سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
نکاتی ضروری مربوط به انتهای ماه مبارک رمضان
(مسألۀ زکات فطره – هلال ماه – اشکال به قسمتی از دعای قنوت نماز عید فطر)
۱ _ مسئله زکات فطره:
من بعضی اوقات حرص میخورم از این مسائل جزئی که از مراجع پرسیده میشود، مثلا قیمت گندم، جو و خرما را نباید از مراجع پرسید مگر آنها گندم فروش یا جو فروش یا خرما فروش هستند؟
مجتهد کارش اجتهاد کردن است باید اجتهاد کند که زکات فطره که یک صاع است، آیا حجم است یا وزن؟
صاع یک سطل که حدود سه لیتر آب می گیرد، اگر خرما در آن بریزیم چون خرما سنگین است حدود4کیلو میشود، ولی جو و گندم چون سبکتر است کمتر میشود.
مجتهد باید مشخص کند حجم را حساب کند یا وزن را؟ و از طرف دیگر باید مشخص کند دادن گندم یا جو یا خرما تخییری است یا خیر؟ و یا اینکه گندم کار یا خرما فروش كه درآمدش اين چیزهاست، بايد یک صاع بدهد یا کسی که خوراکش غالبا یکی از اين چیزهاست؟ و یا اینکه اجتهاد کند زمان پیامبر یک صاع مزد نصف روز یک کارگر بوده است و برای زکات فطره مزد نصف روز یک کارگر را قرار دهیم یا بطور کلی بگوئیم درآمد نصف یک روز هر فردی چه کارگر باشد و یا شغل دیگری داشته باشد. آيا بگوييم يكشصتم حقوق ماهانه يا يكشصتم درآمد ماهانه يا يكهفتصدم حقوق سالانه يا درآمد سالانه؟ اينها كار مجتهد است.
پس تعیین مبلغ فطریه به عهده مجتهد نیست و کسانی مبلغ را از مجتهد میپرسند که زرنگ هستند و میخواهند گناه خود را به گردن مجتهد بیندازند و بگویند فلان مجتهد این مبلغ مثلا شصتهزار تومن را تعیین کرده است و ما طبق نظر ایشان عمل کردهایم.
در بین مراجع فقط آیت الله شبیری زنجانی بیان کرده است که صاع حجم است نه وزن.
به هر حال قیمت را نباید مرجع تقليد تعیین کند، قیمت را باید از مغازه دار پرسید به خصوص الآن که در کشور ما هر روز قیمت ها تغییر میکند و از طرف دیگر در هر منطقهای یک قیمت وجود دارد.
2 – نظر بنده در مورد زکات فطره این است که هر كارگری نصف مزد يك روز و هر حقوق بگيري كه بيش از كارگران درآمد دارد، یک شصتم درآمد ماهانه خود و بازاريها و تاجران و نظاير اينان يك هفتصدم درآمد سالانۀ خود را پرداخت کنند و کسی که درآمد ماهانهاش به هزينههايش نميرسد فقیر است و چیزی برعهده وی نیست.
3 – رویت هلال:
بحث بعدی راجع به رؤیت هلال است. سئوالاتی در این زمینه پیش میآید که باید به آنها پاسخ داد. از جمله:
الف)عید فطر چه زمانی است؟
ب) ملاک چیست؟ آیا رؤیت موضوعیت دارد یا طریقیت؟
ج) با چه وسیلهای باید ماه دیده شود؟ با عینک یا بدون عینک یا با تلسکوب و… ؟
د) یک نفر ببیند کفایت می کند یا توده مردم باید ببینند؟
ه) در منطقهای که زندگی میکنیم باید دیده شود یا در هر کجا دیده شود کفایت میکند؟
توضیح:
در دین بعضی از چیزها موضوعیت دارد و بعضی از چیزها طریقیت.
متلا در شهادت برای زنا دیدن هم زمان 4 شاهد موضوعیت دارد.
طریقیت مثلا برای فهمیدن تاریخ خورشيدي امروز میتوان از تقویم استفاده کرد یا از کسی پرسید و یا … .
نظر بنده این است که اگر با کشورهایی که ما با آنها در شب مشترک هستم، ماه با چشم عادی توسط توده مردم دیده شد برای ما هم محرز میشود که فردا عید فطر است.
بین تولد ماه تا غروب خورشيد اگر حدود بیست ساعت فاصله باشد، ممکن است ماه رؤيت شود. بنابراين در جایی كه بعد از ۱۸ ساعت از تولد ماه خورشید غروب کند امکان دیده شدن ماه نیست ولي ممکن است در جایی دیگر که غرب آن منطقه است و چند ساعت بعد از محل اولي شب میشود ماه دیده شود، همین کفایت میکند و برای ما نيز عید ثابت میشود.
عدهای میگویند دیدن ماه طریقیت دارد و ملاک برای آنها تولد ماه است که زمان آن هم مشخص است.
بعضی دیگر هم شايد بگویند شبي كه غروبش حدود ۲۰ ساعت بعد از تولد ماه باشد شب اول ماه است حتی اگرچه ماه دیده نشود اينان ميگويند امكان رؤيت مهم است نه خودش.
اینها مسائلی بود در مورد رؤیت ماه و همانگونه که گفتم، نظر بنده این است که ماه باید با چشم غیر مسلح توسط تودۀ مردم در هر گوشهای از دنیا که با ما در شب مشترک هستند دیده شود.
علت اینکه من تولد ماه را ملاک قرار ندادهام این است که فکر میکنم اولا خداوند نمیخواهد دین خود را اسیر علم و دانش کند تا مكلفان به تنهایی اعمال خودش را انجام دهند حتی اگر بیسواد باشند.
مثلا وقت نماز مغرب را بعد از غروب آفتاب قرار داده است و همینطور نمازهای دیگر را به همین شکل با تغییر خورشید در آسمان مشخص کرده است که برای همه قابل دسترسی است.
برای روزه گرفتن هم رؤیت ماه را ملاک قرار داده که این امر برای اکثر افراد ممکن است.
عید فطر هم با رؤیت هلال است که باز هم از عهده هر کسی بر میآید و یک امر شخصی است و نیازی به کسی دیگری نیست.
ثانيا تولدي شدن منجر ميشود به اينكه بگوييم پيامبر و امامان در برخي سالها در روز عيد روزه بودهاند و اين قبولش براي من سخت است؛ مگر اينكه 20 ساعت بعد از تولد را بگوييم كه همان قول به امكان رؤيت است.
سئوال:
آیا قائل بودن به رؤیت ماه با چشم غیر مسلح و اعتنا نكردن به تولد ماه با نواندیشی منافاتی ندارد؟
جواب: اولا بنده نو انديش نيستم بلكه بازانديش هستم يعني در هر موردي دوباره ميانديشم و كاري به نو و كهنهاش ندارم. ثانيا نواندیشی همانگونه که از اسمش مشخص است باید در فکر و اندیشه باشد، اگر قائل شویم که می شود با تلسکوپ ماه را دید و این کفایت میکند، در واقع قائل به استفاده از ابزار نو شدهايم ولي انديشه ما همان انديشه سابق است و ربطی به نواندیشی ندارد.
استفاده از تلسکوپ استفاده از ابزار نو است، نه انديششيدن نو.
۳ – اشكال به دعاي قنوت نماز عید فطر
در قنوت نماز عید جملهای است که در ۹ قنوت تکرار میشود و آن عبارت است از :
“اللهم انی اسالک بحق هذا الیوم … ”
قبلا در مورد “بحق” بحث زیادی کردهام و گفتهام که حتی در مورد پیامبر هم بايد بر او صلوات فرستاد و دليلي بر خوب بودن گفتن “بحق او” وجود ندارد چه برسد به افراد دیگر یا چیزهای دیگر و این گونه “بحق” گفتنها مبنای درستی ندارد. البته نگفتهام كه بحق اين و آن گفتن موجب شرک یا کفر است.
و همچنین گفتهام که در روایات و همچنین صحیفه سجادیه به جای کلمه “بحق” فراوان ذکر صلوات آمده است که مقالهای هم در این زمینه نوشتهام که در سایت موجود است.
من در مورد این عبارت قنوت نماز عید که ۹ مرتبه تکرار میشود تحقیق کردهام و متوجه شدم در کتب اربعه حديثي شيعه که بسیار معتبر است آمده است، “اللهم انی اسالک فی هذا الیوم … “.
البته عبارت “بحق هذا الیوم” در کتابهای دعا مثل مصباح و اقبال آمده است که ممکن است در نقل دعا کلمه “فی” تبدیل به “بحق” شده باشد و کسی هم متوجه نشده است.
در کتاب اقبال نوشته شده بود که این روایت را شیخ طوسی و شیخ مفید نقل کردهاند ولی آنطور که من در تحقیقاتم متوجه شدم در کتابهای آن دو بزرگوار “فی هذا الیوم” آمده است.
در “مقنعه شیخ مفید” هم عبارت “فی هذا الیوم” آمده است ولی در حاشیه آن آمده است یک نسخه بدل «بحق» است.
از زمان شیخ طوسی که کتاب مصباح نوشته شد همه به آن مراجعه کردند و به كتب اربعه كه معتبرتر است مراجعه نكردهاند.
من تحقیق کردم ببینم بزرگانی که رساله دارند آدرس این دعا را دادهاند ولی دیدم هیچ کدام آدرس این دعا را نقل نکردهاند که آیا از کتاب تهذیب نقل کردهاند یا مصباح و یا اقبال و کسی به این نکته توجهی نکرده است.
پس اجتهاد باید در این مسئله صورت بگیرد چون با اجتهاد در این مسئله مشکل بزرگی حل میشود.
امروزه بعضی از مداحها و روضه خوانها برای اینکه مردم بیشتر گریه کنند و فریاد بزنند در دعاهای خود مثلا میگویند بحق گلوی بریده علی اصغر و … و فکر میکنند با این حرفها دل خدا میسوزد و دعاها زودتر مستجاب میشود.
البته در صحیفه سجادیه ۳ یا ۴ مورد وجود دارد که در آن “بحق” پيامبر يا روز عرفه يا بك و بمحمد وجود دارد که ممکن است مثل قنوت نماز عيد در نقل دعا اشتباهي رخ داده باشد و در بعضی از نسخههاي صحيفه اصل آن دعا وجود ندارد يا به جاي آن لفظ ديگري وجود دارد و اين سه چهار مورد به يكي يا دوتا تقليل مييابد.