سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
برای شنیدن فایل صوتی جلسه چهل و پنجم شرح دعای ابوحمزه وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
(ممکن است برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)
متن پیاده شدۀ این جلسه
جلسه چهل و پنجم شرح دعای ابوحمزه
وَبِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ أَعْتَمِدُ عَلَيْكَ،
ترجمه: «و به حرمت قرآن بر تو تکیه میکنم»
دقت کنید که احترام به قرآن به این نیست که آن را در جلد گذاشته و آن را در طاقچه بگذاریم بلکه به این است که آن را بخوانیم و بفهمیم و عمل کنیم مثل اینکه وقتی پدرمان به ما نامهای بنویسد احترام به نامه به این است که آن را بخوانیم و به آن عمل کنیم.
وَبِحُبِّى النَّبِىَّ الْأُمِّىَّ الْقُرَشِىَّ الْهاشِمِىَّ الْعَرَبِىَّ التِّهامِىَّ الْمَكِّىَّ الْمَدَنِىَّ أَرْجُو الزُّلْفَةَ لَدَيْكَ،
ترجمه: «و به محبّتم نسبت به پیامبر درس ناخوانده قریشی هاشمی عربی تهامی مکی مدنی، همجواری نزد تو را امید مینمایم،»
دوست داشتن پیامبر(ص) به لفظ نیست بلکه به عمل است مثلا اگر کسی را دوست داریم کاری انجام نمیدهیم که اعصاب او خورد شود. حال وقتی میگوییم پیامبر(ص) را دوست داریم به این معناست که به آنچه ایشان میخواهد و خوشحال میشود عمل کنیم. در سوره آل عمران آمده است:
قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اَللّٰهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اَللّٰهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿آلعمران، 31﴾
بگو: اگر خدا را دوست دارید، پس مرا پیروی کنید تا خدا هم شما را دوست بدارد، و گناهانتان را بیامرزد؛ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
طبق این آیه اگر خدا را دوست داریم باید به دستورات پیامبر او عمل کنیم.
و اما تعبیر أَرْجُو الزُّلْفَةَ لَدَيْكَ به معنای نزدیک شدن به خداست و باید توجه داشت که نزدیکی به خدا با انجام اعمال صالح است.
فَلا تُوحِشِ اسْتِيناسَ إِيمانِى
ترجمه: «پس انس ایمانی مرا در عرصه وحشت نینداز»
این جمله به این معناست که ایمان من عامل آرامش من باشد نه عامل وحشت من. برخی از ایمانها چون لفظی است آرامش واقعی ایجاد نمیکند ولی اگر ایمان، حقیقی باشد موجب انس و آرامش است.
وَلَا تَجْعَلْ ثَوابِى ثَوابَ مَنْ عَبَدَ سِواكَ؛
ترجمه: «و پاداش مرا، پاداش کسی که غیر تو را عبادت کرده قرار مده؛»
توضیح این جمله در جملات بعدی آمده است:
فَإِنَّ قَوْماً آمَنُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ لِيَحْقِنُوا بِهِ دِماءَهُمْ فَأَدْرَكُوا مَا أَمَّلُوا، وَ إِنَّا آمَنَّا بِكَ بِأَلْسِنَتِنا وَقُلُوبِنا لِتَعْفُوَ عَنَّا فَأَدْرِكْنا مَا أَمَّلْنا، وَثَبِّتْ رَجاءَكَ فِى صُدُورِنا، وَلَا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا، وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ،
ترجمه: «چه اینکه مردمی به زبانشان ایمان آوردند تا جانشان را به این وسیله حفظ کنند، پس به آنچه آرزو داشتند رسیدند و ما با زبان و دلمان به تو ایمان آوردیم تا از ما درگذری، پس ما را به آنچه آرزومندیم برسان و امیدت را در سینههایمان استوار کن و دلهایمان را پس از آنکه هدایتمان فرمودی منحرف مکن و از سوی خود ما را ببخش که تو بسیار بخشندهای،»
پس در این جملات از خدا میخواهیم که خدایا ما که هم زبانی ایمان آوردهایم و هم قلبی با کسانی که تنها زبانی ایمان آوردهاند و در واقع غیر تو را عبادت میکنند فرق داشته باشیم.
دقت کنید که در تعبیر وَثَبِّتْ رَجاءَكَ فِى صُدُورِنا از رجاء سخن گفته شده که به معنای آرزو است و با امل که به معنای امید است فرق دارد.
امید برای زمانی بکار میرود که ما وظیفۀ خود را به خوبی انجام دادهایم و نسبت به نتیجه امیدواریم ولی آرزو به این معناست که کارها و وظیفۀ خود را انجام ندادهایم و فقط آرزو داریم که نتیجۀ خوبی برای ما حاصل شود.
حال نسبت به درگاه خدا ما هرکاری که انجام دهیم باز کوتاهی کردهایم و به همین خاطر است که در جملۀ مورد بحث از آرزو سخن گفته شده است.
و اما ثبوت رجاء به این معناست که آرزوی ما ثابت باشد و دل نگران نباشیم و در واقع آرزوی ما قابلیت تکیه داشته باشد.
به این نکته نیز توجه شود که جملۀ وَلَا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا، وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ، متن آیه 8 سوره آل عمران است.
فَوَعِزَّتِكَ لَوِ انْتَهَرْتَنِى مَا بَرِحْتُ مِنْ بابِكَ، وَلَا كَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِكَ لِما أُلْهِمَ قَلْبِى مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِكَرَمِكَ وَسَعَةِ رَحْمَتِكَ، إِلىٰ مَنْ يَذْهَبُ الْعَبْدُ إِلّا إِلىٰ مَوْلاهُ، وَ إِلىٰ مَنْ يَلْتَجِئُ الْمَخْلُوقُ إِلّا إِلىٰ خالِقِهِ؛
ترجمه: «به عزتت سوگند اگر مرا برانی، از درگاهت نخواهم رفت و از چاپلوسی نسبت به تو باز نخواهم ایستاد، به خاطر الهامی که از معرفت به کرمت و گستردگی رحمتت به قلب من شده، بنده بهسوی چه کسی جز مولایش میرود؟ و آفریده به چه کسی جز آفریدگارش پناه میبرد؟»
وقتی کرم و رحمت خدا وسیع است بر فرض که خدا ما را از درب خانۀ خود براند جای دیگری نمیرویم چون میفهمیم جای دیگر خبری نیست و چیزی به ما نمیدهند. اصلا دیگران اگر هم چیزی دارند از خود ندارند بلکه از خدا دارند. پس مسلماً نباید غیر از درب خانۀ خدا جای دیگری رفت.
دقت شود که در این جملات از عبد و مولی سخن گفته شده است. سیستم عبد و مولی مربوط به قدیم بوده و امروزه برای ما معنا ندارد. بله، همین سیستم عبد و مولی را برای تشبیه بندگی ما نسبت به خدا بکار میبردند با این تفاوت که بندگی ما نسبت به خدا بسیار بیشتر از بندگی یک برده نسبت به مولی در زمان قدیم بوده است چرا که مولی مالک بدن بردۀ خود نبوده ولی ما هرچه داریم از خداست. به همین خاطر است که در جملات بعدی گفته شده که تو هر کاری با من کنی من چون کس دیگری را ندارم نمیتوانم به دیگری پناه ببرم.
إِلٰهِى لَوْ قَرَنْتَنِى بِالْأَصْفادِ ، وَمَنَعْتَنِى سَيْبَكَ مِنْ بَيْنِ الْأَشْهادِ، وَدَلَلْتَ عَلَىٰ فَضائِحِى عُيُونَ الْعِبادِ، وَأَمَرْتَ بِى إِلَى النَّارِ، وَحُلْتَ بَيْنِى وَبَيْنَ الْأَ بْرارِ مَا قَطَعْتُ رَجائِى مِنْكَ، وَمَا صَرَفْتُ تَأْمِيلِى لِلْعَفْوِ عَنْكَ، وَلَا خَرَجَ حُبُّكَ مِنْ قَلْبِى، أَنَا لَا أَنْسىٰ أَيادِيَكَ عِنْدِى، وَسَِتْرَكَ عَلَىَّ فِى دارِ الدُّنْيا،
ترجمه: «خدایا، اگر مرا با زنجیرها ببندی و عطایت را در میان مردم از من بازداری و بر رسواییهایم دیدگان بندگانت را بگشایی و مرا بهسوی دوزخ فرمان دهی و بین من و نیکان حجاب شوی، امیدم را از تو نخواهم برید و آرزویم را از عفو تو باز نخواهم گرداند و محبتت از قلبم بیرون نخواهد رفت، من فراوانی عطایت را نزد خود و پردهپوشیات را در دار دنیا بر گناهانم فراموش نخواهم کرد،»
البته خدا هیچگاه چنین کارهایی را با بندگان اهل توبهاش نمیکند و به همین خاطر این جملات با «لو» شروع شده که دلالت بر امتناع شرط دارد یعنی هیچگاه چنین اتفاقی نخواهد افتاد.
پس این جملات میخواهد بگوید خدایا تو آنقدر خوبی که اگر چنین کاری را با من کرده بودی من باز درب خانۀ تو را رها نمیکردم و از این کار تو نمیفهمیدم که مرا دوست نداری.