جلسه پنجم شرح خطبه قاصعه

جلسه پنجم شرح خطبه قاصعه

برای شنیدن فایل صوتی جلسه پنجم شرح خطبه قاصعه وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک این جلسه

(ممکن است به خاطر ضعیف بودن اینترنت برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)

متن پیاده شدۀ این جلسه

شرح خطبه قاصعه- جلسه پنجم

به اینجا رسیدیم که ابلیس گفت: رَبِّ بِما اَغْوَيْتَنى لاُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِى الاْرْضِ وَ لاُغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعينَ

در رابطۀ با این تعبیر این نکته قابل ذکر است که خدا کسی را گمراه نمی‌کند و ابلیس در اینجا دروغ گفته است. بله کسی که در مقابل خدا لجبازی می‌کند و مرحله به مرحله خلاف دستورات خدا عمل می‌کند خدا او را به حال خودش رهايش مي‌كند، و قرآن از اين رها كردن به حال خودش تعبير كرده كه او را اضلال می‌کند، ولی این اضلال، ابتدایی نیست، زيرا ابتدا خدا همه را هدايت مي‌كند، بلکه به این معناست که خدا جلو او را نمی‌گیرد و نان و آب او را قطع نمی‌کند.

 دقت شود که ما عملا در مواردی وظیفۀ جلوگیری از منکر را داریم ولی خدا چنین نمی‌کند چون اگر بخواهد جلو منکر را بگیرد اختیار انسان تمام می‌شود. پس خدا جلو انحراف منحرفان را نمی‌گیرد و راه را نیز به آنها عوضی نشان نمی‌دهد. خداوند به همین ابلیس راه درست را نشان داد و حتی به او مهلت داد تا بتواند توبه کند. پس این حرف ابلیس که به خدا گفت تو مرا اغواء کردی دروغ ابلیس بود چرا که خدا اغواگر نیست.

و اما توضیح دادیم که ما بر روی این کرۀ خاکی آمده‌ایم تا متکامل شویم و عقلمان رشد کند. حال عده‌ای فکر می‌کنند کارهایی مثل پیاده‌روی اربعین و روضه و امثال این کارها موجب متکامل شدن می‌شود. ولی باید عرض کرد که خیر، چنین نیست. به نظر می‌رسد که ما راه را گم کرده‌ایم و شاید حدود 800 سال است راه را چنان گم کرده‌ایم که نمی‌توان به راحتی گفت راه را اشتباه می‌رویم.

من با ترس و لرز برخی از نشانه‌هایی که دلالت بر این دارد که ما راه را اشتباه می‌رویم خدمت شما عرض می‌کنم و تصمیم با خود شماست.

اشخاص و چيزهايي که باید از آنان هدايت بپذيريم، قرآن و عترت است. ابتدا سراغ قرآن بیاییم. مراسماتی مثل هفته و چهلم و سال براي ميّت در کجای قرآن نوشته شده است؟ حتی در روایات نیز چنین چیزهايی نیامده است. آن چه که آمده این است که وقتی کسی از دنيا مي‌رود، خانوادۀ او تا سه روز عزادارند و همسایه‌ها برای آنها غذا ببرند. این در حالی است که امروزه در جامعۀ ما کار بر عکس شده است و وقتی کسی فوت می‌کند خانوادۀ او دنبال هستند که از کسی قرض بگیرند و به مردم غذا دهند.

مطلب دیگر اینکه مهم‌ترین و والاترین شخص در عالم وجود پیامبر اکرم(ص) است. وقتی ایشان از دنیا رفت تا 250 سال امامان شیعه زنده بودند و در طول این سال‌ها هیچ‌یک از ائمه برای رسول الله(ص) سالگرد نگرفتند.

اصلا خود پیامبر(ص) برای پدر و مادرش یا عمویش یا خدیجه سالگرد نگرفت و ضریح و گنبد نساخت و مراسمی نگرفت.

مهم‌ترین حادثه‌ای که در زمان پیامبر(ص) اتفاق افتاد بعثت بود و ایشان می‌توانست هر سال برای مبعث خودش جشن بگیرد و برای مردم صحبت کند ولی چنین نکرد. همچنین تاریخ هجرت پیامبر(ص) مشخص بود ولی کسی آن روز را در سال‌های بعدی جشن نگرفت.

در جنگ احد یکی از بهترین یاران پیامبر(ص) که عموی ایشان باشد شهید شد ولی کسی سراغ ندارد که پیامبر(ص) در سال‌های بعد برای ایشان مراسم سالگرد گرفته باشد.

پس نه برای حوادث غم و نه برای حوادث شادی در زمان پیامبر(ص) مراسمی گرفته نشده و در زمان حکومت حضرت علی(ع) نیز چنین مراسماتی گرفته نشده است.

البته من نمی‌خواهم بگویم گرفتن این مراسمات گناه دارد، بلکه می‌خواهم بگویم در دین امور دیگری مهم است، نه این چیزها. اصحاب پیامبر(ص) معمولا مشغول یاد گرفتن قرآن و تفسير آن بودند و متأسفانه این کار در بین ما شیعیان بسیار مغفول مانده است.

در كشور شیعۀ ايران در طول سال مراسم مذهبي فراوان برگزار می‌شود ولی معمولا قرآن به مردم یاد داده نمی‌شود.

حضرت علی(ع) خطبه‌های زیادی برای مردم خوانده ولی در این خطبه‌ها روضه‌خوانی دیده نمی‌شود بلکه بیشتر مربوط به خداشناسی است.

حضرت علی(ع) هزار و اندی سال پیش برای مردم آن زمان كه از علم و دانش كمي برخوردار بودند خطبه‌های توحیدی عميقي می‌خوانده است ولی امروزه که مردم از لحاظ علمی رشد کرده‌اند وقتی می‌خواهیم برای آنها خطبه‌های توحیدی نهج البلاغه را بخوانیم به ما می‌گویند مردم این چیزها را نمی‌فهمند.

جالب است که حضرت برای مردم آن زمان مطالبی می‌گفته که به جرأت می‌توان گفت بسياري از طلاب در حوزه‌های علمیه این مباحث را نمی‌فهمند. یعنی ما نسبت به آن چیزی که برای حضرت علی(ع) مهم بوده اهمیت قائل نشده‌ایم و بجایش چیزهایی را مهم می‌دانیم که در زمان ائمه اصلا مهم نبوده تا جایی که حتی یک جلسه نیز برای این امور نگرفته‌اند. پس من نمی‌خواهم بگویم روضه حرام است. حرف من این است که آنچه مهم است توحید است.

حتی ما شيعيان در ماه رمضان اگر قرآن می‌خوانيم برای این نیست که بخوانيم و بفهميم، بلکه می‌خواهيم قرآن را بخوانيم تا ختم شود و ثواب ختم قرآن ببريم.

یادمان نرود این که می‌گویند قرآن ثواب دارد برای این است که معنای آیاتش را بفهمیم و فهممان بالا رود.

از داستان خلقت آدم در سورۀ بقره مي‌فهميم كه خداوند مقدس نمی‌خواهد بلکه آدم می‌خواهد. در سوره ملک آمده است:

اَلَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَيٰاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ  ﴿الملك‏، 2﴾

آنکه مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید، و او شکست ناپذیر و آمرزنده است.

پس دین از ما عمل با کیفیت می‌خواهد ولی ما بیشتر به دنبال کمیت عمل هستیم. بد نیست در همین‌جا به مناسبت به حدیثی اشاره کنم:

سلیمان دیلمی گوید: به امام صادق علیه‌السلام عرض کردم فلانی در عبادت و دیانت و فضیلت چنین و چنانست فرمود: عقلش چگونه است؟ گفتم نمی‌دانم، فرمود، پاداش به اندازه عقل است،همانا مردی از بنی اسرائیل در یکی از جزایر دریا که سبز و خرم و پر آب و درخت بود عبادت خدا می‌کرد یکی از فرشتگان‌ از آنجا گذشت و عرض کرد پروردگارا مقدار پاداش این بنده‌ات را به من بنما خداوند به او نشان داد و او آن مقدار را کوچک شمرد، خدا به او وحی کرد همراه او باش. پس آن فرشته به صورت انسانی نزد او آمد عابد گفت تو کیستی؟ گفت مردی عابدم چون از مقام و عبادت تو در این مکان آگاه شدم نزد تو آمدم تا با تو عبادت خدا کنم پس آن روز را با او بود، چون صبح شد فرشته به او گفت: جای پاکیزه‌ای داری و فقط برای عبادت خوبست. عابد گفت: اینجا یک عیب دارد. فرشته گفت، چه عیبی؟ عابد گفت: خدای ما چهارپائی ندارد، اگر او خری می‌داشت در اینجا می چراندیمش به راستی این علف از بین می‌رود! فرشته گفت: پروردگار که خر ندارد، عابد گفت: اگر خری می‌داشت چنین علفی تباه نمی‌شد، پس خدا به فرشته وحی کرد: همانا او را به اندازه عقلش پاداش می‌دهم (یعنی حال این عابد مانند مستضعفین و کودکان است که چون سخنش از روی ساده دلی و ضعف خِرَد است مشرک و کافر نیست لیکن عبادتش هم پاداش عبادت عالم خداشناس را ندارد. ) (اصول الکافی / ترجمه مصطفوی، ج‌1، ص: 13)

ادامۀ بحث خطبۀ قاصعه:

قَذْفاً بِغَيْب بَعيد، وَ رَجْماً بِظَنٍّ غَيْرِ مُصيب

ترجمه: «به تاریکی‌ تیری‌ به هدفی‌ دور انداخت، و گمانی‌ ناصواب و خطا بر زبان راند،»

این جملات تقريبا هم‌معنا هستند و می‌خواهد بگوید ابلیس با این سخنش که من بندگانت را گمراه می‌کنم بیشتر می‌خواست بُلُف زده باشد و در حقیقت تیری در تاریکی انداخت، ولی مردم چنان دنبال او راه افتادند که عملا تيرش به هدف خورد.

يادآوري: رَجْماً بِظَنٍّ غَيْرِ مُصيب به گونۀ دیگری نیز خوانده شده است و برخی رَجْماً بِظَنٍّ مُصيب خوانده‌اند که در این صورت می‌خواهد بگوید ظن ابلیس به طور اتفاقی درست در آمد و مردم فريب خوردند. اگر هم رَجْماً بِظَنٍّ غَيْرِ مُصيب خوانده شود به این معناست که ابلیس سنگی انداخت که خودش هم می‌دانست به هدف اصابت نمی‌کند.

صَدَّقَهُ بِهِ اَبْناءُ الْحَمِيَّةِ، وَ اِخْوانُ الْعَصَبِيَّةِ، وَ فُرْسانُ الْكِبْرِ وَالْجاهِلِيَّةِ.

ترجمه: «زادگان کبر و نخوت و برادران عصبیّت و سواران کبر و جاهلیت [با عمل خود] ادّعای ابليس را تصدیق کردند»

بله کسانی که غیرتشان به جوش می‌آید دنباله رو ابلیس مي‌شوند. اولین انسانی که غیرتش به جوش آمد قابیل بود که برادرش را کشت.

حَتّى اِذَا انْقادَتْ لَهُ الْجامِحَةُ مِنْكُمْ وَ اسْتَحْكَمَتِ الطَّماعِيَةُ مِنْهُ فيكُمْ، فَنَجَمَتِ الْحالُ مِنَ السِّرِّ الْخَفِىِّ اِلَى الاَمْرِ الْجَلِىِّ،

 ترجمه: «تا چون گردنکشان شما مطیع او شدند و طمع او در گمراهی‌ شما پابرجا شد، صورت حال او از پردۀ نهان به ظهور درآمد،»

وقتی شیطان دید که بزرگان، طرفدار او شدند طمعش در بشر زیاد شد و از كمينگاه بيرون آمد و رسما به جولان دادن پرداخت و کارش را عمومی و علنی کرد. در واقع شیطان ابتدا حرفی زد که خودش هم باور نداشت ولی وقتی بزرگانِ از انسان‌ها تابع او شدند طمعش بیشتر شد و كارش علني شد.

دقت کنید که خداوند برای ما عقل و فطرت و قرآن و رسول و امام قرار داده است و ابلیس تنها کاری که می‌کند تزیین دادن است. به عنوان مثال تقلب‌هایی که صبح تا شب می‌کنیم زینت شیطان است. حکومت‌ها با همین تزیینات مردم را فریب می‌دهند و مثلا با ايجاد تورّم محترمانه از جیب مردم دزدی می‌کنند.

آیت الله منتظری در ذیل این جملات از نفوذ تدریجی شیطان سخن گفته است که یکی از مصادیق بارزش در امر اقتصاد و حکومت است. شایسته است که این قسمت از صحبت‌های آیت الله منتظری را در شرح نهج البلاغه ایشان مطالعه کنید.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات