سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
برای شنیدن جلسه بیست و دوم شرح دعای ابوحمزه وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
(ممکن است برای باز شدن این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)
متن پیاده شدۀ این جلسه
جلسه بیست و دوم شرح دعای ابوحمزه
أَيْنَ مَنُّكَ الْجَسِيمُ؟ أَيْنَ إِحْسانُكَ الْقَدِيمُ؟ أَيْنَ كَرَمُكَ يَا كَرِيمُ؟
ترجمه: «عطای عظیمت کجاست، احسان دیرینهات کجاست، کرمت کجاست»
توضیح دادیم که مراد از سؤالاتی که در این جملات شده است اعتراض نیست بلکه مراد این است که کجا میتوانیم به این رحمتهای تو دست پیدا کنیم. البته این احتمال نیز هست که بعضی اوقات درب باز میشود و بنده در حین حرف زدن با خدا هر چیزی را میگوید و ممکن است این جملات از این باب باشد مثل حضرت موسی که وقتی خدا از او میپرسد در دستت چه داری او مفصل این گونه جواب میدهد:
قٰالَ هِيَ عَصٰايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْهٰا وَ أَهُشُّ بِهٰا عَلىٰ غَنَمِي وَ لِيَ فِيهٰا مَآرِبُ أُخْرىٰ ﴿طه، 18﴾
ترجمه: گفت: این عصای من است، بر آن تکیه میزنم، و با آن برگ درختان را برای گوسفندانم فرو میریزم و مرا در آن نیازهای دیگری هم هست.
در اینجا حضرت موسی که شرائط را برای صحبت با خدا مهیا میبیند بحث را با خدا ادامه دار میکند. حال جملات مورد بحث نیز ممکن است از این باب باشد یعنی وقتی انسان با کسی نجوا میکند اگر عاشق او باشد از هر دری که شد صحبت میکند.
به هر حال این سؤالات اعتراضی نیست بلکه یا از باب صحبت عاشق با معشوق است و یا از باب این است که راهنمایی میخواهد تا به این مواهب الهی دست پیدا کند.
این احتمال نیز هست که این جملات نوعی درخواست است که با بیان سؤالی مطرح شده است و در واقع دعا کننده میخواهد بگوید من این چیزها را میخواهم.
لَسْتُ أَتَّكِلُ فِى النَّجاةِ مِنْ عِقابِكَ عَلَىٰ أَعْمالِنا بَلْ بِفَضْلِكَ عَلَيْنا لِأَ نَّكَ أَهْلُ التَّقْوىٰ وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ،
ترجمه: «من آن نیستم که در رهایی از کیفرت بر اعمالمان تکیه کنم، بلکه به احسانت بر ما اعتماد دارم، چرا که تو اهل تقوا و مغفرتی»
ما نمیتوانیم بر اعمالمان تکیه کنیم. جالب است که در عبارت أَعْمالِنا از ضمیر جمع استفاده شده است چون بالاخره گاهی اوقات اعمال خوب دیگران به حساب ما نیز گذاشته میشود مثل اینکه گاهی اوقات وقتی دیگری را راهنمایی میکنیم و او کار نیکی انجام میدهد ما نیز ثوابی میبریم یا وقتی فرزند ما کار نیکی انجام میدهد ما نیز ثواب میبریم. با این حال ما نمیتوانیم بر کارهای نیکی که کردهایم و بر ثوابهایی که بردهایم تکیه کنیم چون اعمال ما توسط اعضاء و جوارحی انجام شده که خدا به ما داده است و ما از خود چیزی نداریم. علاوه بر این هرچقدر هم خدا را شکر کنیم باز شکر کوچکترین نعمتهایی نیست که خدا به ما داده است.
خداوند بر ما تفضل کرده چون ما را از عدم خلق کرده است و به محض خلقت، همه چیز برای ما فراهم کرد از جمله اینکه شیر در پستان مادر قرار داد و محبت ما را در قلب پدر و مادر جای داد.
پس ما به همان فضل خدا امیدواریم نه به کارهای خودمان.
و اما در انتهای عبارت مورد بحث از صفات «اهل تقوی» و «اهل مغفرت» برای خدا صحبت شده است. اهل مغفرت کاملا با سیاق جملات هماهنگ است ولی اگر بجای اهل تقوی، اهل الفضل میآمد بهتر بود.
به هر حال اهل علم باید نسخههای دعا را دقیقا بررسی کنند که آیا ممکن است در برخی از نسخهها اهل الفضل آمده باشد.
اگر هم واقعا از امام تعبیر «اهل التقوی» صادر شده باشد باید توضیح داده شود که ارتباطش با این سیاق چیست؟
به هر حال من این بحثها را مطرح میکنم تا ذهن شما و آیندگان که این بحثها را میشنوند یا مطالعه میکنند فعال شود و راه حلی برای سؤالات پیش آمده بدست آید.
تُبْدِئُ بِالْإِحْسانِ نِعَماً، وَتَعْفُو عَنِ الذَّنْبِ كَرَماً،
ترجمه: «از باب نعمتدهی ابتدای به احسان میکنی و از جهت کرم از گناه در میگذری»
خدا از ابتدای خلقت به ما احسان کرده است. حتی جلوتر که برویم خداوند کل جهان را از همان ابتدا از روی کرمش به وجود آورد. پس در مورد ابتدای به احسان، هم میتوانیم به خودمان نگاه کنیم و هم به کل جهان.
و اما خداوند ذنوب ما را عفو میکند و در واقع از تبعات اعمال ما در میگذرد. حتی خداوند ما را از بسیاری از خطرات که تبعات اعمال خود ماست حفظ میکند و مثلا یک بچه را با اینکه بارها زمین خورده است از صدمۀ جدّی محفوظ میدارد.
فَما نَدْرِى مَا نَشْكُرُ أَجَمِيلَ مَا تَنْشُرُ أَمْ قَبِيحَ مَا تَسْتُرُ؟ أَمْ عَظِيمَ مَا أَبْلَيْتَ وَأَوْلَيْتَ أَمْ كَثِيرَ مَا مِنْهُ نَجَّيْتَ وَعافَيْتَ ؟
ترجمه: پس نمیدانم از چه سپاس گویم، از زیبایی عملی که میگسترانی، یا کار زشتی که میپوشانی، یا بزرگ آزمونی که آزمودی و شایسته نیکی نمودی، یا آن همه مشکلی که مرا از آن رهانیدی و سلامت کامل بخشیدی؟!
تعبیر أَجَمِيلَ مَا تَنْشُرُ یعنی زیباییهایی که خدا منتشر کرده است مثل طبیعت زیبا و انسان زیبا که ایجاد کرده است. خدا زیباییها را منتشر کرده است و بدیها را پوشانده است.
و اما تعبیر أَمْ عَظِيمَ مَا أَبْلَيْتَ به این معناست که امتحانهای الهی شکر دارد. پس باید قدر آن را بدانیم.
تعبیر أَمْ كَثِيرَ مَا مِنْهُ نَجَّيْتَ وَعافَيْتَ نیز اشاره به حوادثی دارد که برای همۀ ما اتفاق افتاده است یعنی حوادث خطرناکی که اتفاق میافتد ولی از آنها جان سالم به در بردهایم.
يَا حَبِيبَ مَنْ تَحَبَّبَ إِلَيْكَ، وَيَا قُرَّةَ عَيْنِ مَنْ لاذَ بِكَ وَانْقَطَعَ إِلَيْكَ
ترجمه: «ای محبوب آنکه به تو دوستی ورزید، ای نور چشم کسی که به تو پناه آورد و برای رسیدن به تو از دیگران گسست؛»
تعبیر ابتدای این عبارت به این معناست که وقتی ما به خدا ابراز دوستی کنیم خدا با ما دوست واقعی میشود.
و اما قرة عین به معنای خنکی چشم است که با اشک شوق ایجاد میشود. وقتی ما به خدا پناه میبریم خدا آنقدر خوشحال میشود که انگار اشک شوق میریزد. در واقع وقتی بندۀ گنهکار به خدا پناهنده شود خدا بسیار خوشحال میشود.
و اما انقطاع به خدا مرحلۀ بالای عرفانی است که انسان از همه چیز ببرد و فقط خدا را ببیند و قصد داشته باشد که به او برسد. در مناجات شعبانیه آمده است:
الهی هب لی کمال الانقطاع الیک: خدایا کمال انقطاع به سوی خودت را به من ببخش.
پس مقام بالا این است که ما از همه چیز بِبُریم و حتی بهشت و حور العین را نیز کنار بگذاریم.