شرح دعای ابوحمزه – جلسه چهل و دوم

شرح دعای ابوحمزه – جلسه چهل و دوم

برای شنیدن فایل صوتی جلسه چهل و دوم شرح دعای ابوحمزه وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک این جلسه

(ممکن است برای باز شدن این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید.)

متن پیاده شدۀ این جلسه

جلسه چهل و دوم شرح دعای ابوحمزه

در جلسات گذشته این مطلب را گفتم که احتمالا دعای ابوحمزه را چند نفر شنیده و نوشته‌اند و سپس یک نفر مجموع آنها را جمع کرده است و به همین خاطر مطالب تکراری در آن وجود دارد و دعا اینقدر بزرگ شده است.

حال جالب بود که دیشب در حال خواندن دعای ابوحمزه بودم و مشاهده کردم جملاتی که هم اکنون به آن می‌رسیم کاملا تکراری است. جملات مورد بحث دقیقا قبلا در همین دعا آمده بود. به این جملات دقت کنید:

وَأَنَا عائِذٌ بِفَضْلِكَ، هارِبٌ مِنْكَ إِلَيْكَ، مُتَنَجِّزٌ مَا وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ أَحْسَنَ بِكَ ظَنّاً . إِلٰهِى أَنْتَ أَوْسَعُ فَضْلاً، وَأَعْظَمُ حِلْماً مِنْ أَنْ تُقايِسَنِى بِعَمَلِى، أَوْ أَنْ تَسْتَزِلَّنِى بِخَطِيئَتِى، وَمَا أَنَا يَا سَيِّدِى وَمَا خَطَرِى؛ هَبْنِى بِفَضْلِكَ سَيِّدِى وَتَصَدَّقْ عَلَىَّ بِعَفْوِكَ، وَجَلِّلْنِى بِسَتْرِكَ، وَاعْفُ عَنْ تَوْبِيخِى بِكَرَمِ وَجْهِكَ

اگر دقت کنید این جملات دقیقا تکراری و قبلا در همین دعای ابوحمزه بیان شده بود و این مؤیدی بر صحبت بنده می‌باشد.

هارِبٌ مِنْكَ إِلَيْكَ

ترجمه: «از تو به تو گریزانم»

ما در عین اینکه گناه می‌کنیم و با این کار از خدا گریزان می‌شویم ولی باز باید به دامان خدا بازگردیم تا خدا توبۀ ما را بپذیرد. خدا صفات متفاوتی دارد. خدا با گناه ما نسبت به ما غضبناک می‌شود ولی ما ابتدا به صفت توبۀ خدا پناه برده و سپس به صفت رحمت خدا پناه می‌بریم تا خدا علاوه بر توبه پذیری به ما مهربانی بکند.

بد نیست برای این امر مثالی بزنم:

امام سجاد علیه‌السلام کنیزی داشت. آن کنیز روزی آب روی دست امام می‌ریخت تا آن حضرت آماده نماز گردد. اتفاقا خسته شد و ظرف آب از دستش افتاد و بر سر امام آسیب رساند. حضرت سر بلند کرده و به سوی کنیز متوجه شد. کنیز گفت: (و الکاظمین الغیظ) آنان خشم فرو نشانند. حضرت فرمود: خشم خود را فرو بردم. کنیز گفت: (و العافین عن الناس) از بدی مردم در گذرند. امام فرمود: خداوند تو را عفو کند (یعنی من از تو گذشت کردم. کنیز گفت: (و الله یحب المحسنین) و خداوند دوستدار نیکوکاران است. (آل‌عمران، آیه ۳۳) امام فرمود: برو که در راه خداوند، عزیز و بزرگ و آزادی. (بحارالانوار،ج46،ص68)

از این داستان می‌فهمیم که ممکن است انسان گناهی مرتکب شود ولی بعد از آن توبه کرده و خدا توبۀ او را بپذیرد و پس از آن به صفت مهربانی خدا پناه ببرد و خدا به او مهربانی نیز بکند.

پس کسی فکر نکند اگر گناه کرد باید حتما به جهنم برود. برخی اوقات بعضی روحانیون دین را سخت می‌کنند در حالی که دین سخت نیست. به این روایت توجه کنید:

عبدالمؤمن بن قاسم انصاری گوید: امام باقر(ع) برایمان فرمودند؛ که مردی خدمت پیامبر(ص) آمد، در حالیکه می گفت؛ هلاک شدم! هلاک شدم! حضرت به او فرمود: چه چیز تو را هلاک کرده است؟! مرد گفت؛ در ماه رمضان با همسرم همبستر شدم، در حالیکه روزه دار بودم! پیامبر فرمود؛ جهت کفاره ی آن، برده ای را آزاد کن. مرد گفت؛ ندارم. پیامبر فرمود؛ پس دو ماه پی در پی روزه بگیر. مرد گفت: توانش را ندارم. پیامبر فرمود؛ پس به شصت فقیر طعام بده. مرد گفت؛ چیزی ندارم. در این هنگام زنبیلی بافته شده از برگ خرما، که در آن پانزده صاع خرما بود را برای پیامبر آوردند. پیامبر به مرد فرمود؛ این زنبیل را بگیر و در راه خدا خیرات کن. مرد گفت؛ بحق آنکس که تو را به پیامبری برانگیخته سوگند، که بر روی زمین سنگلاخ مدینه خانواده ای نیازمندتر از ما نیست! آنگاه پیامبر فرمود؛ آن را بگیر و تو و خانواده ات بخورید که آن برایت کفاره خواهد بود!(معانی الاخبار للصدوق ج ۲ ص ۲۹۱)

پس دین سخت نیست و نباید کاری کرد که افراد از خدا فرار کنند. تعبیر هارِبٌ مِنْكَ إِلَيْكَ می‌خواهد بگوید اگر به خاطر گناهانمان از خدا فرار می‌کنیم باید دوباره به خدا بازگردیم.

مُتَنَجِّزٌ مَا وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ أَحْسَنَ بِكَ ظَنّاً

ترجمه: «خواهان چیزی هستم که وعده داده‌ای و آن چشم‌پوشی از کسانی است که به تو گمان نیک برده‌اند،»

خدا وعدۀ بخشش گناهان را داده است، آن هم به صورت صفح که به معنای صفحه زدن است یعنی گناهان را صفحه می‌زند که از آن عبور شود.

البته در این زمینه باید گمان خوب به خدا داشته باشیم تا بخشش شامل حال ما شود. پس باید امیدوار به درگاه خدا باشیم.

إِلٰهِى أَنْتَ أَوْسَعُ فَضْلاً، وَأَعْظَمُ حِلْماً مِنْ أَنْ تُقايِسَنِى بِعَمَلِى، ، أَوْ أَنْ تَسْتَزِلَّنِى بِخَطِيئَتِى

ترجمه: «خدایا فضل تو گسترده‌تر و بردباری‌ات بزرگ‌تر از آن است که مرا به کردارم بسنجی، یا به خطایم بلغزانی،»

در این عبارت از فضل و حلم گستردۀ خدا سخن گفته شده است که موجب می‌شود خدا ما را با اعمالمان نسنجد و ما را با گناهانمان نلغزاند.

وَمَا أَنَا يَا سَيِّدِى وَمَا خَطَرِى

ترجمه: «ای آقایم من چیستم و چه ارزشی دارم؛»

در این جمله اعلام می‌کنیم که خدایا مگر من چه هستم که بخواهی با من در بیفتی و مرا عذاب بکنی.

هَبْنِى بِفَضْلِكَ سَيِّدِى وَتَصَدَّقْ عَلَىَّ بِعَفْوِكَ

ترجمه: «سرور من، مرا به فضلت ببخش و با عفوت به من صدقه بده»

صدقه دادن همیشه پولی نیست بلکه مهربانی و عفو نیز نوعی صدقه است. حال در اینجا به خدا می‌گوییم صدقۀ تو به ما عفو باشد.

وَجَلِّلْنِى بِسَتْرِكَ، وَاعْفُ عَنْ تَوْبِيخِى بِكَرَمِ وَجْهِكَ

ترجمه: «و به پرده‌پوشی‌ات خطاهایم را بپوشان و به بزرگواری و جودت از توبیخم درگذر»

این مجموعه از جملاتی که خوانده شد دقیقا تکراری بود.

و اما در ادامه می‌خواهیم خود را به خدا معرفی کنیم:

سَيِّدِى أَنَا الصَّغِيرُ الَّذِى رَبَّيْتَهُ،

ترجمه: «آقای من منم کودکی که پروریدی،»

ما در دوران کودکی حتی یک پشه را نمی‌توانیم از خود دور کنیم و دستشوئی نیز نمی‌توانیم برویم ولی خدا ما را پرورش می‌دهد به این صورت که محبت ما را در دل مادر می‌اندازد تا او کارهای ما را انجام دهد.

وَأَنَا الْجاهِلُ الَّذِى عَلَّمْتَهُ،

ترجمه: «منم نادانی که دانا نمودی،»

ما در ابتدای خلقت حتی حرف زدن نیز نمی‌دانیم ولی خدا به روش‌های مختلف به ما علم یاد می‌دهد. ابتدا به وسیلۀ مادر که با حرف زدن با فرزند تکلم را به او یاد می‌دهد. سپس به وسیلۀ اطرافیان و معلم و کتاب، علوم دیگر را به ما یاد می‌دهد.

وَأَنَا الضَّالُّ الَّذِى هَدَيْتَهُ،

ترجمه: «منم گمراهی که هدایت کردی،»

خدا به روش‌ها مختلف ما را از گمراهی نجات داده است از عقل و فطرت گرفته تا انبیاء و اولیاء

وَأَنَا الْوَضِيعُ الَّذِى رَفَعْتَهُ،

ترجمه: «منم افتاده‌ای که بلندش نمودی،»

ما کسی بوده‌ایم که رختخواب خود را نجس می‌کردیم ولی کم کم یاد گرفتیم خودمان را تمیز کنیم. خدا به ما یاد داد که لباس تمیز بپوشیم و عطر بزنیم و خلاصه اینکه خود را زیبا کنیم. پس خدا از این طریق ما را بالا برد.

 وَأَنَا الْخائِفُ الَّذِى آمَنْتَهُ،

ترجمه: «منم هراسانی که امانش دادی»

ما از چیزهای مختلفی می‌ترسیدیم ولی خدا به ما یاد داد که خانه بسازیم، قفل بسازیم، اسلحه بسازیم، برای کشور ارتش درست کنیم و از این راه‌ها برای خود امنیت ایجاد کنیم.

وَالْجائِعُ الَّذِى أَشْبَعْتَهُ،

ترجمه: «و گرسنه‌ای که سیرش نمودی»

این عبارت به این معنا نیست که خدا معجزه‌آسا غذا وارد دهان ما بکند بلکه خدا راه‌های رسیدن به غذا را در اختیار ما قرار داده است تا خودمان تلاش کنیم.

البته اینکه برخی انسان‌ها با گرسنگی دست و پنجه نرم می‌کنند یا به این دلیل است که خودشان تلاش و کوشش نکرده‌اند و یا به این دلیل است که دیگران حق آنها را خورده‌اند. پس این کاری به خدا ندارد. خداوند همه چیز را به وفور برای همه قرار داده است. این ما هستیم که اولا باید تلاش کنیم و ثانیا دست ظالمان و ستمگران و جاهلان را از مملکت کوتاه کنیم. مملکت باید بر اساس عدالت پیش رود تا هیچ‌کس گرسنه نماند.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات