سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
برای شنیدن فایل صوتی جلسه شصت و هفتم شرح دعای ابوحمزه وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
(ممکن است به خاطر ضعیف بودن اینترنت برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)
متن پیاده شدۀ این جلسه
جلسه شصت و هفتم شرح دعای ابوحمزه
أَنْتَ كَما تَقُولُ وَفَوْقَ مَا نَقُولُ؛
ترجمه: «تو چنانی که خود گویی و بالاتر از آنچه ما میگوییم؛»
ما هرچقدر هم که خدا را وصف کنیم او را نمیشناسیم. در خطبۀ اول نهج البلاغه حضرت علی(ع) به ما یاد داده است که نمیتوانیم خدا را بشناسم. در جملات اول این خطبه چنین آمده است:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا يُحْصِي نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا يُؤَدِّي حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ. الَّذِي لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ. الَّذِي لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُودٌ . فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ نَشَرَ الرِّيَاحَ بِرَحْمَتِهِ وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَيَدَانَ أَرْضِهِ.
ترجمه: «خدا را سپاس که گویندگان به عرصۀ ستایشش نمیرسند و شمارهگران از عهدۀ شمردن نعمتهایش برنیایند و کوشندگان حقّش را ادا نکنند؛ خدایی که اندیشههای بلند او را درک ننمایند و هوشهای ژرف بهحقیقتش دست نیابند؛ خدایی که اوصافش در چهارچوب حدود نگنجد و به ظرف وصف درنیاید و در مدار زمان معدود و مدّت محدود قرار نگیرد. با قدرتش موجودات را آفرید و با رحمتش بادها را وزیدن داد و اضطراب زمینش را با کوهها مهار نمود.»
پس ما نمیتوانیم خدا را درک کنیم و حتی نمیتوانیم درکمان را به زبان بیاوریم.
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ صَبْراً جَمِيلاً، وَفَرَجاً قَرِيباً، وَقَوْلاً صادِقاً، وَأَجْراً عَظِيماً،
ترجمه: «خدایا، از تو شکیبائی زیبا و گشایشی نزدیک و گفتاری درست و مزدی بزرگ درخواست میکنم»
مراد از صبر جمیل همان است که در سوره یوسف از زبان حضرت یعقوب آمده است. به این آیه دقت کنید:
وَ جٰاؤُ عَلىٰ قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قٰالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَ اللّٰهُ الْمُسْتَعٰانُ عَلىٰ مٰا تَصِفُونَ ﴿يوسف، 18﴾
و خونی دروغین بر پیراهنش آوردند [تا یعقوب مرگ یوسف را باور کند]. گفت: چنین نیست که میگویید، بلکه نفس شما کاری [زشت را] در نظرتان آراست [تا انجامش بر شما آسان شود] در این حال صبری نیکو [مناسبتر است]؛ و خداست که بر آنچه شما [از وضع یوسف] شرح میدهید از او یاری خواسته میشود.
حضرت یعقوب در طول مدتی که در فراق یوسف بود نه به خدا شکایتی برد و نه به بچههایش طعنه میزد. پس صبر حضرت یعقوب، یکی از مصادیق صبر جمیل است.
أَسْأَلُكَ اللّٰهُمَّ مِنْ خَيْرِ مَا سَأَلَكَ مِنْهُ عِبادُكَ الصَّالِحُونَ
ترجمه: «خدایا از تو میخواهم بهترین چیزهایی را که بندگان شایستهات از تو خواستند»
برخی از دعاهای بندگان صالح در قرآن آمده است که در این زمینه میتوانید ربناهای قرآن را مطالعه کنید. بد نیست به برخی از این ربناها اشاره کنیم:
رَبَّنٰا لاٰ تُؤٰاخِذْنٰا إِنْ نَسِينٰا أَوْ أَخْطَأْنٰا رَبَّنٰا وَ لاٰ تَحْمِلْ عَلَيْنٰا إِصْراً كَمٰا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنٰا رَبَّنٰا وَ لاٰ تُحَمِّلْنٰا مٰا لاٰ طٰاقَةَ لَنٰا بِهِ وَ اعْفُ عَنّٰا وَ اغْفِرْ لَنٰا وَ ارْحَمْنٰا أَنْتَ مَوْلاٰنٰا فَانْصُرْنٰا عَلَى الْقَوْمِ الْكٰافِرِينَ ﴿البقرة، 286﴾
پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا مرتکب اشتباه شدیم، ما را مؤاخذه مکن. پروردگارا! تکالیف سنگینی برعهده ما مگذار، چنان که بر عهده کسانی که پیش از ما بودند گذاشتی. پروردگارا! و آنچه را به آن تاب و توان نداریم بر ما تحمیل مکن؛ و از ما درگذر؛ و ما را بیامرز؛ و بر ما رحم کن؛ تو سرپرست مایی؛ پس ما را بر گروه کافران پیروز فرما.
رَبَّنٰا إِنَّنٰا سَمِعْنٰا مُنٰادِياً يُنٰادِي لِلْإِيمٰانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنّٰا رَبَّنٰا فَاغْفِرْ لَنٰا ذُنُوبَنٰا وَ كَفِّرْ عَنّٰا سَيِّئٰاتِنٰا وَ تَوَفَّنٰا مَعَ الْأَبْرٰارِ ﴿آلعمران، 193﴾
پروردگارا! بی تردید ما [صدای] ندا دهندهای را شنیدیم [که مردم را] به ایمان فرا میخواند که به پروردگارتان ایمان آورید. پس ما ایمان آوردیم. پروردگارا! گناهان ما را بیامرز، و بدیهایمان را از ما محو کن، و ما را در زمره نیکوکاران بمیران.
رَبَّنٰا وَ آتِنٰا مٰا وَعَدْتَنٰا عَلىٰ رُسُلِكَ وَ لاٰ تُخْزِنٰا يَوْمَ الْقِيٰامَةِ إِنَّكَ لاٰ تُخْلِفُ الْمِيعٰادَ ﴿آلعمران، 194﴾
پروردگارا! آنچه را که به وسیله فرستادگانت به ما وعده دادهای به ما عطا فرما و روز قیامت، ما را رسوا و خوار مکن؛ زیرا تو خلف وعده نمیکنی؟
رَبَّنٰا لاٰ تُزِغْ قُلُوبَنٰا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنٰا وَ هَبْ لَنٰا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهّٰابُ ﴿آلعمران، 8﴾
[و میگویند:] پروردگارا! دلهایمان را پس از آنکه هدایتمان فرمودی منحرف مکن، و از سوی خود رحمتی برما ببخش؛ زیرا تو بسیار بخشندهای.
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنٰا آتِنٰا فِي الدُّنْيٰا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنٰا عَذٰابَ النّٰارِ ﴿البقرة، 201﴾
و گروهی از آنان میگویند: پروردگارا! به ما در دنیا نیکی و در آخرت هم نیکی عطا کن، و ما را از عذاب آتش نگاه دار.
يَا خَيْرَ مَنْ سُئِلَ، وَأَجْوَدَ مَنْ أَعْطىٰ،
ترجمه: «ای بهترین کسی که از او خواسته میشود و سخیترین کسی که عطا میکند»
اگر چه از دیگران هم درخواست میشود و غیر خدا نیز جواد هستند ولی همگی محدود بوده و در نتیجه خدا بخشندهتر از هر بخشندهای است.
أَعْطِنِى سُؤْلِى فِى نَفْسِى وَأَهْلِى وَوالِدَىَّ وَوُلْدِى وَأَهْلِ حُزانَتِى وَإِخْوانِى فِيكَ
ترجمه: «خواستهام را در حق خودم و خانوادهام و پدر و مادرم و فرزندانم و خاصانم و برادران دینیام به من عطا کن،»
در اینجا از خدا میخواهیم هر آنچه که از او در مورد خودمان و دیگران خواستهایم به ما بدهد.
دقت شود که واژۀ «حزانة» از حزن به معنای غم میباشد و به کسانی گفته میشود که انسان غم آنها را میخورد مثل گرفتاران که یا خویشاوند هستند و یا غیر خویشاوند.
وَ أَرْغِدْ عَيْشِى،
ترجمه: «زندگیام را گوارا گردان،»
اینکه انسان صبح تا شب استرس و اضطراب نداشته باشد خیلی خوب است. و اما اگر گرفتاری هم وجود داشته باشد باید سعی کنیم روحیۀ بزرگی داشته باشیم تا از زندگی لذت ببریم و در آرامش زندگی کنیم.
به قول مولوی:
صوفی ابنالوقت باشد ای رفیق نیست فردا گفتن از شرط طریق
(مثنوی معنوی – دفتر اول – بخش6)
این خوب است که در حال زندگی کنیم و از آن لذت ببریم. پس لذت بردن از زندگی بد نیست.
البته در این دنیای صنعتی استرس و اضطراب زیاد است بر خلاف زندگیهای قدیم که سادهتر بود.
به هر حال در این دعا از خدا میخواهیم که نگرانی نداشته باشیم تا عیش ما گوارا باشد.
وَأَظْهِرْ مُرُوَّتِى،
ترجمه: «جوانمردیام را آشکار ساز»
برخی جوانمردی را به زور بازو میدانند. برخی نیز فکر میکنند مروت به انداختن سفرههای رنگین است. این در حالی است که بهترین مصداق مروت آن است که ائمۀ ما داشتهاند. به عنوان مثال شخصی وارد مدینه شد و به امام حسن(ع) توهین کرد ولی امام به او گفت تو غریب هستی و مکانی برای استراحت نداری. اگر خواستی من به تو جا و مکان میدهم. پس این مروت است که انسان به دشمنش که به او توهین کرده مهربانی کند.
مثال دیگرش حادثۀ کربلاست که واقعا حادثۀ تلخی بود و با وجود اینکه امام حسین(ع) مهربانیهای زیادی به دشمنانش کرد ولی آنها به بدترین وضع با ائمه برخورد کردند و عدهای را کشتند و عدهای را به اسارت گرفتند. با این حال جالب است که وقتی حضرت زینب(س) و دیگران وارد مدینه شدند مردم مدینه بر علیه بنی امیه شورش کردند و مروان به امام سجاد(ع) پناه آورد و گفت مردم حمله کردهاند و زن و بچۀ من در خطر هستند و امام به او گفت به روستایی که زن و بچۀ من در آن هستند بیا و به این صورت آنها را پناه داد.
پس دشمنان فقط جنایت کردند و اهل بیت فقط خوبی و مهربانی. خود پیامبر(ص) سران مکه را بخشید. امام حسین(ع) نیز به سپاه حرّ آب داد. امام سجاد(ع) نیز به خانوادۀ مروان پناه داد.
این میشود اظهار مروت یعنی با دشمن مهربانی کردن.
بد نیست مثال دیگری بزنم:
زمانی یکی از فرمانداران مدینه که از نوکران حکومت بود عزل شد و برای تحقیرش، او را جلو دارالامارة نگه داشتند و گفتند هرکسی میخواهد به او اذیت و توهین کند. هر گروهی که میگذشت به گونهای به او توهین میکرد. وقتی نوبت به بنیهاشم رسید امام سجاد(ع) به بنیهاشم فرمود فقط سلام کنید و رد شوید. این میشود مروت امام سجاد(ع).
البته این حرفها گفتنش آسان است و الا عملش واقعا سخت است.
به هر حال میخواهم بگویم انتقام گیری اگرچه عدالت است ولی مروت نیست. جامعه با انتقام و بگیر و ببند به صلاح نمیرسد بلکه باید گذشت و مهربانی هم به آن تزریق شود تا به صلاح برسد.
وَأَصْلِحْ جَمِيعَ أَحْوالِى،
ترجمه: «و همه احوالم را اصلاح کن»
در این دعا از خدا میخواهیم که اموراتمان اصلاح شود و اگر فسادی در آن است بر طرف شود.
وَاجْعَلْنِى مِمَّنْ أَطَلْتَ عُمْرَهُ، وَحَسَّنْتَ عَمَلَهُ،
ترجمه: «و مرا از کسانی قرار ده که عمرش را طولانی کردی و کردارش را نیکو ساختی»
عمر طولانی به خودی خود فایده ندارد بلکه زمانی فایده دارد که عمل نیکو به همراه او باشد. اگر عمر طولانی باشد و فرد، گنهکار و جنایتکار این بسیار بد است.
در دعای مکارم الاخلاق این دعا آمده است:
و عَمِّرْني ما كانَ عُمري بِذْلَةً في طاعَتِكَ، فإذا كانَ عُمري مَرتَعاً لِلشَّيطانِ فَاقبِضْني إلَيكَقَبْلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَيَّ، أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَيَّ
ترجمه: «بارالها! عمر مرا تا زمانی که صَرف طاعت تو شود طولانی کن و هرگاه عمرم چراگاه شیطان شود، جانم را بگیر و به سوی خود ببر پیش از آن که دشمنی تو به سوی من شتابد یا خشم تو بر من استوار گردد.»
پس عمر طولانی باید در راه اطاعت خدا باشد نه اطاعت شیطان.