تفسیر سوره بقره – آیه 23(5)

تفسیر سوره بقره – آیه 23(5)

برای شنیدن فایل صوتی تفسیر آیه 23 سوره بقره(5) وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک این جلسه

(ممکن است برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)

متن پیاده شدۀ این جلسه

نکات درس تفسیر – آیه 23 سوره بقره(5)(نوشته شده توسط یکی از شاگردان استاد عابدینی)

وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمّٰا نَزَّلْنٰا عَلىٰ عَبْدِنٰا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَدٰاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللّٰهِ إِنْ كُنْتُمْ صٰادِقِينَ  ﴿البقرة، 23﴾

و اگر در آنچه ما بر بنده خود محمّد (صلی الله علیه وآله) نازل کرده‌ایم، شک دارید [که وحی الهی است یا ساخته بشر] پس سوره‌ای مانند آن رابیاورید، و [برای این کار] غیر از خدا، شاهدان و گواهان خود را [از فُصحا و بُلغای بزرگ عرب به یاری] فرا خوانید، اگر راستگویید.

نکته 1: در آیات قبلی بیان شد که فایدۀ عبودیت دست یافتن به تقواست. حال یکی از ثمرات تقوا در آیه 23 مشخص می‌شود. وقتی شخصی عبد باشد و به مقام تقوا برسد می‌تواند شایستگی دریافت قرآن را پیدا کند. همچنین پیامبر اکرم(ص) آنقدر در مقام عبودیت بالا رفته است که نیاز نیست با عطف بیان اسم ایشان آورده شود چرا که عنوان «عبد» به طور مطلق معرف ایشان است.

نکته 2: ممکن است کسی بگوید ما نیز خدا را عبادت می‌کنیم تا به مقام عبودیت برسیم تا قرآن بر ما نیز نازل شود.

در این زمینه باید گفته شود که پیامبر اکرم(ص) آخرین پیامبر است و بر فرض کسی از لحاظ عبودیت به مقام ایشان برسد قرآن بر او نازل نخواهد شد. و اما ما اصلا نمی‌توانیم به مقام عبودیتی که پیامبر اکرم(ص) داشته است برسیم.

به این نکته نیز دقت شود که عبودیت به این معنا نیست که تنها در برابر خدا سجده کنیم بلکه بهترین عبادت آن است که با علم و تقوا همراه باشد که ما به این مرحله نرسیده‌ایم.

پس ما به مرحلۀ «عبدنا» نمی‌توانیم برسیم. بله باید در همان درجه‌ای که هستیم از قرآن بهره‌مند شویم. ما بیشتر می‌توانیم از الفاظ ظاهری قرآن بهره ببریم. پس به همان اندازه که در عبادت پیشرفت کنیم به همان اندازه از قرآن بهره‌مند خواهیم شد.

نکته 3: در رابطۀ با تعبیر فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ این سؤال وجود دارد که «مِن» چه نقشی دارد؟ گفته شده است که این «مِن» زائده است ولی می‌توان گفت که مزاحمه هم هست چرا که اگر گفته بود فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ همانند بقیۀ آیات تحدی راحت بود و یک احتمال بیشتر نداشت و به این معنا بود که اگر در قرآن شک دارید سوره‌ای مثل آن بیاورید. ولی وقتی در اینجا «مِن» آمده است تازه اختلاف شده است چرا که برخی گفته‌اند زائده است و برخی گفته‌اند این «مِن» موجب شده است که ضمیر در «مثله» به «عبدنا» برگردد و آیه این گونه معنا شود که از مثل این بندۀ ما سوره‌ای مثل قرآن بیاورید.

حال اگر این معنا قبول شد این اشکال پیش می‌آید که اگر قرآن را انسان بی سوادی آورد معجزه است و الا دانشمندان چه بسا بتوانند مثل قرآن را بیاورند. پس طبق این معنا آوردن قرآن از مثل محمد محال است نه از مثل دانشمندان.

البته مفسران گفته‌اند احتمال اول که مطابق بقیۀ آیات تحدی است بهتر است و احتمال دوم ضعیف است.

سؤال ما این است که اصلا «مِن» برای چه در اینجا آمد؟ وقتی آیه دو احتمالی است و به قرینۀ سایر آیات احتمال اول درست است اصلا چرا «مِن» آمده است که احتمال دومی مطرح شود؟

بنده جایی ندیدم که کسی جواب این سؤال را داده باشد و من در اینجا جواب خودم را دارم و آن اینکه همانطور که قبلا گفتیم به سه نوع ممکن است در رابطۀ با اسلام شک شود:

الف) برخی، هم در قرآن و هم در پیامبر(ص) شک می‌کنند.

ب) برخی در حقانیت قرآن شک دارند ولی پیامبر(ص) را قبول دارند مثل مردم صدر اول که پیامبر(ص) را قبول داشتند که فردی امین بوده و خیانتکار نبوده ولی اینکه قرآن از جانب خدا باشد را قبول نداشتند.

ج) گروهی نیز هستند که قرآن و معجزه بودن آن را قبول دارند ولی آورندۀ آن را قبول ندارند که این افراد ممکن است در مردم زمان ما پیدا شوند.

حال اگر آیه «مِن» را نداشت تنها پاسخ دو دستۀ اول داده می‌شد ولی پاسخ گروه سوم داده نمی‌شد ولی اکنون پاسخ این گروه نیز داده شده است.

توضیحش اینکه پیامبر اکرم(ص) یتیم بود و عموی ایشان نیز وضع خوبی نداشت. ایشان در سن 6 سالگی مادرش را از دست داد. خلاصه اینکه امکاناتی نداشته تا به او رسیدگی شود. درآن زمان نیز سواد زیادی نبود تا جایی که مشهور است تنها 17 نفر سواد داشتند. سوادشان نیز به اندازه‌ای نبود که خیلی چیزها را بفهمند. شاهدش اینکه قرآنی که هم اکنون بدست ما رسیده هنوز غلط‌های املائی دارد. خود پیامبر(ص) نیز مکتب نرفته بود و سوادی نداشته است.

حال یک بچه در چنین شرائطی بزرگ می‌شود و قرآنی می‌آورد و ادعا می‌کند که آن را از جانب خدا آورده است. آیا مثل چنین فردی در طول تاریخ پیدا می‌شود؟ پس خود این معجزه است. بچه‌ای در چنین شرائطی بزرگ شود و بدون امکاناتی به نام محمد امین شناخته شود و کتابی بیاورد که کسی نتواند مثل آن را بیاورد. آیا این معجزه نیست؟ اگر شخص دیگری قرآن را به پیامبر(ص) داده بود چرا خودش نگفته است که قرآن کار من است؟

با این صحبت‌ها متوجه می‌شویم که «مِن» از لحاظ معنایی زائده نیست بلکه اتفاقا معنای زیبایی از آن برداشت می‌شود.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات