنان را در تاریکی هایی که مطلقاً نمی‌دیدند واگذاشت.

نکته 1: گفتیم که خرید و فروش گاهی اوقات به نحو معاطات است و گاهی به نحو بیع است و گاهی نیز در مورد امور حقیقی است و در اینجا مربوط به هدایت و ضلالت است که اموری حقیقی هستند. مهم‌ترین نوع خرید و فروش که بسیار باید مورد دقت قرار گیرد همین نوع حقیقی آن است.

نکته 2:  در این آیه استفاده از کلمۀ اشتراء و ربح دلالت دارد که انسان به دنبال سود و نفع است تا نیاز خود را بر طرف کند. البته در این کار این را نیز در نظر دارد که باید چیزی نیز به دیگری بدهد تا خودش سود کند. پس به گونه‌ای رفتار می‌کند که در مجموع به سودش تمام شود.

حال در بحث آیۀ 16، منافقان ضلالت را خریدند. البته آنها در مورد اشتراء ضلالت، آن را به عنوان یک چیز منفی نخریدند بلکه این ضلالت عنوان‌های زیبای دنیا را پشت خودش داشته است که به نحوی زیبا جلوه کند چون کسی ضلالت را با عنوان ضلالت نمی‌خرد. حال آنها یک امر اعتباری را خریدند و در مقابل آن علم و تقوا و فطرت پاک خود را دادند. پس آنها فطرت پاک را به فطرت پُر از دروغ تبدیل کردند. البته همانطور که گفته شد آنها در موقع چنین معامله‌ای به بدی این معامله اذعان ندارند بلکه زیبایی ظاهری آن طبق نگرش خود را می‌بینند. در موقع معامله، ضلالت اسم و رسم مقام و دنیا و خلاصه اسم و رسم‌های زیبا داشت ولی پشتش دروغ و فریب بود.

پس منافقان امری ذاتی را دادند و امری عرض دریافت کردند.

نکته 3: منافق چون دروغ می‌گوید پیوسته باید آماده باشد تا بداند با گروه‌های مختلف چگونه بحث کند. پس منافق پیوسته خود را اذیت می‌کند و علاوه بر اینکه از تجارتش سود نمی‌برد خستگی زیادی نیز پیدا کرده است چون دائما باید مواظب باشد که لو نرود.

نکته 4: ما گفتیم که مراد از تعبیر وَ مٰا كٰانُوا مُهْتَدِينَ هدایت نشدن منافقان به راه و رسم تجارت است یعنی آنها به روش تجارت سود آور هدایت نشدند. مؤید این حرف تعبیر فَمٰا رَبِحَتْ تِجٰارَتُهُمْ است که در این عبارت از عدم ربح صحبت شده نه از خسران با اینکه می‌توانست از خسران سخن بگوید و در نتیجه تعبیر فَمٰا رَبِحَتْ تِجٰارَتُهُمْ همانگی لفظی با تعبیر وَ مٰا كٰانُوا مُهْتَدِينَ دارد و خود این هماهنگی می‌تواند این نکته را برساند که منظور، عدم هدایت به سمت تجارت است یعنی آنها راه و رسم تجارت را نمی‌دانستند مثل کسی که تازه وارد بازار شده است و دقیقا نمی‌داند چکار کند. حال منافقان نیز راه و رسم تجارت سودآور را نمی‌دانند.

کسی مثل حضرت علی(ع) می‌فهمد که معاملۀ ضلالت و هدایت چقدر بد است و به همین خاطر حاضر نیست برای رسیدن به حکومت دروغی بگوید چون می‌داند در این صورت هدایت داده و ضلالت خریده است.

نکته 5: شناخت منافقان سخت است و به همین خاطر خداوند در آیات 16 به بعد مثال هم زده است. به هر حال معمولا مثال برای مواردی می‌زنند که فهمش سخت است.

نکته 6: از تعبیر اسْتَوْقَدَ نٰاراً بدست می‌آید که منافقان قبلا نوری داشته‌اند و این مؤید حرف ماست که منافقان مطرح شده در آیات قبلی زمانی ایمان داشته‌اند ولی با استهزاء مؤمنان خداوند این نورشان را از بین برده است.

نکته 7: فعل «ذهب» جزو افعال لازم است و هم از طریق باب افعال متعدی می‌شود و هم از طریق آمدن حرف جرّ باء. «اَذهَبَ» یعنی فرستاد و «ذهب به» یعنی بُرد. حال تعبیر ذَهَبَ اللّٰهُ بِنُورِهِمْ یعنی خداوند مستقیما نور آنها را برد.

نکته 8: نار، هم حرارت دارد و هم نور. حال وقتی خدا نور آنها را برد حرارتش باقی مانده است. پس منافقان نورشان از دست می‌رود و راه را گم می‌کنند ولی خستگی‌هایش برایشان باقی می‌ماند. اگر منافق از اول کافر بود گرفتاری‌اش کمتر بود. کافر فقط فطرتش را می‌کوبد ولی منافق علاوه بر کوبیدن فطرت باید تدبیری بچیند که مفتضح نشود.

نکته 9: تنوین در تعبیر فِي ظُلُمٰاتٍ لاٰ يُبْصِرُونَ عظمت را می‌رساند یعنی تاریکی خیلی زیاد که چیزی دیده نشود. جالب است که چنین تعبیری برای کافران نیامده ولی برای منافقان آمده است.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات