شرح دعای ابوحمزه – جلسه هفتاد و سوم

شرح دعای ابوحمزه – جلسه هفتاد و سوم

برای شنیدن فایل صوتی جلسه هفتاد و سوم شرح دعای ابوحمزه وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک این جلسه

(ممکن است به خاطر ضعیف بودن اینترنت برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)

متن پیاده شدۀ این جلسه

جلسه هفتاد و سوم شرح دعای ابوحمزه

يَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ حَبِّبْ إِلَىَّ لِقاءَكَ، وَأَحْبِبْ لِقائِى،

ترجمه: «ای دارای بزرگی و رأفت و محبت، لقائت را محبوب من کن و تو نیز لقاء مرا محبوب خود ساز»

معمولا دوستی دو طرفه است ولی گاهی اوقات دوستی یک طرفه است به گونه‌ای که ما کسی را دوست داریم ولی طرف مقابل ما را دوست ندارد.

این خیلی مهم است که ما ملاقات خدا را دوست داشته باشیم و بدانیم که ملاقات خدا ملاقات رحمت و فضل خداست. از آن طرف این مهم‌تر است که خدا نیز ملاقات ما را دوست داشته باشد و شرطش این است که ما بنده‌ای باشیم که خدا می‌خواهد.

وَاجْعَلْ لِى فِى لِقائِكَ الرَّاحَةَ وَالْفَرَجَ وَالْكَرامَةَ .

ترجمه: «و در لقایت برای من آرامش و گشایش و کرامت قرار ده.»

این مهم است که وقتی به ملاقات خدا می‌آییم خوشحال باشیم نه اینکه به خاطر گناهانمان بترسیم که مورد توبیخ قرار بگیریم.

و اما با توجه به اینکه خدا جسم نیست مراد از ملاقات خدا یا ملاقات بهشت خداست یا مراد، متکامل شدن روح است که از مادیات بیرون بیاییم و بتوانیم به خدا بپیوندیم.

حتی رفتن به مکه و یا مسجد ضرورتا موجب ملاقات با خدا نمی‌شود. ملاقات با خدا به این است که هر چه ممکن است از جسم و مادیات جدا شویم و کمال روحی پیدا کنیم.

برخی از ما تا در زندگی دنیا هستیم نمی‌توانیم از مادیات جدا شویم چون روحمان اسیر بدن است و به همین خاطر تنها بعد از مرگ که روحمان از بدن جدا می‌شود یک مرحله به کمال نزدیک می‌شویم ولی عده‌ای هستند که مرگ اختیاری دارند و می‌توانند در عین اینکه در حیات دنیا هستند قید بدن یا پول خود را بزنند.

ما به پول و جسم خود بسیار وابسته هستیم و نمی‌توانیم از آنها بگذریم و به همین خاطر اگر کسی بخواهد این چیزها را از ما بگیرد عصبانی شده و با او دعوا می‌کنیم. پس ما در بند جسم هستیم و بحث ملاقات با خدا برای ما زود است مثل اینکه برای یک کودک بخواهیم عاشقی را وصف کنیم. ما با رفتارهایی که داریم مشخص است که زمان ملاقات با خدا برای ما نرسیده است.

بد نیست مثالی بزنم. اگر کسی به اشتباه به ماشین ما بزند و سپر آن را بشکند با او دعوا می‌کنیم ولی کسی مثل حضرت علی(ع) با اینکه عمدا با شمشیر بر فرق ایشان زدند ولی گفته است: «فزت و رب الکعبه»(الامامة و السیاسة،ج1،ص180) و (بحارالانوار، ج41،ص2)

در واقع حضرت از اینکه از پست و مقام و دنیا جدا شده است خوشحال می‌شود و حتی به فرزندانش توصیه می‌کند قاتل من را مثله نکنید.(نامه 47 نهج البلاغه)

پس امثال حضرت علی(ع) هستند که می‌توانند به مرحلۀ لقاء الله برسند نه ما که در بند مال و اموالمان هستیم.

ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم خورشید را ببینیم چون نورش زیاد است با اینکه نورش نور مادی است. حال چگونه می‌توان نور خدا را دید؟

شعر می‌گوید:

آن یگانه منعم و صاحب جلال         آن که دیدارش نهان اندر جمال

خواهم از او دوستی را در لقاء          چون رسم منزل‌گه دار بقاء

دوست دارد وصل من را بر نعیم        تا بگیرم در لقاء اجر عظیم

برگشاید باب رحمت را جنان            تا حیاتی برگزینم جاودان

(شعر از آقاى زمرديان،كتاب عشق و رستگارى.)

اللّٰهُمَّ أَلْحِقْنِى بِصالِحِ مَنْ مَضىٰ، وَاجْعَلْنِى مِنْ صالِحِ مَنْ بَقِىَ وَخُذْ بِى سَبِيلَ الصَّالِحِينَ،

ترجمه: «خدایا مرا به شایستگان از بندگان گذشته‌ات ملحق ساز و از شایستگان از آنان که در آینده‌اند قرار ده و مرا بر راه شایستگان نگاهدار»

پیوسته در گذشته و آینده صالحانی بوده و هستند و در این فراز از خدا می‌خواهیم ما نیز به آنها ملحق شویم. البته صالح شدن یاری خدا را نیاز دارد و به همین خاطر در اینجا از خدا کمک می‌خواهیم.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات