شرح دعای افتتاح – جلسه هشتم

شرح دعای افتتاح – جلسه هشتم

برای شنیدن فایل صوتی جلسه هشتم شرح دعای افتتاح وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

جلسه هشتم شرح دعای افتتاح

(ممکن است به خاطر ضعیف بودن اینترنت برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید.)

متن پیاده شدۀ این جلسه

جلسه هشتم شرح دعای افتتاح

الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَاشَرِيكَ لَهُ فِى خَلْقِهِ، وَلَا شَبِيهَ لَهُ فِى عَظَمَتِهِ .

خدا را سپاس که در آفرینش شریکی ندارد و در بزرگی‌اش شبیهی برای او نیست.

مراد از «خلق» در تعبیر فوق یا مخلوقات است یا خلق کردن است. پس خدا در خلق کردن و آفریدنش شریک ندارد. همچنین خدا در آفریده‌هایش شریک ندارد یعنی پس از اینکه خدا آنها را آفریده، شریک خدا نشدند. پس خدا از بین مخلوقاتش کسی را شریک خود قرار نداده و خودشان نیز چنین ادعایی ندارند. بله ممکن است فرعون و نمرود چنین ادعایی بکنند ولی خیلی زود باطل بودن ادعای آنها با مُردن یا سرنگون شدنشان مشخص می‌شود.

و اما اینکه در عظمت خدا شبیهی نیست دلیلش این است که عظمت خدا ذاتی و عظمت دیگران عرضی است. پس حتی بهترین مخلوقات خدا در عظمت، شبیه خدا نیستند. خدا واجب الوجود است و هر چه دارد از خودش است بر خلاف دیگران که هیچ چیزی از خود ندارند. به عنوان مثال وقتی جلو آینه می‌ایستیم آنچه در آینه از ما دیده می‌شود حقیقی نیست و تنها ما هستیم که حقیقت داریم. جهان نیز نسبت به خدا همین‌گونه است و در واقع از خود چیزی ندارد.

الْحَمْدُ لِلّٰهِ الْفاشِى فِى الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَحَمْدُهُ،

ترجمه: «خدا را سپاس که فرمان و سپاسش در آفریدگان جاری است»

به نظر من کلمۀ «وَحَمْدُهُ» در این عبارت اضافی است چون با جملات بعدی ناهماهنگ است زیرا در دو جملۀ بعدی که هم سیاق این جمله هستند تنها سه کلمه آمده ولی در این جمله 4 کلمه آمده که زیبایی کلام را به هم ریخته است. علاوه بر این حمد در بین مخلوقات چندان ظاهر نیست. بسیاری از مخلوقات خدا اصلا زبان ندارند که بخواهند حمد خدا را آشکار کنند. در بین ما انسان‌ها نیز همه حمد خدا نمی‌گویند. پس حمد خدا در بین مخلوقات آشکار نیست.

باید در نسخه‌های قدیم دعای افتتاح بررسی کرد که آیا تعبیر «حمده» از همان ابتدا در این جمله بوده است یا خیر؟

اگر ثابت شود که این دعا واقعا از امام زمان است و از دو لب ایشان به همین صورت خارج شده می‌پذیریم ولی اگر این چیزها چندان ثابت نباشد که نیست بنابراین می‌توان جملات را مورد نقد نیز قرار داد به خصوص اینکه بر فرض، راوی از امام زمان نیز نقل کرده باشد معلوم نیست کلماتش را دقیق و بدون خطا نقل کرده باشد. دعاها مثل قرآن نیست. قرآن دائما برای مردم خوانده می‌شده و همه حفظ می‌شدند و در نتیجه بدون کم و زیاد به ما رسیده است ولی دعاها اینگونه نیستند و کلمات، دقیقا آن چیزهایی نیست که از دو لب امام صادر شده است.

به هر حال تعبیر الْفاشِى فِى الْخَلْقِ أَمْرُهُ به این معناست که امر خدا در مخلوقات ظاهر است یعنی وقتی به مخلوقات نگاه شود معلوم است که آنها مخلوق خدا هستند و در پیشانی همگی نوشته شده که از خود چیزی ندارند. به قول شاعر:

به محض التفاتی زنده دارد آفرینش را        اگر نازی کند از هم فرو ریزند قالب‌ها

(دیوان اشعار نظیری نیشابوری – غزل شماره 8)

نقل می‌کنند که موسی به خدا گفت تو این همه بنده داری. من هم دوست دارم بنده داشته باشم و خدا به او بنده‌ای داد ولی هر گاه موسی از او چشم بر می‌داشت او می‌افتاد. به خدا گفت چرا این بنده این چنین است؟ خدا به او گفت همۀ شما نسبت به من اینگونه هستید و من یک لحظه چشم از شما بر دارم همگی نابود می‌شوید و این خصوصیت بنده است.

در قرآن نیز آمده است:

يَسْئَلُهُ مَنْ فِي اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ ﴿الرحمن‏، 29﴾

هر که در آسمان ها و زمین است از او درخواست [حاجت] می‌کند.

پس همه محتاج خدا هستند. ما مثل پرتو خورشید هستیم که تا خورشید هست وجود داریم.

الظَّاهِرِ بِالْكَرَمِ مَجْدُهُ،

ترجمه: «و شکوه‌مندی‌اش با کرمش آشکار است»

خداوند به واسطۀ اینکه به همه کرم کرده است موجب شده که به وجود بیاییم و از این طریق عظمت خود را آشکار کرده است.

الْباسِطِ بِالْجُودِ يَدَهُ،

ترجمه: «و دست لطفش به سخاوت گشوده است»

خداوند دستش را برای جود و کرم به سمت بندگانش گشوده است همانطور که در دعای شب جمعه هم چنین می‌خوانیم که: «یا باسط الیدین بالعطیه» یعنی خدا دو دستش را برای عطا کردن به بندگانش گشوده است.

الَّذِى لَاتَنْقُصُ خَزائِنُهُ

ترجمه: «خدایی که گنجینه‌هایش کاستی نپذیرد»

در دنیا ما هرچقدر از خزینه‌ها برداریم کم می‌شود ولی این امر نسبت به خدا معنا ندارد و خدا با وجود اینکه هر روز به ما و بقیۀ موجودات روزی می‌دهد ولی از خزائنش کم نمی‌شود.

باید دقت داشت که در امور مادی وقتی از آن برداشته شد کم می‌شود ولی در امور معنوی اینگونه نیست و مثلا علم، با دادن کم نمی‌شود. از همین‌جا می‌فهمیم آنچه اهمیت دارد امور معنوی است نه مادی و ما باید بیشتر برای امور معنوی تلاش کنیم.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات