تفسیر سوره فتح – جلسه بیست و نهم

تفسیر سوره فتح – جلسه بیست و نهم

برای شنیدن فایل صوتی جلسه بیست و نهم تفسیر سوره فتح مربوط به آیات 18 تا 20 این سوره وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک این جلسه

(ممکن است به خاطر ضعیف بودن اینترنت برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)

متن پیاده شدۀ این جلسه

نکات درس تفسیر در تاریخ 10/11/1403

تفسیر آیات 18 تا 20 سوره فتح

لَقَدْ رَضِيَ اللّٰهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبٰايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مٰا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثٰابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً  ﴿الفتح‏، 18﴾

یقیناً خدا از مؤمنان هنگامی که زیر آن درخت [در حدیبیه] با تو بیعت می‌کردند خشنود شد، و خدا آنچه را [از خلوص نیّت و نگراني] در دل‌هایشان بود [می]‌دانست، در نتیجه آرامش را بر آنان نازل کرد، و پیروزی نزدیکی [=صلح حدیبیه] را به آنان پاداش داد.

وَ مَغٰانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهٰا وَ كٰانَ اَللّٰهُ عَزِيزاً حَكِيماً  ﴿الفتح‏، 19﴾

[و پاداش دیگر] غنیمت‌های فراوانی است که آن را به دست می‌آورند؛ و خدا همواره توانای شکست ناپذیر و حکیم است.

وَعَدَكُمُ اللّٰهُ مَغٰانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهٰا فَعَجَّلَ لَكُمْ هٰذِهِ وَ كَفَّ أَيْدِيَ النّٰاسِ عَنْكُمْ وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ يَهْدِيَكُمْ صِرٰاطاً مُسْتَقِيماً  ﴿الفتح‏، 20﴾

خدا غنیمت‌های فراوانی را به شما وعده داده است که به دست می‌آورید، و این [= آرامش پس از بیعت یا صلح حدیبیه] را برای شما پیش انداخت، و دست‌های مردم[=کافران مکه] را از شما باز داشت تا برای مؤمنان آیه‌ای باشد و تا شما را به راهی راست [= فواید صلح] هدایت کند.

نکته 1: بحث در آیه 18 بر سر این بود که خداوند به خاطر آن بیعت از مؤمنان خشنود شد. بله خدا می‌دانست که مؤمنان اگر چه بیعت کردند ولی نگران بودند که در آینده چه خواهد شد و وعدۀ پیامبر(ص) برای ورود به مکه به کجا خواهد رسید، به همین خاطر طبق عبارت فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ خداوند آرامشی بر قلوب آنها نازل کرد. اینکه انسان در حوادث سهمگین آرامش داشته باشد بسیار مهم است و به نظر می‌رسد مفسران در این زمینه کمتر توضیح داده‌اند. از آن طرف طبق عبارت أَثٰابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً خداوند فتح قریبی نصیب آنها کرد که به نظر من همان صلح حدیبیه است و قرینه‌اش این است که فعل أَثٰابَهُمْ ماضی است. بله در ابتدای سوره از فتح مبین برای پیامبر(ص) صحبت شد که تنها ایشان پیروزی آشکار بودن صلح حدیبیه را درک می‌کرد، ولی بعد از چندین آیه که مسلمانان تا حدودی پیروزی بودن صلح حدیبیه را درک کردند آن را برای آنان نیز پیروزی دانست و با «فتح قریب» به آن اشاره کرد.

نکته 2: مراد از غنیمت‌های کثیر در آیه 19 می‌تواند -طبق نظر مشهور مفسران- اشاره به غنیمت‌های خیبر باشد که اختصاص به مؤمنان شرکت‌کننده در حدیبیه داشت، ولی به نظر بنده احتمال بهتر این است که مراد از غنیمت در این آیه اشاره به مجموع غنیمت‌های خیبر، هوازن و ….. داشته باشد که مسلمانان حدیبیه و دیگر مسلمانان در آن شریک بودند. پس هر غنیمتی که تا زمان حیات پیامبر(ص) و مسلمانان حدیبیه به مجموع مسلمانان رسید مصداق این آیه می‌شود.

نکته 3: عبارت وَعَدَكُمُ اللّٰهُ مَغٰانِمَ كَثِيرَةً در آیه 20 احتمالا با غنیمت در عبارت وَ مَغٰانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهٰا در آیه 19 متفاوت است و جملۀ وَ كٰانَ اَللّٰهُ عَزِيزاً حَكِيماً معترضه است و نکتۀ این جملۀ معترضه این است که مسلمانانی که به حدیبیه رفته بودند و به زیارت خانۀ خدا نائل نشدند، اگرچه چنین وعدۀ غنیمتی می‌شنوند ولی با توجه به اینکه خواب پیامبر(ص) در آن سفر تحقق نیافت و چیزهایی در حدیبیه از دست داده‌اند ممکن است  وعدۀ غنیمت‌های فراوان را نسیه یا وعده‌ای دوردست و نامعلوم تصور کنند و به همین خاطر خداوند با اشاره به صفت عزیز و حکیم به آنها اطمینان می‌دهد که این وعده حتمی است.

نکته 4: در مورد مغانم در آیات 19 و 20 باید گفته شود که این غنائم منحصر در غنیمت‌های خیبر نیست بلکه مجموع غنائم را شامل می‌شود؛ زیرا باید توجه داشت که انسان‌های معمولی اگر چیزی را تأکید و تکرار کنند مورد قبول واقع می‌شود. حال اگر خداوند چندین مرتبه بگوید غنیمت‌های خیبر را بدست خواهید آورد مسلمانان یقین خواهند کرد که حتی اگر در جنگ سستی کنند، چنین امری واقع خواهد شد و نتیجۀ این بیان این است که اولا طمع‌کار می‌شوند و ثانیا امور را جبرگونه خواهند دید در حالی که طبق فرهنگ دینی قرار نیست چنین نتایجی بدون رنج حاصل شود. پس چیزی مثل خیبر که غنیمت‌هایش زیاد است را تنها یک مرتبه باید گفت که در آیۀ 15 گفته شد و اگر دائما تکرار شود مردم فکر خواهند کرد دیگر نیاز به تلاش آنها نیست و این با سبک قرآن که دائما سفارش به سعی و تلاش می‌کند سازگار نمی‌باشد.

خلاصه: در آیه 15 گفته شد که مراد از غنیمت در آن آیه غنیمت‌های خیبر است. حال اگر غنیمت در آیه 18 و 19 و 20 و 21 مقصود غنایم خیبر باشد پس خداوند دائما وعدۀ این غنیمت‌ها را داده است و مسلمانان فکر خواهند کرد که این غنیمت‌ها حتی بدون تلاش و کوشش به آنها خواهد رسید، مثل لشگر شیخ سلطان حسین که با وعده‌های کمک امام زمان می‌خواستند نجنگیده بر دشمن خود پیروز شوند و همچنین میان خودمان نیز چنین چیزی هست و فکر می‌کنیم چون فلان دعا را کرده‌ایم یا فلان نذر را کرده‌ایم باید تمام قوانین عوالم به هم ریخته و حاجت ما برآورده شود.

پس نباید غنائم در همۀ این آیات را به غنیمت‌های خیبر زد و الا مثل لشگر شیخ سلطان حسین خواهد شد که تاریخ و حدیث نمونه‌های فراوانی دارد؛ از جمله اینکه در روایاتی در کتاب کافی کلینی آمده که خداوند نامه‌ای به پیامبر(ص) داده که 14 مُهر در آن بوده و وظایف هریک از 14 معصوم در آن نوشته شده بوده است مثلا در مورد امام حسین(ع) در آن نامه آمده است که تو باید بجنگی یا به امام حسن می‌گوید تو باید صلح کنی.

ما یا توجیه این روایات را نمی‌فهمیم یا اینکه جعلی است و یا اینکه اشاره به توحید افعالی دارد، و اینکه امام مجبور باشد درست نیست، بلکه هر امامی طبق شرایط خودش تشخیص می‌دهد که چه کند و خدا از ازل به شرایط این امام علم دارد و بیانش برای ما در قالب نامه و مُهر گفته شده است.

حال با این توضیحات اگر خداوند چندین بار بگوید خیبر مخصوص شماست این موجب تفکر جبر می‌شود که آن مسلمانان گمان یا یقین کنند که و لو نجنگند خدا طبق وعده‌اش مجبور است که غنایم خیبر را به آنان برساند.

به همین خاطر غنیمت در آیات 18 تا 21 طبق صحبت‌های گفته شده مربوط به خیبر نیست و تنها غنمیت در آیه 15 مخصوص خیبر است و در نتیجه مسلمانان می‌فهمند که برای رسیدن به خیبر باید تلاش کنند و حتی ممکن است در اولین هجوم به آن غنایم نرسند، همانطور که در اولین سفر به زیارت خانۀ خدا و طواف نرسیدند.

نکته 5: مراد از غنیمت عجله‌ای که در عبارت فَعَجَّلَ لَكُمْ هٰذِهِ به آن اشاره شده غنایم خیبر نیست چون اگر غنایم خیبر بود باید به صورت فعل مضارع و آینده بیان می‌شد در حالی که فعل ماضی آورده است و به نظر می‌رسد این فراز اصلا مربوط به غنیمت نیست بلکه به سکینه و آرامش اشاره دارد که در عبارت فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ بیان شد. ممکن هم هست به صلح حدیبیه اشاره داشته باشد. پس «هذه» ضرورتا غنیمت نیست.

اتفاقا اگر به «سکینه» اشاره داشته باشد بسیار مهم است و نباید آن را دست کم گرفت. بد نیست مثالی بزنم: در قضیۀ دستگیری فرزندم در ایتالیا کسی گفته بود شما را چشم کردند. با تعجب به او گفتم اگر با خواندن این خبر در بی‌بی‌سی ساعت 4.30 صبح جیغ زده بودم و همسرم وحشت زده بیدار شده و از دیدن حال من و شنیدن این خبر سکته کرده بود و همسایه‌ها ما را به بیمارستان می‌بردند و از هولشان در خانه را نمی‌بستند و دزد هم مقداری اسباب و اثاثیه را می‌برد، آنگاه خیلی بیشتر ما را چشم زده‌اند!! ولی اتفاقا این قضیه را با آرامش سپری کردیم و هیچ خسارتی وارد نشد و هیچ چشم زدنی نبود. خلاصه وجود سکینه یا آرامش خیلی مهم است و اگر در حدیبیه آرامش نبود و درگیری اتفاق می‌افتاد و چند صد نفر کشته می‌شد ارزش آن روشن می‌شد. امروزه کشتارهای غزه نشان می‌دهد که آرامش نداشتن و کار نسنجیده کردن چه بر سر غزه آورد. همچنین نبودن آرامش در جنگ ایران و عراق بسیاری از شکست‌ها و کشته‌ها را به بار آورد.

یادم هست در یکی از عملیات‌ها فرماندۀ کل گفته بود ساعت سه جلسه داریم و یکی از فرماندهان در ساعت سه نیامده بود. فرماندۀ کل از نیامدن او عصبانی شد و وسط روز از روی عصبانیت با ماشین دنبال او رفت و این کار او که با احساسات انجام شد نتایج بدی به دنبال داشت. پس آرامش داشتن خیلی مهم است.

حال در بحث حدیبیه با آن شرائط سخت که در دهان دشمن بودند ولی در عین حال آرامش داشتند و اتفاقا با این آرامش هیچ خونی از بینی کسی ریخته نشد و نتایج خوبی مثل صلح بدست آوردند باز آن را با آتش‌بس غزه مقایسه کنید.

نکته 6: مراد از كَفَّ أَيْدِيَ النّٰاسِ عَنْكُمْ در آیه 20 را مفسران با توجه به تفسیری که از غنیمت دارند و آن را مربوط به غنائم خیبر می‌دانند به قبیله‌هایی زده‌اند که قرار بود به کمک خیبری‌ها بیایند ولی طبق تفسیری که بنده گفتم مراد از این جمله این است که شما را از شرّ مردم کافر مکه حفظ کردیم.

نکته 7: مراد از نشانه در فراز وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ می‌تواند صلح حدیبیه یا سکینه باشد. همچنین می‌تواند اشاره به كَفَّ أَيْدِيَ النّٰاسِ عَنْكُمْ داشته باشد یعنی همین که مشرکان کاری به مسلمانان نداشتند یک نشانه است.

نکته 8: با خواندن آیه 20 نکته‌ای به ذهن می‌رسد و آن اینکه مخاطب آیه به صورت «کم» است و تنها در جملۀ وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ بجای خطابِ «کُم» از واژۀ «مؤمنین» سخن گفته است که باید بررسی شود این مؤمنان چه کسانی هستند؟ در واقع بجای وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ می‌توانست بگوید: وَ لِتَكُونَ آيَةً لَکُم ولی با آوردن واژۀ مؤمنین شاید در صدد معرفی گروه دیگری غیر از حاضران در حدیبیه است.

ممکن است گفته شود مراد مؤمنان آینده هستند که می‌فهمند صلح و آرامش نمونۀ قدرت خداست. نباید قدرت خدا را تنها در جنگ دید. معمولا افراد معجزه را در جنگ می‌بینند در حالی که می‌توان در صلح دید و مؤمنان آینده این را خواهند فهمید.

و اما احتمال دیگری که به ذهن من می‌رسد این است که مراد از مؤمنین در این عبارت مسلمانانی هستند که در مکه در بند مشرکان گرفتار بودند. مؤمنان حاضر در حدیبیه با عبارت «کُم» مخاطب قرار گرفتند و مسلمانان گرفتار در بند با عبارت وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ مورد توجه قرار گرفتند که بفهمند شاید با صلح می‌توانند از اسارت اربابان یا پدران برهند و همانطور که صلح حدیبیه موجب گشایشی برای مسلمانان مدینه شد همین اتفاق، نشانه‌ای برای مسلمانان مکه است که آنها نیز بتوانند از طریق صلح با اربابان یا پدران مشرکشان برای خود گشایشی حاصل کنند نه اینکه بخواهند در هر شرائطی با پافشاری بر مقاومت مستقیم، خود را از همه چیز محروم کنند. پس همانطور که پیامبر(ص) کوتاه آمد تا به صلح منجر شد مسلمانان مکه نیز می‌توانند با همین روش از دست مشرکان رهایی یابند.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات