تفسیر سوره فتح – جلسه سی و یکم

تفسیر سوره فتح – جلسه سی و یکم

برای شنیدن فایل صوتی جلسه سی و یکم تفسیر سوره فتح مربوط به آیات 18 تا 21 این سوره وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک این جلسه

(ممکن است به خاطر ضعیف بودن اینترنت برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید.)

متن پیاده شدۀ این جلسه

نکات درس تفسیر در تاریخ 24/11/1403

تفسیر آیات 18 تا 21 سوره فتح

لَقَدْ رَضِيَ اللّٰهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبٰايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مٰا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثٰابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً  ﴿الفتح‏، 18﴾

یقیناً خدا از مؤمنان هنگامی که زیر آن درخت [در حدیبیه] با تو بیعت می‌کردند خشنود شد، و خدا آنچه را [از خلوص نیّت و نگراني] در دل‌هایشان بود [می]‌دانست، در نتیجه آرامش را بر آنان نازل کرد، و پیروزی نزدیکی [=صلح حدیبیه] را به آنان پاداش داد.

وَ مَغٰانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهٰا وَ كٰانَ اَللّٰهُ عَزِيزاً حَكِيماً  ﴿الفتح‏، 19﴾

[و پاداش دیگر] غنیمت‌های فراوانی است که آن را به دست می‌آورند؛ و خدا همواره توانای شکست ناپذیر و حکیم است.

وَعَدَكُمُ اللّٰهُ مَغٰانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهٰا فَعَجَّلَ لَكُمْ هٰذِهِ وَ كَفَّ أَيْدِيَ النّٰاسِ عَنْكُمْ وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ يَهْدِيَكُمْ صِرٰاطاً مُسْتَقِيماً  ﴿الفتح‏، 20﴾

خدا غنیمت‌های فراوانی را به شما وعده داده است که به دست می‌آورید، و این [= آرامش پس از بیعت یا صلح حدیبیه] را برای شما پیش انداخت، و دست‌های مردم[=کافران مکه] را از شما باز داشت [تا به فوایدی برسید] و برای مؤمنان آیه‌ای باشد و تا شما را به راهی راست [= فواید صلح] هدایت کند.

وَ أُخْرىٰ لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهٰا قَدْ أَحٰاطَ اللّٰهُ بِهٰا وَ كٰانَ اللّٰهُ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيراً  ﴿الفتح‏، 21﴾

و [غنیمت‌ها و پیروزی‌های] دیگری[هست] که شما تا کنون بر آنها دست نیافته‌اید، بی‌تردید خدا بر آنها احاطه دارد [و به آسانی می‌تواند در دسترس شما قرار دهد]؛ و خدا همواره بر هر کاری تواناست.

نکته 1: در جلسۀ قبل پیرامون بیعت سخن گفتیم و قرار شد در این زمینه بیشتر کار کنیم. من در نوشته‌هایم برای مردمی بودن حکومت پیامبر(ص) دلایل متعددی آورده‌ام و الآن می‌فهمم که از قضیۀ بیعت نیز می‌توانستم برای اثبات حرفم استفاده کنم ولی از آن غافل بودم چرا که نه شیعه و نه اهل سنت از بیعت استفاده نکرده‌اند. شیعه قائل به وجود نص بر امامت بوده و امامت را با خلافت و وصایت و ولایت یکی می‌داند در حالی که اگر اینها یکی است چرا الفاظ مختلف برای آن بکار رفته است؟ در دعای ابوحمزه برای پیامبر(ص) صفات متعددی بکار رفته است مثل رسول و نبی و هاشمی و تهامی و …. که هریک از این صفات نکته‌ای دارد. در قرآن در آیۀ آخر همین سوره فتح آمده است که «محمد رسول الله» ولی «محمد حاکم من الله» نداریم. پس الهی بودن حکومت پیامبر(ص) نیازمند دلیل است و بنده دلایل آورده شده از سوی دیگران را مرتبط یا کافی ندانستم و با دلایلی که در جای خود بیان کرده‌ام به نظرم حکومت ایشان مردمی است و یکی از دلایلش همین بیعت و انواع آن است.

کلا برای پیامبر(ص) سه نوع بیعت ذکر شده که دو موردش در قرآن و یک موردش در تاریخ است. یکی از بیعت‌ها بیعت از مردم مدینه بود که قرار شد همانطور که از زن و بچۀ خود حمایت می‌کنند از پیامبر(ص) هم حمایت کنند تا ایشان دین را تبلیغ کند. این در حالی است که اگر حکومتش الهی بود می‌توانست به آنها بگوید وظیفۀ شما به عنوان مسلمان این است که از پیامبرتان دفاع و حمایت کنید همانطور که وظیفۀ شماست که نماز بخوانید و روزه بگیرد ولی چنین چیزی به آنها نگفت. پس اینکه پیامبر(ص) از آنها بیعت گرفت دلالت بر مردمی بودن حکومت دارد.

 زمانی که پیامبر(ص) به مدینه رفت و مشاهده کردند ایشان انسان عاقلی است حکومتش را قبول کردند. و او علاوه بر تبلیغ دین و رسالت الهی با اختیاراتی که مردم در اختیارش گذاشته بودند بر آنان حکومت می‌کرد و گذشت تا کار به بیعت دوم در حدیبیه رسید. در این داستان نگفت من وظیفه دارم با مشرکان بجنگم و شما وظیفه دارید از من حمایت کنید یا نگفت که خدا گفته است با مشرکان بجنگید و جنگیدن وظیفۀ شماست، بلکه گفت بر این کارها بیعت کنید و اگر آنها بیعت نمی‌کردند پیامبر(ص) کار دیگری می‌کرد.

حکومت ما به خصوص طرفداران آقای مصباح امروزه می‌گوید مردم مکلف و موظف به حمایت از حکومت هستند در حالی که چنین ادبیاتی را قرآن و پیامبر(ص) در بارۀ حکومت بکار نبرده‌اند.

بیعت سوم در سوره ممتحنه آمده است که مربوط به زنان بوده است. طبق آیه‌ای از این سوره در حکومت پیامبر(ص) که من نمی‌دانم عنوان حکومت اسلامی داشته یا نه اگر زنان آمدند و بر سر مفادی با پیامبر(ص) بیعت کردند ایشان باید قبول کند. به این آیه دقت کنید:

يٰا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذٰا جٰاءَكَ الْمُؤْمِنٰاتُ يُبٰايِعْنَكَ عَلىٰ أَنْ لاٰ يُشْرِكْنَ بِاللّٰهِ شَيْئاً وَ لاٰ يَسْرِقْنَ وَ لاٰ يَزْنِينَ وَ لاٰ يَقْتُلْنَ أَوْلاٰدَهُنَّ وَ لاٰ يَأْتِينَ بِبُهْتٰانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لاٰ يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبٰايِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللّٰهَ إِنَّ اللّٰهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ  ﴿الممتحنة، 12﴾

ای پیامبر! هنگامی که زنان باایمان نزد تو آیند تا [بر پایه این شرایط] با تو بیعت کنند که چیزی را با خدا شریک نگیرند، و دزدی نکنند، و مرتکب زنا نشوند، و فرزندان خود را نکشند، و چیزی را به دروغ و افترا به شوهرانشان نبندند، و در هیچ کار پسندیده‌ای از تو سرپیچی نکنند، با آنان بیعت کن و از خدا برای آنان آمرزش بخواه؛ زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

در این آیه تنها به بیعت اشاره شده و قول دیگری داده نشده است. پس بیعت اختیار دادن به حکومت در مقابل چیزهایی است. یک وقت در مقابل بهشت و یک وقت در مقابل استغفار و یک وقت در مقابل اینکه امورات در اختیار پیامبر(ص) باشد و اتفاقا هرجا مردم با پیامبر(ص) بیعت کردند نفع کردند.

پس شیعه چون امامت را منصوص می‌داند بر روی بیعت کار نکردند. اهل سنت نیز چون خلفایشان خود را نمایندۀ خدا می‌دانستند پس نیازی به بحث بیعت نداشتند و اگر هم از بیعت حرف می‌زدند برای این بود که مردم در مقابل آنها رام و مطیع باشند و احتمالا چون مردم و علما نمی‌خواستند کاملا رام و مطیع هر حکومتی باشند  از بیعت صحبتی نکردند وبیعت امر غریبی شد.

الآن مردم عوض شده‌اند و غیر از تکلیف از حق خود سخن می‌گویند و در نتیجه بیعت دوباره معنا پیدا کرده است تا با بیعت حقی بدهند و حقی بگیرند.

به همین خاطر است که امروزه می‌گوییم قانون اساسی مورد توافق بین ما و حکومت است و ما حقوقی را به حکومت می‌دهیم و حکومت نیز حقوقی به مردم بدهد. پس یک فصل اختیارات حاکم است و یک فصل اختیارات مردم.

حال در کشور ما حقوق مردم را ندادند و حتی آموزش و پرورش که طبق صریح قانون اساسی قرار بود مجانی باشد با تفسیر شورای نگهبان که مجانی غیر از رایگان است پولی شد. در بقیۀ موارد نیز همین گونه شد. پس بیعتی که دو طرفی بود حقوق مردم از بین رفت. در این چهل و اندی سال چه وقتی به منتقدین اجازۀ راهپیمائی اعتراض دادند؟ مگر یکی از حقوق مردم این نبوده است؟!

من زمانی به دادگاه ویژه گفتم که جایی حتی در کویر اجازه دهید مردم بروند و اعتراض خود را بگویند تا سبک شوند. اینکه همۀ درب‌ها بسته شود صحیح نیست.

به هر حال بر روی بحث بیعت کم کار شده است ولی این ظرفیت عظیمی است که پیامبر(ص) عمل کرده و حتی در جنگ‌ها با مردم مشورت کرده و با اینکه نظر مردم خلاف نظرخود ایشان بوده ولی باز نظر مردم را پذیرفته و این دلالت بر ارزش نظر مردم دارد. نظر مردم آنقدر ارزشمند است که در مواردی نظر رسول الله(ص) عمل نمی‌شده است.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات