سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
برای شنیدن فایل صوتی جلسه هجدهم شرح دعای افتتاح وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
لینک جلسه هجدهم شرح دعای افتتاح
(ممکن است به خاطر ضعیف بودن اینترنت برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)
متن پیاده شدۀ این جلسه
جلسه هجدهم شرح دعای افتتاح
الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى يُجِيبُنِى حِينَ أُنادِيهِ،
ترجمه: «خدا را سپاس که پاسخم را میدهد آنگاه که صدایش میزنم.»
وقتی خدا را صدا میزنیم خدا به ما جواب مثبت میدهد. البته این بدان معنا نیست که چیزی را که خواستهایم به ما میدهد چرا که گاهی آن چیز به مصلحت ما نیست یا زمانش نرسیده است. پس جواب دادن خدا به این معناست که روحیۀ ما را بالا میبرد تا متکامل شویم. گاهی اوقات ما چیزهایی از خدا میخواهیم که چندان ارزش نیست ولی خدا در عوض به ما چیزهای با ارزش میدهد. بد نیست برای فهم مطلب مثالی بزنم:
نقل میکنند که کارهای خانه بر حضرت زهرا(س) فشار میآورد و روزی برای حلّ این موضوع نزد پیامبر(ص) رفت ولی خجالت کشید و برگشت. روز بعد دوباره رفت و پیامبر(ص) متوجه شد که حضرت زهرا(س) چیزی میخواهد ولی از گفتنش خجالت میکشد. به همین خاطر از ایشان پرسید که چکار داری و او گفت کارهای خانه به من فشار میآورد و نیاز به یک خادم دارد. پیامبر(ص) به جای خادم تسبیحات حضرت زهراء(س) را به او یاد داد.(من لا یحضره الفقیه،ج1، ص211)
پس پیامبر(ص) چیزی به او داد که بسیار بهتر از خادم بود تا جایی که امروز پس از 1400 سال، همه بعد از نمازها به یاد حضرت زهرا(س) میافتند.
پس حضرت زهرا(س) چیزی خواست ولی پیامبر(ص) چیز بهتری به او داد.
ما نیز از خدا میخواهیم که مشکلات مادی ما حل شود ولی خدا بجایش چیزی میدهد که تا ابد مشکلمان حل شود.
پس خدا همیشه دعای ما را جواب میدهد ولی نحوۀ جواب مهم است. نباید همیشه به دنبال چرخ و موتور باشیم. بسیاری چرخ و موتور دارند ولی چه بسا به ضررشان تمام شود ولی اگر خدا به انسان فهم یا صبر دهد بسیار بالاتر است.
به این نکته نیز توجه شود که نداء به معنای صدا زدن از راه دور است. پس تعبیر مورد بحث مربوط به جایگاهی است که ما از خدا دور هستیم و معرفت و شناخت درستی از خدا نداریم ولی با این حال خدا جواب ما را میدهد.
وَيَسْتُرُ عَلَىَّ كُلَّ عَوْرَةٍ وَأَنَا أَعْصِيهِ،
ترجمه: «و هر زشتی را بر من میپوشاند در حالی که من از او نافرمانی میکنم»
خدا با وجود گناهان زیاد، آبروی ما را نمیبرد. حتی گاهی اوقات افرادی گناه ما را دیدهاند ولی خدا آن را از ذهنشان میبرد که جایی مطرح نکنند. پس خدای ما بسیار خوب است.
وَيُعَظِّمُ النِّعْمَةَ عَلَىَّ فَلَا أُجازِيهِ،
ترجمه: «و او نعمتش را بر من بزرگ میگرداند، ولی من او را شکر نمیکنم،»
خدا نعمتهای زیادی به ما داده است ولی ما چه داریم که به خدا بدهیم تا از او تشکر کنیم. فرض کنید اتفاقی برای چشم ما بیفتد و پزشکی آن را درمان کند. تا آخر عمر از او تشکر میکنیم. حال خدا که این همه نعمت به ما داده است چگونه میتوان از او تشکر کرد؟ قرآن میفرماید:
وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّٰهِ لاٰ تُحْصُوهٰا ﴿النحل، 18﴾
و اگر نعمتهای خدا را شماره کنید، هرگز نمیتوانید آنها را به شمار آورید.
فَكَمْ مِنْ مَوْهِبَةٍ هَنِيئَةٍ قَدْ أَعْطانِى،
ترجمه: «چه بسیار موهبتهای گوارایی که به من عطا فرمود»
بد نیست برخی از هبههای خدا به خود را به ذهن بیاوریم. عقل، چشم، گوش، قوۀ خیال، قوۀ حافظه و …. اگر هریک از اینها نبود با مشکلات فراوانی دچار میشدیم. فرض کنید کسی آلزایمر بگیرد. اینجاست که میفهمیم قوۀ حافظه چقدر خوب است.
همین زمین که ما الآن بر روی آن نشستهایم یک نعمت است. اگر زمین حرکت میکرد و لرزش داشت چه میکردیم؟ همۀ اینها موهبت است و هر جا نگاه کنیم یکی از این موهبتها را میبینیم.
وَعَظِيمَةٍ مَخُوفَةٍ قَدْ كَفانِى،
ترجمه: «و چه بسیار حوادث وحشتناکی که مرا از آسیب آنها بازداشت»
در طول زندگی حوادث ناگواری میتوانست برای ما پیش آید ولی خدا از آن جلوگیری کرد. مثلا شهابسنگهای زیادی به سمت زمین میآیند ولی وقتی به جوّ زمین میرسند متلاشی میشوند. یادم هست بچه که بودیم در خبرها آمده بود که قرار است ستارۀ دنبالهداری به زمین برخورد کند و از ترس این خبر برخی خودکشی کرده بودند. به هر حال ما باید توکلمان به خدا باشد تا خودش ما را از حوادث وحشتناک ایمنی دهد.
وَبَهْجَةٍ مُونِقَةٍ قَدْ أَرانِى،
ترجمه: «و چه بسیار خرّمی و شادابی دلنشینی که به من نمایاند،»
گاهی اوقات انسان خسته و عصبانی است ولی یکدفعه اتفاقی میافتد که همۀ غمها از بین میرود و انسان خندۀ سیری میکند.
یادم هست یکی از دوستان من اسیر عراقیها بود و زمانی که آزاد شد و برگشت این خاطره را برای من گفت که وقتی آزاد شدیم و به لب مرز رسیدیم آخوندی برای ما سخنرانی کرد و آیۀ «ان مع العسر یسرا» را خواند و منظورش این بود که شما تا به حال سختی کشیدهاید و ان شاء الله در ادامه به راحتی خواهید رسید. او گفت به نظر من، آن آخوند این آیه را اشتباه برای ما معنا کرد چرا که آیه میگوید به همراه سختیها آسانی است نه اینکه بعد از سختی آسانی بیاید. سپس تعریف کرد که اردوگاهی بود که حدود 150 نفر در آن زندگی میکردیم و هر روز یکی دو بار برای استراحت به ما زمان میدادند که از آن بیرون بیاییم و هوایی بخوریم و دستشوئی برویم و غیر از آن اگر کسی دستشوئی داشت باید درون همان اردوگاه داخل یک حلبی کارش را انجام میداد و برای اینکه بو نیاید درب حلبی را محکم میکردیم تا بو ندهد. پیرمردی که میخواست برای دستشوئی برود و نتوانسته بود درب حلبی را باز کند صدا زد که قاشق را بیاورید و کسی به او گفت با دستت بخور و با این حرف همه میخندیدند و این همه سختی را این شوخی آسان میکرد. پس درست است که دنیا دار سختی و مکافات است ولی همینجا خدا آنقدر چیزهای زیبا و شاداب کننده و خرم و خوب قرار داده که خستگی انسان از بین میرود. مثلا هوا داغ است و یکدفعه نسیم خنکی میوزد یا خستهایم و یکدفعه به آبی میرسیم و به صورتمان میزنیم و شاداب میشویم.
فَأُثْنِى عَلَيْهِ حامِداً، وَأَذْكُرُهُ مُسَبِّحاً .
ترجمه: «پس او را سپاس گویان ستایش میکنم و تسبیحگویان یادش میکنم،»
وقتی انسان این نعمتها را در وجود خود تصور کند نا خود آگاه به ستایش خدا میپردازد و خدا را تسبیح میکند.
الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَايُهْتَكُ حِجابُهُ، وَلَا يُغْلَقُ بابُهُ،
ترجمه: «خدا را سپاس که پردهاش دریده نگردد و در رحمتش بسته نشود.»
پردهای که خدا بر روی گناهان ما میکشد دریده نمیشود مگر اینکه خودمان با گناهان دیگر آن را پاره کنیم. همچنین درب خانۀ خدا قفل نمیشود بلکه همیشه باز است بر خلاف دیگران که بالاخره در زمانهای خاصی جوابگو هستند و در غیر آن درب خانهشان بسته است. پس هر موقع حال داشتیم باید به درب خانۀ خدا برویم. بله برخی زمانها مثل شب قدر فرصت ویژهای است و الا هر زمانی میتوان از خدا درخواست کرد و به او مراجعه نمود. خدا از پدر برای ما مهربانتر است و اعمال دست و پا شکستۀ ما را میپذیرد و پاداش هم میدهد. تکلیفهای الهی نیز به نفع خدا نیست بلکه به نفع خودمان است و اگر چیزی از ما میخرد بعدا خوراک خودمان میشود. پس بفهمیم با چه خدای مهربانی طرف هستیم.