سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
برای شنیدن فایل صوتی جلسه چهل و هفتم شرح دعای ابوحمزه وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
(ممکن است برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)
متن پیاده شدۀ این جلسه
جلسه چهل و هفتم شرح دعای ابوحمزه
وَانْقُلْنِى إِلىٰ دَرَجَةِ التَّوْبَةِ إِلَيْكَ
ترجمه: «و مرا به مقام توبه به پیشگاهت برسان»
اینکه انسان از حالت گناه خارج شود و به حالت توبه در آید بسیار مهم است. حتی اگر ما انسان خوبی هم باشیم باز نسبت به درگاه خدا گنهکاریم تا جایی که خود پیامبر(ص) نیز روزی 70 بار استغفار میکرد. پس باید دائما به سمت توبه حرکت کنیم.
وَأَعِنِّى بِالْبُكاءِ عَلَىٰ نَفْسِى
ترجمه: «و بر گریه بر خودم مرا یاری ده»
وقتی امام سجاد(ع) این چنین میگوید معلوم است که ما باید به حال خود بگرییم.
فَقَدْ أَفْنَيْتُ بِالتَّسْوِيفِ وَالْآمالِ عُمْرِى
ترجمه: «من عمرم را به امروز و فردا کردن و آرزوهای باطل نابود ساختم»
تسویف به معنای سوف سوف کردن است یعنی به تأخیر انداختن کارهای خیر. ما معمولا کار خیر را عقب میاندازیم. آمال نیز جمع اَمَل به معنای آروزست. معمولا ما به آرزوهای طولانی مشغول هستیم و همین موجب عقب افتادن ما نسبت به معنویت است. دائما به فکر خانه و ماشین و وسائل زندگی هستیم و همۀ عمرمان به همین میگذرد و یکدفعه مرگ فرا خواهد رسید.
وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الْآيِسِينَ مِنْ خَيْرِى ،
ترجمه: «و اینک به جایگاه ناامیدان از خیر و صلاح فرود آمدهام»
شخصی میگفت ما در این 50 سال چه کردهایم که در ادامه بخواهیم بکنیم. کسی که تا 50 سال بخیل بوده است به راحتی نمیتواند از آن نجات پیدا کند. یا کسی که تا 60 سالگی دنبال تحقیق نبوده چگونه در تتمۀ عمرش میخواهد به تحقیق بپردازد. اینجاست که انسان از خیر خودش ناامید میشود.
فَمَنْ يَكُونُ أَسْوَأَ حالاً مِنِّى إِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلَىٰ مِثْلِ حالِى إِلىٰ قَبْرِى لَمْ أُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتِى، وَلَمْ أَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصَّالِحِ لِضَجْعَتِى؟
ترجمه: «پس بدحالتر از من کیست؟ اگر من بر چنین حالی به قبرم وارد شوم، قبری که آن را برای خواب آماده نساختهام و برای آرمیدن به کار نیک فرش ننمودهام»
حال ما با این حالی که هنوز خود را اصلاح نکردهایم برای انتقال به زندگی ابدی چه باید بکنیم؟
دقت کنید که یک قبر جسمی داریم که جسم ما را در آن قرار میدهند ولی یک قبر روحی نیز داریم که روح ما باید در آن قرار گیرد و مراد از قبر در این تعابیر قبر روحی است. ما باید قبر روح خود را برای آرمیدن در آن آماده کنیم و آماده کردن آن به عمل صالح است.
وَمَا لِى لَاأَبْكِى وَلَا أَدْرِى إِلىٰ مَا يَكُونُ مَصِيرِى
ترجمه: «و مرا چه شده که گریه نکنم و حال آنکه نمیدانم بازگشت من بهسوی چه خواهد بود،»
ما چون نمیدانیم با این حالی که داریم چه سرنوشتی خواهیم داشت پس سزاوار است که به حال خود گریه کنیم. اگر روحمان گرگ صفت باشد به صورت گرگ خواهیم شد. شاعر میگوید:
ای دریده پوستین یوسفان گرگ برخیزی تو از خواب گران
گشته گرگان یک به یک خوهای تو میدرانند از غضب اعضای تو
(مثنوی معنوی – دفتر چهارم – بخش 135)
کسانی که دائما به آبروی این و آن چنگ میزنند روحشان به صورت گرگ خواهد بود.
دقت کنید که «مصیر» به معنای تحول و تغییریافتن است و معنای عبارت «وَلَا أَدْرِى إِلىٰ مَا يَكُونُ مَصِيرِى» این است که من نمیدانم چه میشوم؟ آیا به صورت انسان محشور میشوم یا حیوان؟ کسانی که تمام فکرشان به شکم و زیر شکم است به شکل حیوانات محشور میشوند.
حال وقتی ما نمیدانیم به چه صورتی محشور میشویم باید به حال خود گریه کنیم.
روح ما معلوم نیست که روح انسانی باشد. گاهی آنقدر در بازار به فکر کاسبی هستیم که تنها به این فکر میکنیم که چگونه مال مردم را بالا بکشیم. حتی در بانکهای ما با اینکه اسم اسلامی دارند گرگانی نشستهاند که اگر مواظب نباشیم پول ما را بالا خواهند کشید.
وَأَرىٰ نَفْسِى تُخادِعُنِى، وَأَيَّامِى تُخاتِلُنِى
ترجمه: «من نفسم را مینگرم که با من نیرنگ میبازد و روزگار را مشاهده میکنم که مرا میفریبد»
هوای نفس نمیگذارد که به دنبال عقل برویم و مثلا ما را به تفریح و جمع مال مشغول میکند تا از کارهای مهمتر باز بمانیم. حتی گاهی اوقات موقع دادن خمس و زکات میخواهیم خودمان را فریب دهیم تا کمتر پول بدهیم. همچنین از نماز و روزه و کار خیر میدزدیم تا به لذتهای دنیوی برسیم.
ایام و روزگار و مردم نیز ما را فریب میدهند. پس از همه طرف در حال فریب خوردنیم. گاهی اوقات فکر میکنیم با کلاه گذاشتن بر سر دیگران زرنگی میکنیم در حالی که در واقع فریب خوردهایم چون در روز قیامت جلو ما به خاطر این کارها گرفته خواهد شد.
وَقَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَأْسِى أَجْنِحَةُ الْمَوْتِ؟
ترجمه: «و حال آنکه بالهای مرگ بالای سرم به حرکت درآمده»
در این تعبیر مرگ به پرندهای تشبیه شده که بالای سر ما بال میزند تا روح ما را از جسد در آورد.
فَما لِى لَاأَبْكِى ؟ أَبْكِى لِخُرُوجِ نَفْسِى، أَبْكِى لِظُلْمَةِ قَبْرِى، أَبْكِى لِضِيقِ لَحْدِى، أَبْكِى لِسُؤالِ مُنْكَرٍ وَنَكِيرٍ إِيَّاىَ؛
ترجمه: «پس مرا چه شده که گریه نکنم، گریه میکنم برای بیرون رفتن جان از بدنم، گریه میکنم برای تاریکی قبرم، گریه میکنم برای تنگی لحدم، گریه میکنم برای پرسش دو فرشته قبر منکر و نکیر از من؛»
ظاهر این عبارت قبر و لحد دنیوی است ولی در واقع مراد، قبر و لحد روحی است که با عمل صالح روشن و گسترده میشوند.
و اما نکیر و منکر از ریشۀ «نکر» هستند که به معنای ناشناخته است و اشاره به فرشتگان عذاب دارد که چون انسان بدی بودهایم با آنها مواجه میشویم.
این دو فرشته سؤال میکنند که چرا حق فلانی را خوردی؟ چرا مال حرام خوردی؟ در واقع منکر و نکیر از کارهای بدی که کردهایم خبر دارند و در قبر از ما سؤال خواهند کرد.