قرآن معجزه جاوید

قرآن معجزه جاوید

قرآن معجزه جاويد

همه شما كتابهاي مختلفي را خوانده ايد كتابهاي ، علمي ، عقيدتي ، اخلاقي ، سياسي و .. معمولاً مقدمه هاي آن كتابها راهم ملاحظه كرده ايد كه چطور نويسنده به خطاها ، كاستي ها و اشتباهات خود معترف است و از آنها پوزش مي طلبد و شايد بيشتر ، ترس آنها اين باشد كه نكند حتي قبل از نشر و فروش كتاب ، نقدي جانانه و دقيق آبروي كتاب و نويسنده آنرا بر باد فنا دهد .

حال اگر در اين ميان چشم خواننده عزيز به قرآن كريم افتاده باشد مي بيند كه در قرآن مسأله كاملاً برعكس است و با همان نظر اول روشن مي شود كه نه تنها قرآن و نازل كننده آن هيچ گونه اعترافي به عجز و خطا و سهو و نسيان خود نكرده است بلكه با كمال شجاعت و صراحت در صفحات اوّل قرآن مي گويد :  و ان كنتم في ريب مما نزّلنا علي عبدنا فأتوا بسورة من مثله و ادعوا شهدائكم من دون الله إن كنتم صادقين * فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتّقوا النار التي وقودها الناس و الحجارة أعدت للكافرين B[1]

« و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرديم شك داريد ، پس ـ اگر راست   مي گوييد ـ سوره اي مانند آن بياوريد ، و گواهان خود را ـ غير خدا ـ فرا خوانيد . پس اگر نكرديد و هرگز نمي توانيد كرد از‍ آتشي كه مادة سوختني آن مردمان و سنگها هستند ، و براي كافران آماده شده بپرهيزيد .»

و با اين بيان نه تنها در صدد مبارزه طلبي می باشد بلكه مخالفان خود را تحريك مي كند كه دست به كار شوند و امكانات خويش را بكار گيرند و از تمامي امكانات استفاده كنند و سوره اي همانند سوره هاي قرآن بياورند و با صراحت اعلام مي كند كه چنين تواني نداريد و مانندی براي آن نمي توانيد بياوريد . اگر دقت كنيم كه « فأتوا بسورة » اطلاق دارد و سوره هاي بزرگ و كوچك قرآن را شامل مي شود بنابراين ، اين آيه مي گويد شما سوره هايي نظير سوره كوثر كه كوچكترين سوره است نيز نمي توانيد بياوريد .

اين آيه در اين جا و در اوايل قرآن آمده و در جاهاي ديگر قرآن به بيانهاي مختلفي تكرار شده و مبارز طلبيده است . مثلاً در سوره يونس آيه 38 آمده است :  قل فأتوا بسورة مثله و ادعوا من استطعتم من دون الله إن كنتم صادقين  .

در سوره هود آيه 13 مي فرمايد :  أم يقولون افتراه قل فأتوا بعشر سور مثله مفتريات وادعوا من استطعتم من دون الله ان كنتم صادقين

و در سوره أسراء آيه 88 آمده است :  قل لئن اجتمعت الانس و الجن علي أن يأتوا بمثل هذا القرآن لا يأتون بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهيرا

« بگو اگر انس و جن گرد آيند تا نظير اين قرآن بياورند مانند آن را نخواهد آورد ، هر چند برخي از آنان پشتيبان برخي ديگر باشند .»

« رمز معجزه بودن قرآن »

” چرا نمي توان سوره اي نظير سوره هاي قرآن آورد ؟

حال كه مبارزه طلبي قرآن روشن شد ومعلوم شد كه در جاي جاي كتابش تحدّي كرده و هم رزم خواسته است و با مراجعه به تاريخ 1400 ساله گذشته روشن مي شود كه انسانهاي فراوان دور هم نشستند و نُخبه های بزرگ براي آوردن سوره اي همانند قرآن تشكيل شد و كسي نتوانست مثل قرآن بياورد و همگي شكست خورده و سرافكنده از اين مبارزه بيرون آمدند.

شاهدش اين كه هر روز قرآن از اكثر راديوها پخش مي شود و صوتش دلها را جلا مي بخشد . اگر آنها نظيري پيدا كرده بودند آنرا در راديوها و تلويزيونهاي خود به طور گسترده پخش مي كردند و به جاي راه اندازي جنگهاي فراوان خانمان سوز، هر روز به پخش سوره يا سوره هاي آورده شده خود مي پرداختند ودانشمندان مختلف جهان كه اكثراً مسلمان نيز نيستند را جمع مي كردند تا ويژگي هاي كتاب آنها و تساوي آن را با قرآن يا برتري آن بر قرآن را مطرح كنند ولي مي بينيد كه هيچ سرو صدايي از آوردن مثل قرآن نيست و اين نشانه حقانيت كلام الهي است كه فرمود : « و لن تفعلوا » هرگز نتوانند چنين كرد .

سؤال : پس كتاب آيات شيطاني چيست ؟ ايا او به مقابله با قرآن بر نخواسته است ؟

جواب : نه كتاب آيات شيطاني كتابي است كه در صدد توهین به قرآن و پيامبر اكرم ( صلي الله عليه و آله ) است و در صدد مقابله و آوردن مثل براي قرآن نيست . سعي آن كتاب در بي اهميت جلوه دادن قرآن است و در صدد مقابله با آن نيست و اگر ويژگي  خاصي داشت كه جهان پسند ، عقل پسند ، عاطفه پسند و … بود حتماً هر روز در مجامع علمي ، هنري و … خوانده مي شد و ويژگي ها و برتري هاي آن بر قرآن مطرح مي شد ولي هيچ كس در صدد مقايسه آن با قرآن بر نيامده است چون اصلاً از دو مقوله اند و قابل مقايسه نيستند .

به هرحال سؤال اصلي اين است كه چرا نمي توان همانندي براي قرآن يا براي سوره اي از آن آورد ؟

جواب را با يك مثال شروع مي كنيم : فرض كنيد ژاپن يك رايانه ساخته است و ما در صدد ساختن  رايانه اي نظير آن هستيم و يا مي خواهيم رايانه اي پيشرفته تر از آنچه ساخته اند بسازيم و قدرت علمي خود را ثابت كنيم . چه مراحلي را بايد طي كنيم تا چنين عملي تحقق يابد ؟

اولين مرحله اين است كه رايانه ژاپن را كاملاً بشناسيم و قدرت ، سرعت ، ظرفيت ، كارائي و .. همه امور و ريزه كاري هاي آن را دريابيم و در مرحله دوم مقدماتي كه براي ساختن رايانه نظير رایانه آنان، لازم است را شناسايي كنيم و در مرحله سوم با قدرت عقل ، فكر ، خلاقيت و صنعت خود آن مقدمات راتهيه كنيم و در چهارمين مرحله با ياري مقدمات حاصل شده با قدرت فكر و تجربه آنها را ضميمه كنيم تا رايانه اي نظير آنچه ساخته است را بسازيم .

اما جالب است كه بدانيد در رابطه با قرآن همه در همان مرحله اول درمانده اند و هيچ كس ادعاي شناخت قرآن بلكه سوره اي از قرآن را ندارد بلكه شايد حسرت شناخت كامل يك آيه از قرآن نيز بر دل انسانها مانده است . واقعاً كتاب عجيبي است از طرفي آنقدر آسان است كه همه احساس مي كنند بدون استاد و با كمك يك كتاب لغت يا يك ترجمه مي توانند آنرا دريابند و گاهي مبلغان وقتي مطلب آماده اي ندارند بر منبر آيه اي از قرآن را تفسير مي كنند و توضيح مي دهند و به خیال خام خود آن را تفسیر می کنند امّا در خلال تفسیر متوجه مي شوند كه يكي دو نكته در آيه برايشان مبهم است ، مي گويند حتماً با مراجعه به استاد يا به تفسير مشكلات حل مي شود بله اگر اهل مراجعه باشند  با مراجعه، شايد آن مشكل حل شود ولي در عوض مشكل و مشكلاتي دیگر پيش مي آيد و به هر حال هر چه علمش بيشتر شود فهمش از قرآن بيشتر مي شود و در مقابل اشكالها و سؤالهاي او نيز افزون مي گردد .

از صدر اسلام تا كنون هزاران تفسير بر قرآن نوشته شده است ولي هيچ كدام تا حال ادعا نكرده اند كه سوره اي از قرآن را كاملاً فهميده‌اند، شما ميتوانيد خود به قرآن سر بزنيد يا از اساتيد فنّ سؤال كنيد ، مفسران قوي ، عالمان متبحر همه و همه مي گويند شايد مراد چنين باشد ظاهراً مقصود اين است ، اين معنا با لفظ سازگارتر است و ….

بنابراين همگان هنوز در مرحله اول از مراحل چهارگانه اي كه براي آوردن همانند و مثلي براي قرآن نياز بود در مانده اند . راستي چرا قرآن اين چنين است ؟

زيرا قرآن سهل ممتنع است زيرا قرآن صعب مستصعب است ، قرآن حمّال ذو وجوه است ، قرآن « ظاهره انيق و باطنه عميق » است قرآن « بحر لا تنقضي عجائبه »[2] است .

بله وقتي امير مؤمنان ، وامير بيان ـ آنكه خود در وصف خود مي گويد :

 « ينحدر عني السيل و لا يرقي اليّ الطير » = سيل علوم و معارف از من به سوي شما سرازير مي شود و عالمان و روشنفكران و آنان كه پرنده عقل خويش را در افق علم و معرفت به پرواز در آورده اند به من نمي رسند ـ در وصف قرآن بفرمايد : « بحر لا تنقضي عجائبه » دريايي است كه شگفتي هايش پايان نمي پذيرد و مي دانيم كه او اهل اغراق و تملق نيست . او اهل كذب و خلاف گويي نيست ، معلوم مي شود كه قرآن براي او نيز كشف تام نشده است و عجايب پايان ناپذير دارد .

خوب حالا که معلوم شد قرآن هنوز براي كسي كاملاً منكشف نشده است چطور مي توان براي آن مثلي آورد ؟

[1] – سوره بقره ايات 23/24 .

[2] – ر.ک نهج البلاغه خطبه 18 و خطبه 152 .

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات