تفسیر سوره فتح – جلسه بیستم

تفسیر سوره فتح – جلسه بیستم

برای شنیدن فایل صوتی جلسه بیستم تفسیر سوره فتح مربوط به آیات 10 و 11 این سوره وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک این جلسه

(ممکن است به خاطر ضعیف بودن اینترنت برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)

متن پیاده شدۀ این جلسه

نکات درس تفسیر در تاریخ 16/08/1403

تفسیر آیات 10 و 11 سوره فتح

إِنَّ الَّذِينَ يُبٰايِعُونَكَ إِنَّمٰا يُبٰايِعُونَ اللّٰهَ يَدُ اللّٰهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمٰا يَنْكُثُ عَلىٰ نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفىٰ بِمٰا عٰاهَدَ عَلَيْهُ اللّٰهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً  ﴿الفتح‏، 10﴾

به یقین کسانی که با تو بیعت می‌کنند، جز این نیست که با خدا بیعت می‌کنند؛ قدرت خدا بالاتر از همه قدرتهاست. پس کسی که پیمان ‌شکند فقط به زیان خود می‌شکند، و کسی که به پیمانی که با خدا بسته است وفا کند، خدا به زودی پاداشی بزرگ به او می‌دهد.

سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرٰابِ شَغَلَتْنٰا أَمْوٰالُنٰا وَ أَهْلُونٰا فَاسْتَغْفِرْ لَنٰا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مٰا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللّٰهِ شَيْئاً إِنْ أَرٰادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرٰادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كٰانَ اللّٰهُ بِمٰا تَعْمَلُونَ خَبِيراً  ﴿الفتح‏، 11﴾

کسانی از بادیه‌نشینان که [از همراهی با تو در عمرۀ منجر به صلح حدیبیه] تخلف کردند به زودی [از روی بهانه جویی] به تو می‌گویند: اموال و خانواده‌مان ما را به خود مشغول کردند [و در همراهي کوتاهی کردیم] پس برای ما آمرزش بخواه. با زبان‌هایشان چیزی می‌گویند که در دل‌هایشان نیست. بگو: اگر خدا زیانی یا سودی را برای شما بخواهد چه کسی می‌تواند در برابر خدا از شما دفاع کند؟ بلکه خدا همواره به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است.

نکته 1: تعبیر انتهایی آیه 10 پیرامون عهد با خدا سخن گفته است. در آیات متعددی از قرآن در مورد این موضوع بحث شده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌کنم:

وَ مِنْهُمْ مَنْ عٰاهَدَ اللّٰهَ لَئِنْ آتٰانٰا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصّٰالِحِينَ  ﴿التوبة، 75﴾

از منافقان کسانی هستند که با خدا پیمان بستند، چنانچه خدا از فضل و احسانش به ما عطا کند، یقیناً صدقه خواهیم داد و از شایستگان خواهیم شد.

فَلَمّٰا آتٰاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ  ﴿التوبة، 76﴾

هنگامی که خدا از فضل و احسانش به آنان عطا کرد نسبت به [هزینه کردن] آن [در راه خدا] بخل ورزیدند و اعراض کنان [از پیمانشان] روی گرداندند.

باید گفت خیلی از خود ما نیز همین‌گونه هستیم. مثلا در دوران فقر از خدا می‌خواهیم که اگر به ما موتور یا ماشین بدهی دیگران را سوار می‌کنیم ولی وقتی موتور دار شدیم فقط به فکر خودمان هستیم و به کسی کمک نخواهیم کرد.

بله در بسیاری از موارد به تعهداتی که به خدا داده‌ایم عمل نکرده‌ایم.

وَ لَقَدْ كٰانُوا عٰاهَدُوا اللّٰهَ مِنْ قَبْلُ لاٰ يُوَلُّونَ الْأَدْبٰارَ وَ كٰانَ عَهْدُ اللّٰهِ مَسْؤُلاً  ﴿الأحزاب‏، 15﴾

و همانا آنان از پیش با خدا پیمان بسته بودند که [به دشمن] پشت نکنند؛ و پیمان خدا همواره بازخواست شدنی است.

احتمالا مراد از عهد در اینجا عهدی است که قبل از جنگ بدر یا احد داده‌اند که در جنگ فرار نکنند.

مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجٰالٌ صَدَقُوا مٰا عٰاهَدُوا اللّٰهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضىٰ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ مٰا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً  ﴿الأحزاب‏، 23﴾

از مؤمنان مردانی هستند که به آنچه با خدا بر آن پیمان بستند [و آن ثبات قدم و دفاع از حق تا نثار جان بود] صادقانه وفا کردند، برخی از آنان پیمانشان را به انجام رساندند [و به شرف شهادت نایل شدند] و برخی از آنان [شهادت را] انتظار می‌برند و هیچ تغییر و تبدیلی [در پیمانشان] نداده‌اند،

لِيَجْزِيَ اللّٰهُ الصّٰادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنٰافِقِينَ إِنْ شٰاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللّٰهَ كٰانَ غَفُوراً رَحِيماً  ﴿الأحزاب‏، 24﴾

تا سرانجام خدا صادقان را به سبب صدقشان پاداش دهد، و منافقان را اگر بخواهد عذاب کند یا [اگر توبه کنند] توبه آنان را بپذیرد؛ زیرا خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است.

این موارد را گفتم تا معلوم شود خود ما نیز اوضاعمان خراب است و طبق تعبیر «فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمٰا يَنْكُثُ عَلىٰ نَفْسِهِ» ضرر خواهیم کرد.

نکته 2: اگر ما نقض عهد کنیم خودمان ضرر کرده‌ایم و ضررش به خدا نخواهد رسید همانطور که وفای به عهد نیز نفعی برای خدا ندارد و تنها به نفع خودمان خواهد بود. و اما طبق تعبیر انتهایی آیه 10 علاوه بر فایده‌ای که از وفای به عهد می‌بریم، خداوند اجر عظیمی نیز به ما خواهد داد که ممکن است در دنیا یا آخرت باشد.

پس سعی کنیم اگر قولی داده‌ایم به آن عمل کنیم حتی اگر به ضرر ما تمام شود. چه مسئولان به مردم قول دهند و چه بر عکس و چه عهد با خدا باشد همگی باید مورد عمل قرار گیرد.

نکته 3: عرب‌ها شاید زرنگ بودند چون عهدی که می‌بستند محدود به چند روز بود ولی ما از روي ناآگاهي گاهي تا آخر عمر عهد می‌بندیم که اصلا به صلاح نیست. مثلا به خدا می‌گوییم اگر به من موتور دادی من هر زمانی که پیاده‌ای را دیدم او را سوار می‌کنم. این عهد خیلی سخت است و عملا انجام نخواهد شد. متأسفانه در جمهوری اسلامی از چنین عهدهای اشتباهی، زیاد داده شد مثلا گفته‌ایم تا آخرین قطرۀ خون از فلان شخص دفاع می‌کنیم ولی با گذشت زمان می‌بینیم آن شخص را اصلا قبول نداریم. حال اینکه واقعا چکار باید بکنیم نمی‌دانم و باید بیشتر در مورد آن فکر کرد.

بیعت‌کنندگان با پیامبر(ص) که گفتند ما فرار نمی‌کنیم مربوط به همان چند روز صلح حدیبیه بود ولی ما با ناآگاهی خودمان و ناآگاهی سران توجه نداشتیم که عهدمان چه تبعاتی دارد و باید فکر کنیم که الآن چه باید بکنیم.

نکته 4: وقتی پیامبر(ص) با افراد عهد بست و وعده‌هایی به آنها داد همۀ آن وعده‌ها عملی شد و مردم بعد از دو سال در فتح مکه نتایج صلح حدیبیه را دیدند ولی در جمهوری اسلامی وعده‌هایی مثل زندگی خوب و آبادی دنیا و آخرت و اینکه به شما کرامت داده می‌شود داده شد، ولی هیچ‌یک هيچ‌گاه عملی نشد. اگر ما اول انقلاب عاشق یک شخص یا عاشق یک نظام شدیم به این خاطر بود که به ما می‌گفتند تمامی امور انسانی و اخلاقی و عرفانی و بزرگواری را برای شما به ارمغان می‌آوریم. ولی از روی جهالت یا خیانت یا دروغ یا همۀ اینها هیچ‌یک از این چیزها به وجود نیامد و جالب است که هیچ‌گاه صراحتا بیان نشد که گفتن اینها اشتباه بوده یا هیچ‌گاه عذرخواهی نشد بلکه دائما تقصیر را به گردن دیگران انداخته‌اند یا به گونه‌ای توجیه کرده‌اند.

