شرح خطبه هجدهم نهج البلاغه در تاریخ سوم فروردین 1404

شرح خطبه هجدهم نهج البلاغه در تاریخ سوم فروردین 1404

برای شنیدن فایل صوتی شرح خطبه هجدهم نهج البلاغه در تاریخ سوم فروردین 1404وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک این جلسه

(ممکن است به خاطر ضعیف بودن اینترنت برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)

متن پیاده شدۀ این جلسه

نکات درس نهج البلاغه در تاریخ 03/01/1404

شرح خطبه هجدهم نهج البلاغه

بنده در مورد این خطبۀ هجدهم خیلی فکر کردم و به ذهنم می‌رسد که این خطبه از حضرت علی(ع) نیست چرا که حرف‌های این خطبه وقتی مورد دقت قرار می‌گیرد با اشکالات جدّی رو به رو است.

بنابراین بنده حرف‌های این خطبه و حرف‌های مرحوم آیت الله منتظری در شرح آن و حرف‌های خودم را می‌گویم و تصمیم‌گیری را به شما واگذار می‌کنم.

تیتر این خطبه چنین است:

وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ فى ذَمِّ اخْتِلافِ الْعُلَماءِ فِى الْفُتْيا

ترجمه: «از سخنان آن حضرت است در نکوهش اختلاف علما در فتاوی»

طبق این تیتر اینکه علماء، فتاوای مختلف می‌دهند مورد مذمت قرار گرفته است. پس این جمله می‌گوید نباید اختلاف باشد. این در حالی است که مشاهده می‌شود اختلاف یک امر واقعی است و هرکسی واقعا طبق فهم خودش نظر می‌دهد و نمی‌شود به افراد گفت که فکر نکنید یا وقتی فکر کردید و تحقیق کردید باید به یک نتیجه برسید.

این خطبه را شاید یک انسان جامد الفکری گفته است و الا اگر کسی فکرش باز باشد می‌فهمد که دو نفر همانطور که قیافه‌های مختلف دارند افکار مختلف نیز دارند. حتی ممکن است دو برادر دو قلوی همگن دو گونه فهم داشته باشند. پس نمی‌شود گفت اگر در فتوا اختلاف بود دین ناقص است یا هوای نفس است یا… . خیر، از طرف فرستنده هیچ مشکلی نیست ولی گیرنده‌ها متفاوت هستند. پس دین خدا کامل است ولی اختلاف فتوا ممکن است به اختلاف گیرنده باشد.

جالب است که قبلا ما با خواندن این خطبه به فقهاء و قاضیان اشکال می‌گرفتیم که چرا با یکدیگر اختلاف دارید ولی الآن می‌فهمیم که اختلاف یک واقعیت است و باید آن را به رسمیت شناخت.

مرحوم آیت الله منتظری نیز شرح این خطبه را در اوایل انقلاب گفته که همه داغ بودند و فکر می‌کردند تنها ما حقیم و بقیه باطلند و به همین خاطر اشکالات را فقط به اهل سنت گرفته است که آنها با یکدیگر اختلاف دارند ولی خودمان شاهد بودیم که آیت الله خمینی با آیت الله منتظری مثلا در مسألۀ احتکار اختلاف داشتند. همچنین در مورد مفسد فی الارض بین این دو نفر اختلاف بود.

پس واقعا دو نوع نگرش و دید بوده است. از همین‌جاست که می‌فهمیم گویندۀ جملات این خطبه انسان جامدی بوده که فکر می‌کرده همه باید مثل جوجه ماشینی باشند. ما در دهۀ 50 و 60 همین‌گونه بودیم و می‌گفتیم چرا همه مثل امام خمینی نمی‌فهمند و امروزه برخی از بسیجیان نیز همین‌گونه هستند و حرص می‌خورند که چرا همه مثل آقای خامنه‌ای نمی‌فهمند.

مگر در رسالۀ مراجع این همه اختلاف نیست؟ آیا این دلالت بر نقصان دین است؟ مگر صدها تفسیر قرآن وجود ندارد؟ هریک از این تفاسیر نظری داده‌اند که با دیگری متفاوت است و این دلالت بر نقصان قرآن ندارد.

پس همانطور که قبلا راجع به برخی از جملات نهج البلاغه گفتیم که مربوط به حضرت علی(ع) نیست در اینجا نیز همین مطلب را می‌گوییم.

بنده خیلی دوست دارم اهل تحقیق نظرشان را در مورد این ادعای بنده بیان کنند. بالاخره وقتی دو آیت الله دو حکم داده‌اند طبیعتا قضات نیز دو گونه قضاوت می‌کنند و این نقص دین نیست بلکه فهم‌های مختلف است.

مثال بارز این اختلافات بحث ارث زن از زمین بود که برخی می‌گفتند یک هشتم از همۀ زمین ارث می‌برد ولی برخی می‌گفتند یک هشتم از اعیان ارث می‌برد و اگر اعیانی نبود هیچ ارثی نمی‌برد. این دقیقا همین چیزی است که در این خطبه بیان شده است. به جملات این خطبه دقت کنید:

تَرِدُ عَلى اَحَدِهِمُ الْقَضِيَّةُ فى حُكْم مِنَ الاْحْكامِ فَيَحْكُمُ فيها بِرَأْيِهِ، ثُمَّ تَرِدُ تِلْكَ الْقَضِيَّةُ بِعَيْنِها عَلى غَيْرِهِ فَيَحْكُمُ فيها بِخِلافِهِ،

ترجمه: «در حکمی‌ از احکام قضیه‌ای‌ نزد یکی‌ از ایشان مطرح می‌گردد او به رأی‌ خود حکم می‌دهد، سپس همان بر دیگری‌ ارائه می‌شود او حکمی‌ دیگر صادر می‌نماید،»

مثالی که در مورد ارث زن گفتم، دقیقا مصداق این جملات است.

ثُمَّ يَجْتَمِعُ الْقُضاةُ بِذلِكَ عِنْدَ الاْمامِ الَّذِى اسْتَقْضاهُمْ فَيُصَوِّبُ آراءَهُمْ جَميعاً!

آن گاه به نزد رهبری‌ می‌‌روند که مسند قضا را به آنان سپرده است او هم صحّت هر دو حکم را تصدیق می‌ نماید!

این یعنی آن رهبر می‌گوید هریک طبق مبنا و فهم خودش نظر داده است و همه صحیح است.

از اینجا به بعد اشکالات ذکر شدۀ در خطبه بیان شده است:

وَ اِلهُهُمْ واحِدٌ، وَ نَبِيُّهُمْ واحِدٌ، وَ كِتابُهُمْ واحِدٌ. اَفَامَرَهُمُ الله تَعالى بِالاْخْتِلافِ فَاَطاعُوهُ؟ اَمْ نَهاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ؟ اَمْ اَنْزَلَ الله سُبْحانَهُ ديناً ناقِصاً فَاسْتَعانَ بِهِمْ عَلى اِتْمامِهِ؟ اَمْ كانُوا شُرَكاءَ لَهُ فَلَهُمْ اَنْ يَقُولُوا، وَ عَلَيْهِ اَنْ يَرْضى؟ اَمْ اَنْزَلَ الله سُبْحانَهُ ديناً تامّاً فَقَصَّرَ الرَّسُولُ صَلَّى الله عَلَيهِ وَ آلِهِ عَنْ تَبْليغِهِ وَ اَدائِهِ؟

ترجمه: «در حالی‌ که خدایشان یکی و پیامبرشان یکی و کتابشان یکی‌ است. آیا خداوند آنان را به اختلاف دستور داده و آنان اطاعتش کرده اند؟ یا آنان را از اختلاف نهی‌ فرموده و سرپیچی‌ نموده اند؟ یا خداوند دینی‌ ناقص نازل نموده و از آنان برای‌ کامل نمودنش یاری‌ خواسته؟ یا این فتوادهندگان در حکم شریک خداوندند که حق دارند بگویند و بر خداوند است که به حکم آنان رضایت دهد؟ یا خداوند دین کاملی‌ فرستاده ولی‌ رسولش ـ که درود خدا بر او و آلش باد ـ در تبلیغ آن کوتاهی‌ کرده است؟»

اینها اشکالات خطبه به اختلافات فتاوا است و می‌خواهد بگوید اختلاف فتوا در واقع اشکال به دین خداست در حالی که دین خدا اشکالی ندارد که در ادامه به این صورت بیان شده است:

وَ الله سُبْحانَهُ يَقُولُ: «ما فَرَّطْنا فِى الْكِتابِ مِنْ شَىْء.» وَ قالَ: «فيهِ تِبْيانُ كُلِّ شَىْء.» وَ ذَكَرَ اَنَّ الْكِتابَ يُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً، وَ اَنَّهُ لاَ اخْتِلافَ فيهِ، فَقالَ سُبْحانَهُ: «وَلَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ الله لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً»

ترجمه: «در حالی‌ که خداوند‌ فرمود: «در کتاب چیزی‌ را فرونگداشتیم.» و فرمود: «بیان هر چیزی‌ در آن است.» و تذکر داده که بعض قرآن گواه بعض دیگر است، و اختلافی‌ در آن نیست، و فرموده: «اگر این کتاب از سوی‌ غیر خداوند نازل شده بود در آن اختلاف فراوان می‌ یافتند.»

آیۀ «ما فَرَّطْنا فِى الْكِتابِ مِنْ شَىْء.» ارتباطی با اینجا ندارد و اصلا غلط آورده شده است؛ زیرا مربوط به عالَم خارج و کتاب تکوین است که در جای خود گفته شده است. خلاصه اینکه طبق این جملات می‌خواهد بگوید قرآن همه چیز را دقیق گفته است و اختلاف معنا ندارد.

و اما در ادامۀ این خطبه جملاتی در وصف قرآن آمده که بنده در کتاب عروس قرآن آورده‌ام و در مجالس مختلف شرح داده‌ام و می‌توان آن جملات را بر خلاف جملات گذشته به حضرت علی(ع) منسوب دانست. این جملات چنین است:

وَ اِنَّ الْقُرْآنَ ظاهِرُهُ اَنيقٌ، وَ باطِنُهُ عَميقٌ، لاتَفْنى عَجائِبُهُ، وَ لا تَنْقَضى غَرائِبُهُ، وَلا تُكْشَفُ الظُّلُماتُ اِلاّ بِهِ.

ترجمه: «قرآن ظاهرش زیبا، و باطنش عمیق و ناپیداست، شگفتی‌ هایش تمام شدنی‌ نیست، و غرائبش پایانی‌ ندارد، و تاریکیها جز با قرآن از فضای‌ حیات زدوده نگردد.»

«انیق» یعنی چیزی که انسان را به شگفتی و تعجب می‌اندازد. پس جملات قرآن انسان را به شگفتی می‌آورد. به نظر من مراد از دو جملۀ اول این است که ما باید از ظاهر قرآن به باطن برسیم نه اینکه در ظاهر توقف کنیم. گاهی اوقات جوان‌ها ظاهر قرآن را می‌خوانند و از روی تعجب می‌گویند چرا خدا چنین گفته است؟ در جواب باید توجه شود که باید به باطن قرآن رسید. مثلا قرآن در جایی گفته است فَاقْتُلُوا اَلْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ ﴿التوبة، 5﴾ یعنی هر جا مشرکان را یافتید بکشید. این تعبیر موجب ایجاد اشکال می‌شود ولی قبلا توضیح داده‌ام که این آیه قرائنی دارد که دلالت بر تهدیدی بودن آن می‌کند.

به هر حال غیر از این جملات آخر خطبه نمی‌شود بقیۀ این خطبه را منسوب به حضرت علی(ع) دانست چون گویندۀ این خطبه فکر می‌کند انسان‌ها مثل جوجه ماشینی هستند که همه باید یک گونه بفهمند.

اتفاقا زمان پیامبر(ص) نیز دین به چند گونه فهمیده می‌شد. آیا سلمان و ابوذر دین را یک گونه می‌فهمیدند؟ این یک واقعیت است که پیامبر(ص) دین را بیان کرده ولی گیرنده‌ها متفاوت هستند.

اختلاف دید

اگر به افرادی که در خیابان عبور می‌کنند بگوییم هر چه در خیابان می‌بینید را بیان کنید برخی مغازه‌ها را می‌بینند و برخی ماشین‌ها را و برخی مردم را. حتی زن و مرد متفاوت می‌بینند. این تفاوت فهم‌هاست و کسی که این خطبه را خوانده می‌خواهد این چیزها را منکر شود و در نتیجه گویندۀ این خطبه نمی‌تواند حضرت علی(ع) باشد.

و اما آیت الله منتظری در شرح این خطبه همۀ اشکالات را به اهل سنت گرفته است که آنها مصوبه هستند و می‌گویند هرچه فقهاء فتوا دادند خداوند تصویب می‌کند و همین موجب تناقض و اختلاف می‌شود. البته آنها می‌گویند در مسائل اعتقادی و عقلی و مسائل عملیِ ضروری تصویب راه ندارد و تصویب مربوط به احکام فرعی فقهی است. به هر حال آیت الله منتظری اشکال را به اهل سنت گرفته و گفته ما مخطئه هستیم یعنی فقیه می‌گوید ما از لوح محفوظ اطلاع نداریم و ممکن است اشتباه کنیم. اگر فتوای ما همان لوح محفوظ بود دو ثواب می‌بریم و اگر نبود یک ثواب می‌بریم.

حال جالب است این عبارت «للمصیب اجران و للمخطأ اجر واحد: مصیب دو اجر دارد و مخطأ یک اجر.» در قرآن وجود ندارد. در روایت شیعه نیز وجود ندارد و منشأش کتاب‌های اهل سنت است. یعنی این مبنای شیعه به روایتی از کتاب‌های اهل سنت برمی‌گردد. آیت الله منتظری در جلد دوم درسهایی از نهج‌البلاغه ص244 آن را از سنن الترمذی ج 3 ص 615 نقل کرده است. نه از کتابهای شیعه.

حال تازه طبق همین مبنای ضعیف اگر جوانی تحقیق کرد و مسیحی شد به جای اینکه بگویند یک اجر دارد در فقه می‌گویند مرتد شده و باید کشته شود و حتی اگر توبه کرد باز باید او را کشت. وقتی می‌پرسیم پس این مبنا که گفتید مخطأ اجر واحد دارد چه می‌شود؟ در پاسخ توجیهاتی می‌آورند. از جمله می‌گویند این سخن که مخطی اجر دارد مربوط به فروعاتِ فروعاتِ فقهی است. آیت الله منتظری در ج2 ص285 نوشته تصویب در سه مسأله راه ندارد. 1. در مسایل اعتقادی مانند یگانگی خدا و معاد جسمانی؛ 2. در ص 287 نوشته در مسائل عقلی تصویب راه ندارد و 3. در ص288 نوشته در مسائل عملی ضروری اسلام تصویب راه ندارد. در این گونه مسائل حق یکی بیشتر نیست.

خلاصه اینکه آیت الله منتظری فکر می‌کرده که این جملات از حضرت علی(ع) صادر شده و درست است ولی امروزه شاهدیم که اشکالات فراوانی به این حرف‌ها وارد است و نمی‌تواند از حضرت علی(ع) صادر شده باشد.

پس بنده می‌گویم دین خدا تام است و هیچ نقصی ندارد ولی در عین حال چون ما انسانها متفاوتیم از این دین تام، می‌توان مختلف فهمید.

سؤال: به نظر من اختلاف فتاوا بد است و همانطور که پدر و مادر برای تربیت فرزند باید به نتیجۀ واحد برسند علماء نیز باید به نتیجۀ واحد برسند.

جواب: این آرزوی هرکسی است ولی برآورده شدنش ممکن نیست. در پزشکی دکتری می‌گوید این بیمار را  باید عمل کرد و دیگری می‌گوید مشکل با دارو حل می‌شود. آیا این اشکالی دارد؟

دقت کنید که اگر هوای نفس در کار نباشد به هر حال نمی‌توان افکار مختلف را منکر شد. حتی اینکه به پیامبر(ص) منسوب شده است که فرموده: «اختلاف امتی رحمة» شاید به این معنا باشد که همین اختلاف فهم‌ها رحمت است و خودش عامل رشد و تعالی است. بنده در تفسیر آیه 213 سوره بقره گفته‌ام که قسمت آخر آیه اشاره به اختلاف ممدوح دارد یعنی اختلافی که از روی فهم‌های مختلف است. پس قرآن نیز فهم‌های مختلف را تأیید کرده است.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات