سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
برای شنیدن فایل صوتی جلسه چهل و نهم شرح دعای ابوحمزه وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
(ممکن است به خاطر ضعیف بودن اینترنت برای باز شدن این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)
متن پیاده شدۀ این جلسه
جلسه چهل و نهم شرح دعای ابوحمزه
فَمَنْ يَكُونُ أَسْوَأَ حَالا مِنِّي إِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلَى مِثْلِ حَالِي إِلَى قَبْرِي [قَبْرٍ] لَمْ أُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتِي وَ لَمْ أَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصَّالِحِ لِضَجْعَتِي
ترجمه: «چه كسي حالش بدتر از حال من است، اگر با اين حالي كه دارم به قبر منتقل شوم. و اگر من بر چنين حالى به قبرم وارد شوم،قبرى كه آن را براى خواب آماده نساخته ام،و براى آرميدن به كار نيك فرش ننموده ام،»
ما وقتي براي خوابيدن آماده ميشويم اول جاي خواب خود را مرتب و درست ميكنيم، اگر روي زمين خاكي باشد سعي ميكنيم زير بدن خود را صاف كرده و هر چيزي كه باعث ناصافي ميشود از بين ببريم و بعد از آن هم زمين را فرش كرده تا بدنمان در آرامش باشد، براي استراحت روح پس از مرگ هم بايد همين كار را بكنيم، يعني ابتدا ناهمواريها را از محل استراحت روح برطرف كرده و بعد با چيزي مناسب محل استراحت آن را فرش كنيم.
با توبه ميتوانيم همه ناصافيها و ناهمواريها را از بين ببريم و با اعمال نيك و كارهاي خير، ميتوان قبر روح خود را فرش كنيم. اگر توبه نكرده باشيم، گناهان ناهمواريهايي است كه به روح ما هنگام استراحتش آسيب ميرساند و مانع از آرامش روح انسان ميشود، مثل دروغ، فحش، خوردن مال ديگران، عصبانيت و … كه مانند كلوخهايي زير بدن انسان هنگام خواب، روح انسان را آزار ميدهند و مانع آسايش او ميشوند. كه اين كلوخها و گناهان با توبه از بين ميروند، اما فرش قبر را اعمال صالح و نيك مهيا ميكند، كه انجام اين اعمال در دنيا باعث راحتي و آسايش روح انسان در قبر خودش ميشود.
وَ مَا لِي لا أَبْكِي وَ لا أَدْرِي إِلَى مَا يَكُونُ مَصِيرِي
ترجمه: «و چرا من به حال خودم گريه نكنم در حالي كه نميدانم سرانجامم چيست؟»
كلمه « مسير » به معناي مسافتي كه در آن حركتي صورت ميگيرد، مثل مسير قم – اصفهان، كه در اين مسير شخص حركت ميكند. شخص ثابت است و مكانش متغير است.
اما كلمه « مصير » به معناي صيرورت و تحوّل و تبديل است كه مربوط به درون انسان است، كه شخص در زمان دوم چيزي غير از همان شيئ در زمان اول خواهد بود. مثلاً انسان اول نطفه بوده بعد در زمان دوم تبديل به مضغه و … شده است. كه گفته ميشود ما همان نطفه هستيم كه تبديل به جنين و سپس تبديل به بچه شده و بعد هم بزرگ شدهايم و الآن به اين شكل در آمدهايم، كه اين همان معناي صيرورت است. صيرورت انسان معلوم نيست به كجا منجر شود، چون انسان در اين دنيا ممكن است به چيزهاي مختلفي تبديل شود؛ مثل گرگ، خوك، شيطان، فرشته و يا … . بستگي دارد روح و روحيه ما چگونه باشد، كسي كه روحيهاش اين است كه فقط به شهوتراني و خوشگذراني علاقه دارد يا خرس ميشود يا خوك، كسي كه روحيه درندگي دارد و دوست دارد ديگران را يا با زبانش يا با قلمش و يا با رفتارش اذيت كند گرگ ميشود. اما كسي كه براي رفاه مردم كار ميكند و به كسي هم آسيبي نميرساند، فرشته ميشود.
پس كارهاي بد ما كلوخهاي قبرمان هستند كه باعث آزار و اذيت روح ميشوند و با توبه بايد آنها را از بين برد. كارهاي خوب ما همان فرشهايي است كه باعث آسايش و راحتي قبر روح ما ميشوند.
بعضي از كارها يا صفات در انسان است كه جزء ذات اوست و نيازي به آموزش ندارد، مثلا فردي كه به سن بلوغ ميرسد چه علايم بلوغ را بداند يا نداند اين علامتها در او ظاهر ميشود، كارهاي غير اختياري مربوط به صيرورت جسم انسان است، و كارهاي اختياري مربوط به صيرورت روح انسان است.
پس نميدانم مصيرم كجاست؟ به اين معني است كه نميدانم در آن موردي كه اختيار داشتم چگونه زندگي كردهام و چگونه عمل كردهام. پس به طور كلي ميتوان گفت اگر به فكر خير رساندن به ديگران باشيم فرشته ميشويم و اگر به فكر شر رساندن باشيم غير فرشته ميشويم.
ما انسانها بعضي اوقات ميفهميم كه چگونه هستيم، اما بعضي اوقات نميفهميم.
در درون ما دو نداست كه يكي ما را به كار خوب دعوت ميكند و يكي به كار بد. اما بعضي اوقات سعي ميكنم كه براي خودم هم خود را خوب جلوه دهم و در ظاهرِ خودم براي مردم آرزوهاي خوب داشته باشم، ولي در باطنِ خودم ميخواهم سر ديگران كلاه بگذارم. وقتي با خودم تنها هستم به دنبال راهكاري هستم كه بتوانم از مردم بدون اين كه خودشان متوجه شوند بيشتر بهرهكشي كنم. مثل برنامههايي كه الآن در راديو و تلويزيون وجود دارد و با تشويق مردم به شركت در مسابقهها يا نظرسنجيهاي مختلف، بدون اين كه متوجه شوند با ارسال پيامك پول آنان را به يغما ميبريم. اين افراد هر يك در ظاهر انسان خوبي است و وقتي پيش مردم ظاهر ميشود چنين مينمايد و حتي خودش امر را بر خودش مشتبه ميكند؛ زيرا در باطني كه حتي از خودش مخفي است به فكر سركيسه كردن مردم هستند و به نظر خودشان اين كارشان ايرادي ندارد.
تمرين تحمل گرسنگي و تشنگي در ماه رمضان يك مرحله از مراحل روزه گرفتن است. روزه گرفتن ما براي هدفي ديگر است، كسي كه نميتواند خشم خود را كنترل كند و از خود واكنش نشان ميدهد، روزهاش باطل نيست، اما روزهي كاملي هم نيست و مورد قبول واقع نميشود. چون روزه گرفتن براي هدفي ديگر است، خداوند آب و غذا كم ندارد كه به بندگانش دستور بدهد كمتر بخورند، بلكه براي اين است كه شخص روزه دار با امساك از غذا و آب تمرين ميكند كه در مقابل خشم و غضب يا خوردن مال ديگران و يا فحش دادن و يا …، خود را كنترل كند، تا هدف خداوند از روزهي ما محقق شود و در غير اين صورت هدف خداوند محقق نشده، ولي روزهي ما باطل نيست، اما مقبول هم نيست. پس خدا با واجب كردن روزه ميخواهد ما با اختيار به سوي تحول مثبت پيش برويم خود واقعي خود را به دست آوريم و فرشته خو شويم تا مصيرمان مصير مثبت باشد.