پس آنها به قول‌هایی که دادند وفا نکردند و ما هم ممکن است به عهدمان که دفاع و حمایت بود وفا نکنیم و اینجاست که همیشه در شرائط بدی قرار داریم و به قول شخصی، 45 سال است می‌گوییم شرائط حساس کنونی. بالاخره شرائط حساس کنونی یکی دو روز تا یک ماه است نه 45 سال.

نکته 5: امروزه برخی افراد به آیات قرآن استناد می‌کنند و توقع دارند که مردم دقیقا مثل مردم زمان پیامبر(ص) باشند. مثلا برای شرکت در راهپیمائی و ثواب بردن برای آن به این آیه استناد می‌کنند:

وَ لاٰ يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغِيظُ اَلْكُفّٰارَ…. ﴿التوبة، 120﴾

ترجمه: و در هیچ مکانی که کافران را به خشم می‌آورد، قدم نمی‌گذارند مگر آنکه به پاداش هر یک از آنان عمل شایسته‌ای در پرونده آنان ثبت می‌شود.

این در حالی است که اولا بیعت مسلمانان صدر اسلام با پیامبر(ص) محدود به زمان بود و ثانیا آنها دائما پیامبر(ص) و معجزات و کرامات ایشان را در مقابل خود داشتند و می‌دیدند. ثالثا به نتیجه رسیدن وعده‌های پیامبر(ص) را می‌دیدند. پس با اوضاع زمان ما بسیار متفاوت است.

به عنوان مثال آیه 11 پیشگوئی قرآن کریم است و مسلمانان با تحقق این پیشگوئی یقین پیدا کردند که کار پیامبر(ص) درست است. حتی این آیه یک پیشگوئی برای متخلفان نیز بود چون از اسرار درون آنها خبر می‌دهد. همچنین بعد از دو سال در فتح مکه وعدۀ فتح مبین را دیدند.

اینها با آنچه مسئولان ما می‌گویند بسیار متفاوت است. و اما ممکن است کسی بگوید فلان فرد پیشگوئی‌هایی کرده است که درست در آمده است. در جواب باید گفته شود که امروزه وسائل ارتباط جمعی زیادی وجود دارد و با قدیم که هیچ‌یک از این وسائل نبوده خیلی متفاوت است. در زمان کنونی به راحتی می‌توان با خواندن تحلیل‌های مختلف در سراسر جهان مطلبی گفت که بالاخره با یکی از آن تحلیل‌ها سازگار باشد. این پیشگوئی نیست ولی آنچه در آیه 11 آمده است یک پیشگوئی غیبی است. دقت کنید که قبائل متخلف طبق آیه 12، کاروان پیامبر(ص) را کاروان مرگ می‌دانستند. به خصوص اینکه آنها اعراب بادیه‌نشین بودند و از هیچ‌جا خبر نداشتند. حال، کاروان پیامبر(ص) با سلامتی در حال بازگشت به مدینه است و این آیه نازل شد که اعراب به شما خواهند گفت که مال و اهل و عیال، ما را مشغول کرده بود. وقتی مسلمانان به مدینه رسیدند دقیقا این حرف را از اعراب شنیدند و این یک پیشگوئی غیبی و تحقق آن است.

نکته 6: «وفی با أوفي هم معناست. بله وقتی به باب افعال برود احتمالا به خاطر اضافۀ حروف، اضافۀ بار معنایی می‌آورد. پس تعبیر «اوفی» با «وفی» فرق دارد و أوفي به معنای تأكيد بر وفا است.

نکته 7: برخی قاریان از جمله نافع، ابن کثیر، ابن عامر، ابوجعفر، و روح عبارت «فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً» را به این صورت خوانده‌اند: «فَسَنُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً» که در این قرائت التفاتی رخ داده است چون قبلا از الله سخن گفته شده بود و در این عبارت ضمیر متکلم به کار رفته است. شاید نکته‌اش این باشد که این عبارت می‌خواهد بگوید خدا علل و اسباب را به گونه‌ای ترتیب می‌دهد که وفا کنندۀ به عهد به اجر عظیم برسد.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات