شرح دعای ابوحمزه – جلسه شصت و پنجم

شرح دعای ابوحمزه – جلسه شصت و پنجم

برای شنیدن فایل صوتی جلسه شصت و پنجم شرح دعای ابوحمزه وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک این جلسه

(ممکن است به خاطر ضعیف بودن اینترنت برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)

متن پیاده شدۀ این جلسه

جلسه شصت و پنجم شرح دعای ابوحمزه

إِنَّكَ ذُو مَنٍّ قَدِيمٍ، وَصَفْحٍ عَظِيمٍ، وَتَجاوُزٍ كَرِيمٍ؛

ترجمه: «تو دارای کرَم دیرینه و چشم‌پوشی بزرگ و گذشت کریمانه‌ای؛»

به نعمت بزرگ منت گفته می‌شود و بزرگترین منتی که خدا به ما داده است نعمت رسالت است که قرآن در این رابطه می‌فرماید:

لَقَدْ مَنَّ اللّٰهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيٰاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتٰابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كٰانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلاٰلٍ مُبِينٍ  ﴿آل‏عمران‏، 164﴾

یقیناً خدا بر مؤمنان منّت نهاد که در میان آنان پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنان می‌خواند و [از آلودگی‌های فکری و روحی] پاکشان می‌کند، و کتاب و حکمت به آنان می‌آموزد، و به راستی که آنان پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.

دقت شود که معمولا انسان تابع و اسیر هوای نفس است و این پیامبران هستند که ما را از این اسارت نجات می‌دهند تا عقل بر شهوت و غضب پیروز شود. پس پیامبران ما را بر این کار یاری می‌کنند.

و اما باید دقت داشت که مراد از قدیم بودن نعمت‌های الهی، قدیم بودن زمانی نیست چرا که خدا اصلا زمان ندارد. پس مراد، قدیم بودن ذاتی است و همانطور که وجود خدا ذاتی است صفت قدیم او نیز ذاتی می‌باشد. پس خدا از هر زمانی که وجود داشته بخشنده بودن نیز جزو ذات او بوده است.

و اما جملۀ وَصَفْحٍ عَظِيمٍ با توجه به ارتباطش با جملۀ قبلی، به این معناست که خداوند در عین اینکه نعمت‌های فراوان به ما داده است گناهان ما را نیز می‌بخشد. دقت شود که صفح با عفو متفاوت است. صفح بالاتر از عفو است به این معنا که وقتی دیگری را بخشیدیم صفحۀ بعدی را بزنیم انگار که او اصلا اشتباهی انجام نداده است و ما خبری از اشتباه او نداریم.

بد نیست مثالی بزنم: اولین کسی که جلو امام حسین(ع) را گرفت و او را به کربلا کشاند حرّ بود. او امام حسین(ع) را خیلی اذیت کرد ولی امام او را به گونه‌ای بخشید که انگار اصلا گناهی انجام نداده است.

به هر حال هرچقدر گناه بزرگ باشد ولی باید بدانیم که قدرت بخشش خدا بالاتر است.

و اما وَتَجاوُزٍ كَرِيمٍ یعنی خدا علاوه بر اینکه از گناه می‌گذرد تازه کرم خود را شامل حال ما می‌کند. پس خدا نه تنها توبه‌کنندگان را به جهنم نمی‌برد بلکه آنها را وارد بهشت نیز می‌کند.

إِلٰهِى أَنْتَ الَّذِى تُفِيضُ سَيْبَكَ عَلَىٰ مَنْ لَا يَسْأَلُكَ وَعَلَى الْجاحِدِينَ بِرُبُوْبِيَّتِكَ، فَكَيْفَ سَيِّدِى بِمَنْ سَأَلَكَ و َأَيْقَنَ أَنَّ الْخَلْقَ لَكَ، وَالْأَمْرَ إِلَيْكَ ؟ تَبارَكْتَ وَتَعالَيْتَ يَا رَبَّ الْعالَمِينَ،

ترجمه: «خدایا، تویی که عطایت را پی‌درپی فرو ریزی، بر کسی که از تو درخواست نمی‌کند و بر آنان که منکر پروردگاری‌ات هستند!! چه رسد آقای من بر کسی که از تو خواهش کرده و یقین نموده که آفرینش از تو و فرمان فقط به دست توست، منزه و والایی‌ ای پروردگار جهانیان،»

خدا حتی به فرعونی که «انا ربکم الاعلی» می‌گوید نعمت می‌دهد. پس حتما به کسانی که ربوبیت خدا را قبول دارند نعمت می‌بخشد.

دقت شود که در این جملات در مقابل جاحدین به ربوبیت خدا از تعبیر أَيْقَنَ استفاده شده که دلالت بر یقین دارد چون یقین مرحلۀ بالایی از اعتقاد است.

و اما خلق و امر ممکن است اشاره به دو عالم داشته باشد: یکی عالم خلق که عالمی تدریجی است مثل به وجود آمدن بچه که چندین ماه طول می‌کشد. دیگری عالم امر که اشاره به عالم مجردات دارد و با «کن فیکون» پیش می‌رود.

این احتمال نیز هست که مراد از خلق، خلقت خدا و مراد از امر، فرمان خدا باشد.

دقت کنید که ربّ ممکن است از ریشۀ «رَبَیَ» به معنای مربی باشد و ممکن است از ریشۀ «ربب» به معنای صاحب اختیار باشد.

سَيِّدِى عَبْدُكَ بِبابِكَ أَقامَتْهُ الْخَصاصَةُ بَيْنَ يَدَيْكَ

ترجمه: «ای آقای من، بنده‌ات به درگاه توست، تنگدستی او را پیش رویت قرار داده،»

اینکه سیدی در این جمله بدون «یا» آمده به این دلیل است که انگار با خواندن دعا تا اینجا به خدا نزدیک شده‌ایم و به همین خاطر او را بدون «یا» صدا می‌زنیم.

دقت شود که برده‌های قدیم تا جایی که ممکن بوده می‌خواسته‌اند از مولی فرار کنند ولی وقتی برده جایی نداشته باشد چاره‌ای ندارد که به درب خانۀ مولی و اربابش برود.

حال مولی و ربّ ما خداست و ما به خاطر گناهانمان از او فرار کرده‌ایم و فهمیده‌ایم که جای دیگر خبری نیست و به همین خاطر با جملۀ عَبْدُكَ بِبابِكَ می‌گوییم که ما به درب خانۀ تو آمده‌ایم. دلیلش هم این است که جای دیگر رفتیم و مشاهده کردیم که هیچ‌کجا ما را راه ندادند چون همگی نیازمند بودند. پس تندگدستی، ما را پیش تو آورد.

يَقْرَعُ بابَ إِحْسانِكَ بِدُعائِهِ

ترجمه: «با دعایش در خانه‌ی احسانت را می‌کوبد،»

درب خانۀ خدا درب چوبی و آهنی نیست بلکه از نوع احسان و مهربانی است و ما با دعا این درب را می‌کوبیم. پس دعا بسیار مهم است و اگر می‌خواهیم از خدا جواب بگیریم باید دعا کنیم همانطور که قرآن می‌فرماید:

وَ إِذٰا سَأَلَكَ عِبٰادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدّٰاعِ إِذٰا دَعٰانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ  ﴿البقرة، 186﴾

هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می‌کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا [به حقّ و حقیقت] راه یابند [و به مقصد اعلی برسند].

در این دعا چندین تأکید وجود دارد و اوج اهمیت دعا را می‌رساند.

فَلا تُعْرِضْ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ عَنِّى، وَاقْبَلْ مِنِّى مَا أَقُولُ،

ترجمه: «پس روی کریمانه‌ات را از من برمگردان و آنچه می‌گویم از من بپذیر،»

خدا مثل ما صورت ندارد. پس مراد از روگرداندن خدا همان برگرداندن کرم خداست که در اینجا از خدا می‌خواهیم چنین نشود و دعای ما قبول شود.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات