شرح دعای ابوحمزه – جلسه سی و هشتم

شرح دعای ابوحمزه – جلسه سی و هشتم

برای شنیدن فایل صوتی جلسه سی و هشتم شرح دعای ابوحمزه وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک این جلسه

(ممکن است برای باز شدن این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)

متن پیاده شدۀ این جلسه

جلسه سی و هشتم شرح دعای ابوحمزه

اللّٰهُمَّ إِنِّى كُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَيَّأْتُ وَتَعَبَّأْتُ وَقُمْتُ لِلصَّلاةِ بَيْنَ يَدَيْكَ وَناجَيْتُكَ أَلْقَيْتَ عَلَىَّ نُعاساً إِذا أَنَا صَلَّيْتُ، وَسَلَبْتَنِى مُناجاتَكَ إِذا أَنَا ناجَيْتُ

ترجمه: «خدایا، به من روی آور تا نافرمانی‌ات نکنم و خیر و عمل به آن و هراس از خودت را در شب و روز تا گاهی که زنده‌ام می‌داری ای پروردگار جهانیان به من الهام کن. خدایا هرگاه گفتم مهیا و آماده شدم و در پیشگاهت به نماز ایستادم و با تو راز گفتم، چرتی بر من افکندی، آنگاه که وارد نماز شدم و حال راز گفتن را از من گرفتی آنگاه که با تو رازونیاز کردم»

یکی از مشکلات اصلی ما این است که وقتی می‌خواهیم نماز یا دعا بخوانیم خوابمان می‌گیرد و حال دعا و عبادت نداریم. حال در این جملات و جملات بعدی گفته شده است که چرا این مشکل پیش می‌آید و چگونه قابل حلّ است. به نظر می‌رسد این مشکل یک مشکل عمومی است.

دقت کنید که «صلاة» در زبان عربی، هم به نماز گفته می‌شود و هم به دعا. بنابراین تعبیر وَقُمْتُ لِلصَّلاةِ بَيْنَ يَدَيْكَ، هم مربوط به نماز است و هم مربوط به دعا.

گاهی اوقات با خود می‌گوییم بعد از نماز مشغول دعا می‌شویم ولی فکرمان به چیزی مشغول می‌شود و همان لحظه از دعا غافل می‌شویم.

مالِى كُلَّما قُلْتُ قَدْ صَلُحَتْ سَرِيرَتِى، وَقَرُبَ مِنْ مَجالِسِ التَّوَّابِينَ مَجْلِسِى عَرَضَتْ لِى بَلِيَّةٌ أَزالَتْ قَدَمِى وَحالَتْ بَيْنِى وَبَيْنَ خِدْمَتِكَ

ترجمه: «مرا چه شده؟ هرگاه گفتم نهانم شایسته شد و جایگاهم به جایگاه توبه‌کنندگان نزدیک گشت برایم گرفتاری پیش آمد، بر اثر آن گرفتاری پایم لغزید و میان من و خدمت به تو مانع شد؛»

گاهی اوقات قصد می‌کنیم که وارد مجلس توبه‌کنندگان شویم ولی همان موقع مشکلی پیش می‌آید که از آن دور می‌شویم.

حال اینکه علت این مشکل چیست در جملات بعدی بیان شده است:

سَيِّدِى لَعَلَّكَ عَنْ بابِكَ طَرَدْتَنِى، وَعَنْ خِدْمَتِكَ نَحَّيْتَنِى،

ترجمه: «سرور من شاید مرا از درگاهت رانده‌ای و از خدمتت برکنار نموده‌ای،»

دقت کنید که در این مجموعه از جملات، دوازده بار «لعل» آمده است و همگی به موانع کار خیر اشاره دارد. اولین آن مربوط به این است که از درب خانۀ خدا طرد شده باشیم و از خدمت به خدا برکنار شده باشیم.

البته باید توجه داشت که این جملات مربوط به تمام امور خیر است نه فقط نماز و عبادت مثلا گاهی اوقات موقع انفاق به خاطر خیالات باطل، حاضر نیستیم پنجاه هزار تومان بدهیم. این می‌شود یکی از مصادیق این جمله که خدا گاهی اوقات ما را از خدمت به خلق خود باز می‌دارد.

أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِى مُسْتَخِفّاً بِحَقِّكَ فَأَقْصَيْتَنِى،

ترجمه: «یا مرا دیده‌ای که حقّت را سبک می‌شمارم پس از پیشگاهت دورم ساختی»

گاهی اوقات ما به حقوق خدا بی‌اعتنایی می‌کنیم. حقوق خدا مختلف است مثل دین خدا یا کتاب خدا، عبادت، طبیعت و …. و ما به این چیزها بی‌اعتنایی کرده و در نتیجه خدا ما را از خودش دور کرده است.

أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِى مُعْرِضاً عَنْكَ فَقَلَيْتَنِى،

ترجمه: «یا شاید مرا روی‌گردان از خود مشاهده کردی، پس مرا مورد خشم قرار دادی»

طبق این جمله ممکن است به دلایل مختلف از خدا دوری کنیم و در نتیجه مورد خشم خدا قرار گیریم.

أَوْ لَعَلَّكَ وَجَدْتَنِى فِى مَقامِ الْكاذِبِينَ فَرَفَضْتَنِى

ترجمه: «یا شاید مرا در جایگاه دروغ‌گویان یافتی، پس به دورم انداختی»

بعضی از ما مثل نقل و نبات از دهانمان دروغ می‌ریزد. گاهی اوقات نیز دروغ عملی است به این صورت که ریا می‌کنیم تا دیگران فکر کنند آدم خوبی هستیم و این نیز نوعی کذب است.

أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِى غَيْرَ شاكِرٍ لِنَعْمائِكَ فَحَرَمْتَنِى،

ترجمه: «یا شاید مرا نسبت به نعمت‌هایت ناسپاس دیدی، پس محرومم کردی»

نعمت‌های خدا بسیار است از نعمت‌های مادی گرفته تا نعمت‌های معنوی. اگر خدا توفیق روزه به ما داده است یک نعمت است و باید شکرگذار آن باشیم. البته شکر تنها شکر زبانی نیست بلکه بهترین شکر، این است که نعمت‌های خدا را در راه صحیح بکار ببندیم مثلا شکر نعمت مادی این است که قدری از آن را به دیگران نیز بدهیم. اگر شکر نعمت نکنیم با محرومیت رو به رو می‌شویم و توفیقات از ما گرفته می‌شود.

أَوْ لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِى مِنْ مَجالِسِ الْعُلَماءِ فَخَذَلْتَنِى،

ترجمه: «یا شاید مرا از هم‌نشینی دانشمندان غایب یافتی، پس خوارم نمودی»

ما معمولا در مجالسی که سور و سینه‌زنی است شرکت می‌کنیم ولی در مجالس علم حاضر نمی‌شویم و به آن اعتنا نداریم و این نیز یکی از عوامل محرومیت از معنویت و کار خیر است.

أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِى فِى الْغافِلِينَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيَسْتَنِى

ترجمه: «یا شاید مرا در گروه بی‌خبران دیدی، پس از رحمتت ناامیدم کردی»

ممکن است در جلساتی حاضر شویم که افراد آن جلسه اهل غفلت باشند و هم‌نشینی با آنها مانع معنویت برای ما شود.

أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِى آلِفَ مَجالِسِ الْبَطَّالِينَ فَبَيْنِى وَبَيْنَهُمْ خَلَّيْتَنِى،

ترجمه: «یا شاید مرا انس یافته با مجالس بیکاره‌ها دیدی، پس مرا به آنان واگذاشتی»

مجالس باطل و لغو زیاد است و ما باید مواظب باشیم در چنین جلساتی شرکت نکنیم. ممکن است شخصی در روز بیست و یکم ماه رمضان در مجالس روزه‌خواران شرکت کند که این خیلی بد است.

أَوْ لَعَلَّكَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعائِى فَباعَدْتَنِى

ترجمه: «یا شاید دوست نداشتی دعایم را بشنوی پس دورم نمودی،»

زبانی که از آن غیبت و دروغ و باطل خارج شده توفیق دعا را از دست می‌دهد و از دعا محروم می‌گردد.

أَوْ لَعَلَّكَ بِجُرْمِى وَجَرِيرَتِى كافَيْتَنِى

ترجمه: «یا شاید به خاطر جرم و جنایتم کیفرم نمودی»

گناه و معصیت مجازات دارد و یکی از مجازات‌هایش محرومیت از حال خوب است.

أَوْ لَعَلَّكَ بِقِلَّةِ حَيائِى مِنْكَ جازَيْتَنِى؛

ترجمه: «یا شاید برای کمی حیایم از تو، مجازاتم نمودی؛»

خداوند از کم‌حیایی و بی‌حیایی ما خبر دارد و وقتی در مقابل خدا گناه می‌کنیم یعنی بی‌حیا شده‌ایم و خود این، عاملی برای دوری از معنویت است.

این دوازده مورد از موانع حال معنوی است که ممکن است شخصی هر دوازده مورد را داشته باشد و ممکن است کسی تنها تعدادی از اینها را انجام داده باشد. دقت شود که از جانب خدا مانعی نیست و هر چه هست از جانب خود ماست.

پس اگر توفیق دعا نداریم مشکل از خودمان است و باید آن را حل کنیم و به خصوص ماه رمضان فرصت خوبی است که این مشکل حل شود.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات