شرح خطبه 22 نهج البلاغه در تاریخ 31 اردیبهشت 1404

شرح خطبه 22 نهج البلاغه در تاریخ 31 اردیبهشت 1404

برای شنیدن فایل صوتی شرح خطبه بیست و دوم نهج البلاغه در تاریخ 31 اردیبهشت 1404 وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک این جلسه

(ممکن است به خاطر ضعیف بودن اینترنت برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)

متن پیاده شدۀ این جلسه

نکات درس نهج البلاغه در تاریخ 31/02/1404

شرح خطبه 22 نهج البلاغه

مطالب این جلسه جملۀ معترضه‌ای است بین توضیحات خطبه 22 و 10 که در جلسۀ گذشته بیان شد و خطبه‌هایی که در جلسۀ بعدی باید بیان کنم.

در جلسۀ گذشته گفتم جملات حضرت علی(ع) در مورد جنگ جمل را وقتی برای ما نقل می‌کنند متوجه می‌شویم الفاظ مشترکش بسیار کم است و از اینجا می‌خواستم نتیجه بگیرم که قرآن کتاب بسیار خوبی است که بعد از گذشت 1400 سال اختلاف نسخه‌هایش بسیار کم است و این نشان می‌دهد عین الفاظ قرآن نوشته و خوانده می‌شده است.

با انتشار جلسۀ درس گذشته در فضای مجازی یکی از دوستان فاضل برای من سخنرانی یکی از روحانیون اهل سنت را فرستاد که حدود یک ساعت و نیم بود و اصرار داشت که گوش دهم و من آن را کامل گوش دادم. ایشان در این سخنرانی می‌گفت احادیث اهل سنت فوق العاده قابل اعتماد است و توضیحاتی در این باره می‌داد و مثلا می‌گفت در احادیث ما حتی بین «حَدَّثَنَا» و «اَخبَرَنَا» تفاوت است و سپس بدگوئی احادیث شیعه را کرد که سند ندارد و از جمله بر روی نهج البلاغه دست گذاشت که قابل اعتماد نیست و سپس کافی کلینی را نقد نمود و حدیث سلسلة الحمار آن را مسخره کرد.

دوست من با فرستادن این سخنرانی به من گفت ببین به چه سمت و سویی می‌روی؟

این شد که من مجبور شدم به عنوان جمله‌ای معترضه بین توضیح خطبه‌های 22 و10 و آنچه از شرح ابن ابی‌الحدید می‌خواهم بخوانم، مطالبی بگویم تا حرف من واضح شود و تفاوتش با حرف روحانی اهل سنت نیز روشن شود و معلوم گردد که حرف‌های من و این روحانی اهل سنت با یکدیگر کاملا متفاوت است. حرف من این است که قرآن واقعا مستند است. الفاظ قرآن الهی است و خدا الفاظ را برای پیامبر(ص) گفته و اصرار داشته که آن الفاظ باقی بماند. ولی در احادیث منقول از پیامبر(ص) یا ائمه تأکید بر روی لفظ نبوده است و شنونده فهم خودش را با الفاظ خودش بیان می‌کرده است و معلوم نیست که متن احادیث، عین لفظ صادر شده از پیامبر(ص) یا ائمه باشد.

تلاش من که خطبۀ 22 و 10 را خواندم و جملاتی از کتاب کلمات سید العرب را نیز خواندم و قرار است در جلسۀ آینده از شرح ابن ابی الحدید نیز مطالبی را بیان کنم تمامی تلاشم بر این است که بگویم مطالب نقل شده از حضرت علی(ع) در هریک از این نقل‌ها با یکدیگر متفاوت است و معلوم است که افراد، هریک فهم خود را نوشته‌اند. بله فهم‌ها در اینجا ضد و نقیض نیست و با هم تعارض ندارد ولی الفاظ مشترک بسیار کمی دارند بر عکس قرآن که الفاظ مشترکش بیش از 999 درهزار است و آن مقدار کم، تفاوت خاصی نیست و به اختلاف لهجه برمی‌گردد مثلا برخی مالک خوانده‌اند و برخی ملک یا برخی نبیین خوانده‌اند و برخی نبیئین. پس تفاوت‌ها فوق العاده اندک است.

پس بنده نمی‌خواهم بگویم مطالبی که می‌خوانیم سند ندارد و بی‌اساس است. اگر اینطور بود که اصلا نمی‌خواندیم. بنده می‌خواهم بگویم این مطالب مانند قرآن نیست.

و اما آن شخص اهل سنت می‌خواهد بگوید احادیث اهل سنت معتبر است و احادیث شیعیان معتبر نیست که باید جواب او را بدهیم. البته هدف من این نیست که با اهل سنت در بیفتم بلکه قصدم بحث علمی است. در جهانی که دشمنان قدیم به این نتیجه رسیده‌اند که با یکدیگر گفتگو کنند شیعه و اهل سنت نیز باید با یکدیگر با احترام سخن بگویند تا حقیقت روشن شود.

بنده می‌خواهم بگویم خودتان معتقد هستید که خلیفۀ دوم نقل حدیث از پیامبر(ص) را به هر دلیلی ممنوع کرد. شاید او می‌خواسته قرآن باقی بماند و شاید می‌خواسته احادیث مربوط به اهل بیت مطرح نشود. تا زمان عمر بن عبدالعزیز نقل حدیث در اهل سنت ممنوع بوده است و بعد از آن به فکر نقل حدیث افتادند. فرض کنید در یک خانواده حدود دو یا سه نسل گذشته و تازه به فکر نقل سخنان جد بزرگشان افتاده‌اند چقدر حرفها می‌تواند مستند و صحیح باشد؟ اصلا فرض کنید ده سال نقل حدیث ممنوع بوده است. همین که دو سال انسان از مطلبی دور باشد آن را فراموش می‌کند. وقتی زمان عوض شده و حافظه‌ها از دست برود و اتفاقات مختلفی مثل جنگ پیش آید مطالب فراموش می‌شود.

پس اگر در اهل سنت از سال 70 هجری به بعد با دقت زیادی بر روی احادیث کار شده باشد ولی اول آن که باید مستند به رسول الله(ص) باشد اشکال دارد. حال چطور اهل سنت احادیث خود را بدون عیب و نقص می‌دانند؟! بنده در سال 1375 مقاله‌ای نوشتم که در مجلۀ مفید شمارۀ7 چاپ شد و در آن گفته‌ام اگر اهل سنت می‌خواهند احادیث خود را مستند کنند باید ابتدای آن را با استفاده از کتاب‌های شیعه مستند کنند چون شیعه از همان اول منع نوشتن حدیث را قبول نداشت و اصرار داشت حدیث نوشته شود. شیعیان حدیث را می‌نوشتند و با قرآن جدا بود و اصلا قرآن فصاحت دیگری دارد که با احادیث قابل مقایسه نیست.

البته عمر، خلیفۀ مقتدری بود که خیلی‌ها از او می‌ترسیدند تا جایی که زن بارداری را احضار کرد و آن زن از ترس، بچه انداخت. همچنین ابن عباس نیز از او می‌ترسید. او می‌خواست مطلبی از خود عمر بپرسد که مستند باشد. برای این کار، خادم عمر شد و در مسیر حج کارهای عمر را انجام می‌داد و در آنجا وقتی که خیلی به هم نزدیک شدند از عمر پرسید ضمیر در جملۀ «ان تتوبا» در آیۀ سوره تحریم به چه کسی برمی‌گردد؟

اینگونه از عمر می‌ترسیدند و به همین خاطر شیعیان احادیث را بین خودشان به صورت مخفیانه می‌نوشتند. دقت کنید در زمانهای بعدی وقتی امام حسین(ع) را در روز روشن کشتند آیا می‌شد رسما با حکومت مستقر مخالفت کرد و مطالب را نوشت؟ این بود که نوشتن حدیث در بین شیعیان مخفی بود. با این اوضاع وقتی فردی از راویان شیعه شناخته شده نیست اهل سنت نمی‌توانند بگویند ضعیف است. همچنین وقتی در احادیث شیعه آمده است که فلان مطلب را «بعض اصحابنا» نقل کرده‌اند اهل سنت نمی‌توانند بگویند چنین حدیثی ضعیف است چون آن شیعه از ترس شناخته شدن اسم آن فرد را نمی‌برد.

بد نیست مثال امروزی بزنم:

در زمان شاه مبارزان مخفی بودند چون حکومت اگر کسی را می‌شناخت زندان می‌کرد و اگر مبارزی خبری سیاسی می‌داد نمی‌گفت از چه کسی نقل کرده چون اگر می‌گفت علاوه بر خودش آن شخص را نیز می‌گرفتند. به این خاطر بدون اسم آوردن می‌گفت: «چنین نقل شده است» یا «چنین گفته شده است»

پس بعضی از احادیث شیعه اینگونه است و به همین خاطر اسم ندارد.

بد نیست اسامی راویان زمان امام صادق(ع) را بررسی کنید. زمان امام صادق(ع) تا حدودی به خاطر درگیری بنی‌امیه و بنی‌عباس نقل حدیث شرائط بهتری پیدا کرد و حدود 3000 نفر بوده‌اند که می‌توانستند از امام حدیث نقل کنند. دقت کنید که این 3000 نفر شاگرد امام نبودند بلکه کسانی بودند که توانسته‌اند امام را ببینند و یک یا چند حدیث از امام نقل کنند. تازه بسیاری از همین‌ها دارای اسامی خاصی بودند مثل زید شحام(زید چربی‌فروش)، فلان زیات(زیتون فروش)، یا بهمان لحام(گوشت فروش) بیاع الصابوری(پارچه شاپوری فروش) و …

اسم این راویان واقعا اینها نبوده ولی چون رفتن نزد امام هزینه داشت به همین خاطر آنان در پوشش گوشت فروش یا روغن فروش نزد امام می‌رفتند.

خلفاء اهل سنت چنین جوّی را برای امامان شیعه به راه انداخته بودند. اگر امامان ما حداقل علماء ابرار بوده‌اند چرا مردم نمی‌توانستند آزادانه نزد این امامان بروند؟

در زمان امام صادق(ع) خلیفۀ عباسی چندین بار نصف شب به مأموران خود دستور داد که به خانۀ امام صادق(ع) بریزید و او را در هر حالتی که هست دستگیر کنند و نزد خلیفه ببرند.

این اوج ناامنی است که شخص در خانۀ خودش در وقت خواب نیز امنیت نداشته باشد. اهل سنت باید به این خفقان دقت داشته باشند تا بفهمند چرا احادیث شیعه سند ندارد.

وقتی امام صادق(ع) از دنیا رفت خلیفۀ عباسی دستور داد بررسی کنید که وصیّ امام صادق(ع) کیست و او را بکشید. حاکم مدینه بررسی کرد که چه کسی خلیفۀ امام شده و مشاهده کرد که امام پنج نفر را وصی خود کرده است که عبارت بودند از: همسرش، پسر بزرگش، پسر کوچکش، حاکم مدینه و خلیفۀ عباسی.

حاکم مدینه وقتی چنین چیزی مشاهده کرد نتوانست کسی را بکشد و در نتیجه امام کاظم(ع) زنده ماند ولی این امر برای خاندان اهل بیت خیلی گران تمام شد چون خلیفه رودست خورده بود.

این امر هزینۀ زیادی برای اهل بیت داشت و تا حدود 100 سال درب خانۀ امام صادق(ع) بسته بود و کسی نمی‌توانست اموال را تقسیم کند چون این پنج نفر با هم توافق نمی‌کردند و مثلا خلیفه که یکی از آن پنج نفر بود اجازه نمی‌داد کسی بتواند در خانۀ امام تصرف کند و مثلا کتابی برداشته شود و جالب است که بعدا خلفاء عباسی چیزهای درون خانه را دزدیدند.

پس برای زنده ماندن امام کاظم(ع) این چنین طرحی ریخته شد و چنین هزینۀ گزافی پرداخت شد و فرزندان امام کاظم آنقدر فقیر بودند که نقل شده که چند دختر یکی پس از دیگری در یک لباس نماز می‌خواندند.

شرائط اینگونه بوده و آن روحانی اهل سنت بدون دقت در این شرائط می‌گوید چرا در روایات شیعه «عن بعض اصحابنا» آمده است و دقت ندارد که اگر می‌گفت فلان از موسی بن جعفر آن فلان را بیچاره می‌کردند. به همین خاطر در برخی روایات حتی بجای نام امام کاظم از عنوان رجل صالح استفاده شده است.

پس صحبت این است که متن نهج البلاغه با وجود اینکه با دقت انتخاب شده نسبت به متن قرآن ضعف دارد و اگر کلامی در موضوعی نقل شده مشترکاتش کم است ولی این حرف به این معنا نیست که نهج البلاغه بی‌اعتبار است. خیر، نهج البلاغه به مراتب از کتاب‌های اهل سنت و شیعه معتبرتر است.

یکی از دلایل برتری احادیث شیعه بر اهل سنت همین است که از اول نوشته می‌شد که توضیح دادم. دلیل دیگر محتواست. ما تقریبا از خطبه 18 این بحث را شروع کردیم که باید محتوای احادیث بررسی شود. یکی از راه‌های تشخیص سخن حق از باطل یا تشخیص سخن پیامبر(ص) و امام از غیر، بررسی محتوای سخن است. عاقلانه و عادلانه و مطابق قرآن بودن یک متن باید بررسی شود. وقتی این معیار مورد توجه قرار گرفت بسیاری از سخنان اهل سنت رنگ می‌بازد و البته برخی از سخنان شیعه نیز رنگ می‌بازد ولی در مجموع محتواهای فراوانی از شیعه باقی می‌ماند و خطبه‌های توحیدی نهج البلاغه نیز می‌ماند چون هیچ سخنی با سخنان توحیدی نهج البلاغه مقابله نمی‌کند. هیچ انسانی اینقدر توحید و معاد را خوب بیان نکرده است. هیچ انسانی زمان پیامبر(ص) را به زیبایی حضرت علی(ع) وصف نکرده است. بنده در مصاحبه با شبکۀ کلمه گفتم که ما کلمات حضرت علی(ع) را می‌آوریم و شما هم کلمات خلفاء را بیاورید تا با هم مقایسه شود تا متوجه شویم کدام برتری دارد.

پس اهل سنت باید دقت داشته باشند که تنها راه شناخت صحت یک حدیث، سند آن نیست. تازه همانطور که گفتیم اگر معیار، سند بود باز شیعه در این زمینه جلوتر است. راه مهم دیگر توجه به محتوا و لبّ سخن است که از لبّ سخن می‌توان ارزش آن و مطابق قرآن و عقل بودن آن را فهمید. از محتوا می‌توان فهمید که یک سخن تا چه اندازه می‌تواند در تمام زمان‌ها نور داشته باشد و چه سختی نور ندارد مثل آن خطبه‌ای که منسوب به حضرت علی(ع) بود و در آن به فهم افراد توجه نشده بود که گفتیم نمی‌تواند از حضرت علی(ع) باشد.

پس مطابقت داشتن یک حدیث با قرآن، عقل و علم روز اهمیت دارد. قرآن و امام معصوم حرف ضد علم نمی‌زنند. پس اگر کلامی را یافتیم که دقیقا ضد علم و عقل است حتما امام آن را نفرموده است.

بنابراین راه‌های زیادی هست که قدر حدیث را بفهمیم و همچنین بفهمیم احادیث شیعه کمتر از احادیث اهل سنت نیست و بلکه احادیث شیعه از لحاظ منشأ، برتر است. بله شیعه چون پیرو حکومت نبود همیشه در ترس بود و باید افراد و نوشته‌ها را مخفی می‌کرد و این حکومت‌های اهل سنت هستند که باید شرمنده باشند که شهید اول و ثانی را با اتهام زندقه شهید کردند در حالی که آنها عالم شیعه و مسلط به فقه شیعه و سنی بودند.

اگر کسی بخواهد در هر حکومتی دنبال‌رو حکومت باشد و مخالفان را صفر بداند و آنها را از دید حکومت نگاه کند و آنها را بد بپندارد اصلا صحیح نیست. واقعا آیا هرکس مخالف حکومت بود بد است و باید او را زندیق بدانیم؟

به هر حال من در این جلسه مجبور شدم به عنوان جملۀ معترضه این مطلب را بگویم که اگر ما جملات نهج البلاغه یا دیگر جملات منسوب به حضرت علی(ع) را نقد محتوایی می‌کنیم به معنای برتری سخنان اهل سنت یا مخالفان حضرت علی(ع) نیست. حرف من این است که چنین جملاتی نسبت به قرآن ضعف دارد نه اینکه نسبت به احادیث اهل سنت نیز ضعیف‌تر است.

به این نکته نیز اشاره کنم که احادیث شیعه و اهل سنت کلا ظنی هستند یعنی نمی‌توان به آن یقین پیدا کرد چون حداقل این است که راویان، فهم خود از کلام معصوم را نقل کرده‌اند نه عین قول معصوم را. وقتی فهم راوی است پس فهم افراد دخالت داشته است و شاید راوی اشتباه فهمیده است. تازه راوی بعدی نیز ممکن است فهمش از کلام راوی اول را نقل کند. در اینجا نیز دوباره فهم شخص وسط آمده و ممکن است اشتباه باشد.

پس روایات مظنونات است و به همین خاطر به قول شیخ انصاری احادیث به درد تصحیح اعتقادات نمی‌خورد. اعتقادات را باید با دلیل عقلی درست کرد. بله برخی چیزهای جزئی مثل سجدۀ سهو و امثال آن را می‌توان از احادیث استفاده کرد. تازه در همین زمینه نیز باز من می‌گویم امور مشترک بین مذاهب را بگیریم و در مسائل غیرمشترک بگوییم به ما دلیل یقینی نرسیده است و در نتیجه افراد آزادند که هرکاری می‌خواهند بکنند.

با توجه به این توضیحات باید گفته شود مراد از سنت پیامبر(ص) آن قسمتی است که یقینی به ما رسیده باشد. از مظنونات نمی‌توان حکم شرعی بدست آورد یا با آن حدود اجرا کرد.

یادم هست در جلسۀ قبل بنده بحث پیراهن عثمان و اینکه عایشه دستور کشتن عثمان را داد مطرح کردم. یکی از دوستان می‌پرسید آیا یقین داری که عایشه چنین چیزی گفته است؟ جواب این است که خیر یقین ندارم. اینها چیزهایی است که در کتاب‌ها نقل شده است و با چنین نقل‌هایی نمی‌توان عایشه را قاتل معرفی کرد بلکه حداکثر این است که بگوییم عایشه مخالف عثمان بوده است. اینها همه مظنونات است و در نتیجه نمی‌توان توسط آن حکم صد درصد صادر کرد. بله به هر حال باید تاریخ را خواند و بررسی کرد تا افراد بفهمند این مسائل در آن آمده است ولی نمی‌توان به صورت یقینی نظر داد.

حتی ما در زمان خودمان با وجود این همه وسائل ارتباط جمعی نمی‌توانیم به اخبار یقین پیدا کنیم. حال چگونه بخواهیم نسبت به 1400 سال پیش به وقایع نقل شده یقین پیدا کنیم؟

و اما بد نیست در همین‌جا حرف آیت الله بروجردی را توضیح دهم که ایشان می‌گفته وقتی فتوایی در بین علماء درجۀ اول شیعه مثل شیخ مفید و شیخ طوسی و سید مرتضی و صدوق و پدرش و…  معروف بوده ولو روایت نداشته باشیم باید به آن عمل شود چون آنها درون خودشان چیزهایی نقل می‌کردند و می‌فهمیدند و به آن عمل می‌کردند که آن مطالب به ما نرسیده است تا جایی که ایشان شهرت فتوایی علمای قدیم شیعه را از روایت نیز مهم‌تر می‌دانسته است و بر همین مبنا بوده است که در مجامع شیعه دقت می‌شد که محتوای کلام امام به صورت بقچۀ پیچیده به بعدی‌ها برسد. البته من به این مطلب اشکالاتی درون مذهبی دارم که در جای خود بیان کرده‌ام که فقهاء سابق اگرچه اهل قیاس و استحسان نبوده‌اند ولی اهل احتیاط بوده‌اند و چه بسا در مواردی به حدیثِ ضعیفی که مطابق احتیاط بوده، عمل کرده‌اند و به احادیث متعدد و صحیحی که مخالف احتیاط بوده است عمل نکرده‌اند و این ایجاب نمی‌کند که بعدی‌ها حتما به آن نظر احتیاطی عمل کنند. مثلا در روایات داریم که هر غسلی برای وضوء کافی است ولی روایتی مرسل داریم که می‌گوید فقط غسل جنابت از وضوء کفایت می‌کند و علماء قدیم به این روایت عمل کرده‌اند که به نظر من عملشان به این روایت می‌تواند از روی احتیاط باشد.

پس در مجامع شیعه اگر علماء لسان به لسان مطلبی را نقل کرده‌اند پیدا است که لبّ این مطلب از امام گرفته شده است و اهل سنت نگویند سند ندارد چرا که این علماء دأبشان این بوده که مذاق امام را بفهمند و آن را نقل کنند. پس اهل سنت نباید روایات خود را بالاتر از احادیث ما بدانند. به هر حال باید بین ما و اهل سنت مباحث علمی مطرح شود.

خاطره: در سال 1392 که به عمره رفتم با امام جماعت مسجد النبی بحث‌های علمی متعددی کردم و آیت الله مظاهری وقتی خلاصۀ آنها را شنید گفت این کار اصلا در جمهوری اسلامی سابقه ندارد.

بله در جامعه ما کار علمی مفید نمی‌شود و تازه تهمت‌هایی هم نصیب من شد. همچنین به خاطر مصاحبه‌ای که با شبکۀ کلمه داشتم با اینکه علمی و کاملا مفید بود همۀ گروه‌ها به من ایراد گرفتند. از تهمت‌زنان تا سنتی‌ها تادادگاه ویژه و تا دوستان اجازۀ حرف علمی زدن نمی‌دهند، در حالی که شیعه با علم بیشتر بالنده می‌شود.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات