سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
برای شنیدن فایل صوتی جلسه شصتم شرح دعای ابوحمزه وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
(ممکن است به خاطر ضعیف بودن اینترنت برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)
متن پیاده شدۀ این جلسه
جلسه شصتم شرح دعای ابوحمزه
وَتَحْتَ ظِلِّ عَفْوِكَ قِيامِى،
ترجمه: «و ایستادنم زیر سایه عفو توست»
قیام ما به عنایت وجودی خداست چرا که خدا به ما حیات داده است. حال اینکه در این جمله گفته شده قیام ما به عفو توست باید بررسی کرد که به چه معناست و ارتباط بین قیام و عفو چیست؟
میتوان با مثالی این جمله را توضیح داد:
وقتی انسان خطاکار است سر به زیر است تا کسی او را نشناسد و آبرویش نرود ولی اگر بدانیم طرف مقابل ما با وجود اینکه به خطاهای ما علم دارد ولی به روی ما نمیآورد در این صورت انسان سر خود را بالا میگیرد.
ما نیز نسبت به خدا همینگونه هستیم و با وجود اینکه میدانیم گنهکاریم ولی مطمئنیم خدا آبروی ما را نمیبرد و ما را میبخشد. در نتیجه زندگی خودمان را به راحتی ادامه میدهیم و در واقع در سایۀ عفو خدا قیام به زندگی میکنیم.
وَ إِلىٰ جُودِكَ وَكَرَمِكَ أَرْفَعُ بَصَرِى،
ترجمه: «و بهجانب جود و کرمت دیدهام را بلند میکنم»
رفع بصر در اینجا یعنی چشم من به جود و کرم خداست. پس اگر به تو نگاه میکنم به این خاطر است که میدانم تو جواد و کریمی مثل فقیری که چشمش به دست توانگران است.
وَ إِلىٰ مَعْرُوفِكَ أُدِيمُ نَظَرِى؛
ترجمه: «و بهسوی احسانت نگاهم را ادامه میدهم؛»
معروف از ریشۀ عرف به معنای خوبی است در مقابل منکر که به معنای زشتی است. حال در این عبارت میگوییم که خدایا پیوسته نظر ما به خوبیهای توست. تو آنقدر به ما خوبی کردهای که ما عادت به این خوبیها کردهایم و دائما چشممان به این خوبیهاست که باز به ما عطا کنی.
فَلا تُحْرِقْنِى بِالنَّارِ وَأَنْتَ مَوْضِعُ أَمَلِى،
ترجمه: «پس مرا به آتش مسوزان و حال آنکه تو جایگاه آرزوی منی»
این مهمترین دعاست که از خدا بخواهیم جهنم نرویم. دقت کنید که آتش جهنم را خودمان درست کردهایم نه اینکه خدا گودالی درست کرده و در آن هیزم ریخته باشد و مردم را در آن گودال بیندازد. پس منظور از جملۀ مورد بحث این است که خدایا به ما توفیق توبه بده تا توبه کنیم و تو آن را از ما بپذیری و در نتیجه از آتش دور شویم.
وَلَا تُسْكِنِّى الْهاوِيَةَ فَإِنَّكَ قُرَّةُ عَيْنِى
ترجمه: «و در دوزخ جایم مده زیرا که تو نور چشم منی»
هاویه یکی از اسامی جهنم است و در اینجا از خدا میخواهیم که در هاویه سکونت نداشته باشیم.
و اما در رابطۀ با معنای قرة عین باید گفته شود که انسانها چند نوع گریه دارند. گاهی اوقات اشکشان داغ است و آن زمانی است که خبر بد به آنها میرسد. گاهی اوقات نیز اشکشان سرد است و آن زمانی است که خبر خوب به آنها میرسد. این نوع دوم همان قرة عین است که اشاره به اشک شوق دارد. حال در اینجا به خدا میگوییم تو قرة عین من هستی و من هرگاه خوبیهای تو را میبینم اشک شوق میریزم. با این حال آیا میخواهی من را در جهنم بسوزانی؟
يَا سَيِّدِى لَاتُكَذِّبْ ظَنِّى بِإِحْسانِكَ وَمَعْرُوفِكَ فَإِنَّكَ ثِقَتِى،
ترجمه: «ای آقای من گمانم را به احسان و نیکیات متهم به دروغ مکن که تویی مورد اطمینانم»
ما به احسان و کرم خدا امیدواریم و از خدا میخواهیم این امید ما را دروغ نکند و در واقع ناامیدمان نفرماید.
وَلَا تَحْرِمْنِى ثَوابَكَ فَإِنَّكَ الْعارِفُ بِفَقْرِى .
ترجمه: «و از پاداشت محرومم مگردان که تو عارف به تهیدستی منی،»
عارف با عالم فرق دارد عالم به معنای کسی است که میداند و عارف به معنای کسی است که مییابد. حال وقتی میگوییم خدا عارف به فقر ماست یعنی فقر ما نزد خدا عیان است. حال وقتی چنین است از خدا میخواهیم ما را از پاداشش محروم ننماید.