سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
برای شنیدن فایل صوتی جلسه نهم تفسیر سوره فتح مربوط به آیات 1 تا 3 این سوره وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
(ممکن است برای ورود به این جلسه کمی منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)
متن پیاده شدۀ این جلسه
نکات درس تفسیر در تاریخ 03/05/1403
تفسیر آیات 1 تا 4 سوره فتح
إِنّٰا فَتَحْنٰا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً ﴿الفتح، 1﴾
به راستی ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم آوردیم.
لِيَغْفِرَ لَكَ اللّٰهُ مٰا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ مٰا تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِرٰاطاً مُسْتَقِيماً ﴿الفتح، 2﴾
تا خدا برايت آنچه از ذنب را كه پيش انداختي و آنچه را كه تأخير انداختي، بيامرزد و نعمتش را بر تو کامل کند، و به راهی راست راهنماییات نماید.
وَ يَنْصُرَكَ اللّٰهُ نَصْراً عَزِيزاً ﴿الفتح، 3﴾
و خدا تو را به نصرتی توانمندانه و شکست ناپذیر یاری دهد.
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدٰادُوا إِيمٰاناً مَعَ إِيمٰانِهِمْ وَ لِلّٰهِ جُنُودُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ وَ كٰانَ اللّٰهُ عَلِيماً حَكِيماً ﴿الفتح، 4﴾
اوست که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد، تا ایمانی بر ایمانشان بیفزاید. و سپاهیان آسمان و زمین فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست؛ و خدا همواره دانا و حکیم است.
نکته 1: به سؤالات مختلفی که پیرامون این آیات مطرح شد پاسخ دادیم از جمله اینکه چرا خطاب این آیات به پیامبر(ص) است؟
ربط فتح با بخشش گناهان پیامبر(ص) چیست؟ مراد از گناهان پیامبر(ص) چیست؟ مراد از تمام شدن نعمت بر پیامبر(ص) چیست؟ اصلا این چه جور صحبت کردن است که موجب شده اینقدر پیرامون این آیات بحث شود و هرکسی نظری در مورد این آیات داشته باشد؟
این سؤالات را در جلسات قبل جواب دادیم ولی ممکن است افرادی جوابهای ما را قبول نکنند ولی به هر حال بنده نظر خودم را براي بررسي و اظهار نظر مطرح میکنم.
نکته 2: برخی اشکال کردهاند که چرا شما در معنای آیات اینقدر به صورت پرانتز مطالبی را به آیات اضافه میکنید؟ آیا این تفسیر به رأی و نوعی تحریف نیست؟ چرا خدا به گونهای صحبت کرده است که مفسر مجبور میشود مطالبی از خودش به آیات اضافه کند تا معنای آیه درست شود؟
مثلا در ارتباط بین فتح و غفران ذنب پيامبر، نکاتی به آیات اضافه کردم که همین اضافات محل اشکال شده است که چرا باید این اضافات را به آیات داشته باشید؟
جواب این است که اولا کتاب خدا کتابی است که نه مخفی کردنی است و نه مخصوص یک زمان است بلکه قرآن برای همۀ انسانها و همۀ زمانهاست و قرار است برای همه درس هدایت و درس زندگی باشد. پس باید جملاتش را به گونهای بگوید که همه را در هر زمانی سیراب کند و در تمامی زمانها برای همه مفید باشد.
حال در مورد آیات ابتدایی سورۀ فتح خوب است خودمان را بجای مردم مسلمانان صدر اسلام در منطقۀ حدیبیه بگذاریم. مسلمانانی که بدون اسلحه وارد دهان دشمن شده بودند. در این شرائط پیامبر(ص) دوست داشت صلحی برقرار کند و به همین خاطر امتیازاتی به آنها داد و هر کار بدی که آنها مرتکب شدند، پیامبر(ص) کوتاه آمد تا صلح برقرار شود.
حال اگر در این شرائط خداوند همۀ حرفها را با صراحت میزد چه میشد؟ مثلا اگر خدا میگفت نتیجۀ این صلح این است که ابوسفیان بخشیده شود و صد شتر به او داده شود و در آینده برای خودش شخصیتی میشود و هند جگرخوار مورد توبیخ قرار نمیگیرد و… آیا مسلمانان صلح حديبيه را قبول میکردند یا این کارها را خیانت معرفی میکردند؟
افراد در آن زمان تاب و تحمل چنین واقعيتهایی را نداشتند.
فرض کنید به مردم غزه بعد از این همه گرفتاري و کشته گفته شود که قرار است صلحی در آینده بین شما و اسرائیل بسته شود و ناتانیاهو در سازمان ملل مورد تشویق قرار گیرد.
در این فرض آیا فکر میکنید مردم غزه چنین چیزی را میپذیرند؟
در بحث حدیبیه نیز مسلمانان همينطور بود. بله کمکم ظرفيتشان زیاد شد و توانستند فتح مکه و نكشتن مكيان را ببينند و سخن پيامبر را بشنوند که گفت امروز، روز مهربانی است و خانۀ ابوسفیان نیز امن است، ولی در موقع انعقاد صلح حدیبیه مسلمانان توان شنیدن این حرفها را نداشتند و به همین خاطر جملاتی که در این زمینه است حذف شد و مثلا کار پیامبر(ص) که بزرگواری و بخشش است در اینجا حذف شده است.
برخی از روه خوانها و مداحان میگویند امام زمان منتقم خون امام حسین(ع)است و افراد مختلفی را از خاك در ميآورد و شلاق ميزند و میکشد و… تا انتقام خون حسين يا زهرا سلام الل عليهما را بگيرد.
من از اینها سؤال میکنم اینکه پیامبر(ص) ابوسفیان را بخشید آیا خیانت به خون حمزه يا خون مسلمانان بود یا اینکه این کار پیامبر(ص) موجب شد ابوسفیان و هند مزاحم تبلیغ اسلام نشوند تا اسلام رشد کند؟ اما اگر ابوسفیان کشته میشد با توجه به بزرگی طائفۀ بنیامیه جنگهایی پیش میآمد و اسلام پیش نمیرفت و هر روز پیامبر(ص) مشغول جنگ داخلی میشد.
امام زمان نیز اگر بخواهد دائما افراد مختلفی را بکشد اسلام رشد نمیکند. اگر قرار است اسلام گسترش پیدا کند این گسترش باید با عفو باشد تا دشمنان داخلی بخشیده شوند تا مخالفت نکنند و بدانند اسلام برای آنها بد نیست و در نتیجه مزاحمتی ایجاد نشود تا دین اسلام تبلیغ شود.
امام زمان نیز مثل پیامبر(ص) عمل خواهد کرد نه اینکه افراد را از خاک بیرون بیاورد و شلاق بزند که با این کار تازه مخالفانی پیدا خواهد شد و امام به جای اینکه کارهای خودش را پیش ببرد مشغول دعواهای مختلف خواهد شد.
قرآن مثل کسی است که میخواهد نامهای منتشر کند که مربوط به همۀ زمانها و همۀ مکانهاست و قرار است به دست دوست و دشمن برسد و همۀ مطالب در آن باشد و سانسوری نشده باشد و خبر از آینده بدهد و مثلا از پیروزیها و شکستهای آینده خبر بدهد و در عین حال سِرّی از اسرار را فاش نکرده باشد تا دشمن سوء استفاده نکند و از طرف دیگر به گونهای سخن نگوید که دوست ناامید شود. همچنین سطح درک مردم در نظر گرفته شده باشد و مردم و رهبران را هدایت کرده باشد. قرآن قرار است برای پیامبر(ص) و مردم راهنما باشد و قسمت مخفی و غیر مخفی نداشته باشد. همهاش یک نوشته و همهاش حجت باشد.
اگر قرار است چنین نامهای با چنین خصوصیاتی باشد اقرار خواهیم کرد که آن نامه معجزه است یعنی فرد عادی نمیتواند چنین نامهای بنویسد؛ با این توضیحات خواهیم فهمید که چرا در قرآن از جمله در آیات ابتدایی سوره فتح این همه تقدیر وجود دارد و همچنین میفهمیم که چرا آیات ابتدایی این سوره منحصر به پیامبر اکرم(ص) است.
برخی از امورِ در تقدیر گرفته شده در این آیات رمزی میان عاشق و معشوق است و خود پیامبر(ص) میفهمد که باید کارهای دیگری مثل عفو انجام دهد ولی ما این را نمیفهمیم.
میان عاشق و معشوق رمزی است چه داند آنکه اشتر میچراند
من قبلا چنین نظراتی در تفسیر سوره فتح نداشتم ولی الآن با گذشت زمان و دیدن شرائط و فکر و مطالعۀ بیشتر چنین مطلبی به ذهنم میآید و ممکن است در آینده نیز نظر دیگری پیدا کنم.
زیبایی آیات قرآن به همین است که در هر زمانی مطلبی از آن فهمیده میشود. از پیامبر(ص) در خطبۀ آخرین حجش در منی نقل شده است که فرمودند:
رب حامل فقه غیر فقیه و ربّ حامل فقه الی من هو افقه منه (امالی مفید، ج13،ص186)
ترجمه: چه بسا كسانى كه بار فقه را بر دوش مىكشند اما فقيه نيستند و چه بسا كسانى كه فقه را به افرادى منتقل مى كنند كه از خود آنان (انتقال دهندگان) بهتر مىفهمند.
من در تفسیر سوره همزه در مورد تعابیر این سوره توضیح دادهام که این آیات را قبلا به گونهای میفهمیدند ولی امروزه با توجه به پیشرفت علم میتوان آن را به صورت دیگر فهمید. بسیاری از آیات قرآن چنین است.
نکته 3: دقت کنید که در جملۀ مٰا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ مٰا تَأَخَّرَ هر دو فعل، ماضی است و هر دو در بارۀ ذنوبي است كه قبل از نزئل آيه اتفاق افتاده است، ولی بعضی افراد «تأخر» را که ماضی است به معنای «یتأخر» که مضارع است میگیرند و مي گويند ذنوب آيندۀ محمد(ص) نيز آمرزيده شده است که اينگونه ترجمه كردنشان اشتباه است.
نکته 4: و اما کمی هم در مورد آیه 4 صحبت کنیم. در این آیه از آرامش مؤمنان در قضیۀ صلح حدیبیه صحبت شده است.
در جبهه وقتی انسان میبیند که در حال شکست خوردن است و دشمن قوی است به هر حال استرس دارد. حال در زمان حدیبیه که هر لحظه ممکن بود مشرکان به آنها حمله کنند حتما ترسهایی برای مسلمانان وجود داشته به خصوص اینکه به جز سلاح مسافر سلاح ديگري به همراه آنها نبود. اینجاست که معنای آیه 4 روشن میشود که خدا آرامشی بر قلوب مؤمنان نازل کرده است.
بد نیست مثالی از خودم بزنم:
عملیات بدر و خیبر شرائط سختی بود. یادم هست عراقیها ما را به شدت کوبیدند و ما در شب به همراه دیگران عقب نشینی کردیم. در یکی از این عملیات آنقدر کشته دادیم که من در حال عقبنشيني شاید بر روی حدود صد جنازه پا گذاشتم چون جا نبود که پا بر روی زمین بگذارم. بعد هم که میخواستیم سوار غایق شویم از طرف دشمن گلوله زده میشد و در آنجا نیز عدهای کشته شدند.
من به عنوان کسی که آخوند بودم میخواستم به آنها بگویم آرام باشید ولی چنان دندانهایم به هم میخورد که نمیتوانستم حرف بزنم. به همین خاطر کناری رفتم و چند سوره از قرآن را خواندم تا آرام شدم تا توانستم صحبت کنم.
حال در صلح حدیبیه که شايد حدود بیست روز طول کشید جایی نقل نشده که مسلمانان ترسیده باشند. پس معلوم میشود که خدا آرامشی را بر مؤمنان نازل کرده بود و همین نشانهای از قدرت خدا بود و طبق تعبیر لِيَزْدٰادُوا إِيمٰاناً مَعَ إِيمٰانِهِمْ موجب ازدیاد ایمان مؤمنان شد. و واقعا براي همه عجيب بود که خدا توانست آنها را در دل دشمن سالم نگه دارد و سالم به مدينه برگشتند.