سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
برای شنیدن فایل صوتی جلسه شصت و ششم شرح دعای ابوحمزه وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
(ممکن است به خاطر ضعیف بودن اینترنت برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)
متن پیاده شدۀ این جلسه
جلسه شصت و ششم شرح دعای ابوحمزه
فَقَدْ دَعَوْتُ بِهٰذَا الدُّعاءِ وَأَنَا أَرْجُو أَنْ لَاتَرُدَّنِى مَعْرِفَةً مِنِّى بِرَأْفَتِكَ وَرَحْمَتِكَ .
ترجمه: «من تو را به این دعا خواندم، امید دارم که به خاطر شناختم به رأفت و مهرت مرا باز نگردانی»
مراد از «هٰذَا الدُّعاءِ : این دعا» میتواند جملات قبلی باشد که اشاره به این داشت که ما بندۀ خدا هستیم و به درب خانۀ خدا آمدهایم.
دقت شود که جملۀ مَعْرِفَةً مِنِّى بِرَأْفَتِكَ وَرَحْمَتِكَ به این معناست که امید من به تو به خاطر مهربانی توست و الا خودم میدانم که من استحقاش را ندارم.
إِلٰهِى أَنْتَ الَّذِى لَا يُحْفِيكَ سائِلٌ
ترجمه: «خدایا تویی آنکه خواهش کنندهای ناتوانت نکند»
سائل یعنی درخواست کننده است مثل فقیر. حال ما انسانها اگر فقیری سمج ببینیم خسته میشویم ولی خدا نسبت به سائلان درگاهش اصلا به سختی نمیافتد.
وَلَا يَنْقُصُكَ نائِلٌ
ترجمه: «و عطاگیرندهای از تو نکاهد»
میگویند خانۀ کدخدا گردو دارد ولی حساب و کتاب نیز دارد چرا که هرآنچه از آن برداشته شود بالاخره کم میشود. حتی وقتی از آب دریا برداشت شود بالاخره از آن کم میشود اما برخی چیزها هست که هرآنچه از آن برداریم کم نمیشود مثل علم. کسی که علم دارد اگر از علمش به دیگری بدهد علمش کم نمیشود. تجربه نیز از همین قبیل است. خداوند نیز هر چیزی که به دیگران میدهد از خودش چیزی کم نمیشود. در دعای افتتاح آمده است:
یا من لا یزیده کثرة العطاء إلا جودا و کرما: ای کسی که کثرت عطا کردنش به جود و کرمش میافزاید.
حال، ما نیز هرچقدر درب خانۀ خدا بیاییم و از خدا فیض دریافت کنیم نه تنها چیزی از خدا کم نمیشود بلکه خدا بیشتر به ما میدهد. پس هرچقدر که انسانهای بیشتری به سمت خدا بیایند چیزی از خدا کم نمیشود.
أَنْتَ كَما تَقُولُ وَفَوْقَ مَا نَقُولُ
ترجمه: «تو چنانی که خود گویی و بالاتر از آنچه ما میگوییم؛»
ما هرچقدر از خدا تعریف کنیم باز ناقص گفتهایم چون ما خدا را به اندازۀ ظرفیت خودمان میشناسیم و به همین دلیل هرچه در مورد خدا بگوییم کم گفتهایم ولی خود خدا چون خودش را میشناسد آنچه میگوید کاملا درست است.
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ صَبْراً جَمِيلاً، وَفَرَجاً قَرِيباً، وَقَوْلاً صادِقاً، وَأَجْراً عَظِيماً،
ترجمه: «خدایا، از تو شکیبائی زیبا و گشایشی نزدیک و گفتاری درست و مزدی بزرگ درخواست میکنم؛»
صبر جمیل همان صبری است که یعقوب طبق آیات سوره یوسف از خدا میخواست یعنی صبری که با آرامش همراه باشد و انسان در عین صبر، استرس و اضطراب نداشته باشد.
مراد از فرج نزدیک میتواند حل همین مشکلات دنیوی باشد که از خدا میخواهیم سریع حل شود و مثلا خیلی زود وضع مالی ما خوب شود. ممکن هم هست مراد از فرج قریب این باشد که خدایا به ما مرگ اختیاری بده تا روحمان که از باغ ملکوت است از اسارت تن خارج شود و برایش فرج حاصل شود.
مراد از قول صادق این است که انسان راستگویی باشیم. این احتمال نیز هست که مراد این باشد که قول صادق به ما برسد یعنی دیگران به ما راست بگویند. ممکن هم هست مراد از قول صادق حقیقت باشد یعنی خدایا کاری کن که حقیقت را بفهمیم.
دقت کنید که ما با یک جهان وارونه طرف هستیم و مثلا فکر میکنیم خورشید در حرکت است و صبح از مشرق میآید و در مغرب غروب میکند در حالی که در واقع این ماییم که در حرکت هستیم. همچنین زمین را مسطح میبینیم در حالی که کروی است. در طول زندگی از این موارد زیاد است و شاید مراد از قول صادق در اینجا این باشد که خدایا کاری کن که من امور را درست بفهمم.
و اما مراد از اجر بزرگ این است که خدا نتایج اعمال ما را بهتر از آنچه که هست به ما بدهد.
أَسْأَلُكَ يَا رَبِّ مِنَ الْخَيْرِ كُلِّهِ مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَمَا لَمْ أَعْلَمْ،
ترجمه: «پروردگارا از خیر و خوبی تمامش را از تو میخواهم، آنچه را از آن دانستهام و آنچه را ندانستهام،»
در این جمله صفت ربّ خدا را شفیع قرار دادهایم بر خلاف جملۀ قبل که از صفت اللهم استفاده شد و هریک از این واژهها نکتهای را میرساند. دقت شود که هریک از صفات خدا اقتضای خودش را دارد و در موارد خاص خودش بکار میرود. وقتی از ربّ استفاده شود به ربوبیت و پرورش اشاره دارد.
در این جمله تمام خیرها را از خدا میخواهیم حتی خیرهایی که از آنها خبر نداریم. میتوان مثالی زد. یوسف دوست داشت کنار پدر باشد ولی خدا میخواست یوسف به پادشاهی برسد. به همین خاطر سناریویی چیده میشود که یوسف از یک روستا به پادشاهی مصر میرسد.
حال در اینجا به خدا میگوییم تو میدانی که چگونه ما را پرورش دهی. پس آنچه به خیر و صلاح ماست برای ما ایجاد کن.
اگر این نکته را بفهمیم معنای صبر جمیل روشن میشود. ما اگر راه درست را طی کنیم و در برابر مشکلات صبر کنیم حتما به نتیجۀ مطلوب خواهیم رسید.
در سوره یوسف این دعا از حضرت یوسف نقل شده است:
رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحٰادِيثِ فٰاطِرَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيٰا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصّٰالِحِينَ ﴿يوسف، 101﴾
پروردگارا! تو بخشی از فرمانروایی را به من عطا کردی و برخی از تعبیر خوابها را به من آموختی. ای پدید آورنده آسمان ها و زمین! تو در دنیا و آخرت سرپرست و یار منی. در حالی که تسلیم [فرمانهای تو] باشم جانم را بگیر، و به شایستگان مُلحقم کن.
در این آیه حضرت یوسف نعمتهایش را از ربّ دانست و اختیارش را به خدا واگذار کرد. ما نیز اگر اینگونه شدیم خدا لطفش را شامل حال ما نیز خواهد کرد.
سعی کنیم تصمیم بگیریم کارمان را درست انجام دهیم و مطمئن باشیم خدایی در این عالم هست و ما را به آنچه که باید برساند میرساند. به قول شاعر:
گر نگهدار من آن است که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
پس خدا کار خودش را خوب میداند.
أَسْأَلُكَ اللّٰهُمَّ مِنْ خَيْرِ مَا سَأَلَكَ مِنْهُ عِبادُكَ الصَّالِحُونَ،
ترجمه: «خدایا از تو میخواهم بهترین چیزهایی را که بندگان شایستهات از تو خواستند،»
در بسیاری از موارد ما نمیدانیم خیر و خوبی چیست و به همین خاطر در اینجا به خدا میگوییم آنچه بندگان صالح از تو میخواهند همانها را به ما بده که مسلما خیر است.
اگر این دعا برای ما مستجاب شد نگوییم چرا لذت و خوشگذارانی و حکومت مهیا نشد. بندگان صالح خدا شهادت در راه خدا و انجام وظیفه از خدا میخواستند که با سختی و محرومیتها همراه است.
البته ما به خاطر ضعف روحی، میتوانیم در اینجا قیدی بزنیم و بگوییم ما اگرچه آنچه بندگان صالح از تو میخواهند را میخواهیم ولی تو آن را به ما آرام آرام بده که بتوانیم تحمل کنیم.