تفسیر سوره فتح – جلسه چهل و سوم

تفسیر سوره فتح – جلسه چهل و سوم

برای شنیدن فایل صوتی جلسه چهل و سوم تفسیر سوره فتح مربوط به آیه 28 این سوره وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک این جلسه

(ممکن است به خاطر ضعیف بودن اینترنت برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید.)

متن پیاده شدۀ این جلسه

نکات درس تفسیر در تاریخ 07/03/1404

تفسیر آیه 28 سوره فتح

هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدىٰ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفىٰ بِاللّٰهِ شَهِيداً  ﴿الفتح‏، 28﴾

اوست که پیامبرش را با هدایت خاص و دین حق فرستاد تا آن را بر هر دینی پیروز کند، و کافی است که خدا [بر وقوع این حقیقت] گواه باشد.

نکته 1: شبیه تعبیر این آیه در آیه 33 سوره توبه و آیه 9 سوره صف نیز آمده است و بد نیست مطالبی را که در ذیل آن آیات گفته‌ام در اینجا نیز بیاورم و بر آنها افزودهؤای بیفزایم. در ذیل آیه 33 سوره توبه چنین گفته‌ام:

در آیه‌ی قبل بیان شد که خداوند نور یا دین خود را تمام می‌کند اما چگونه؟ این آیه پاسخ داده که او برای تمام کردن نورش پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاده است.

 از همین جمله، چگونگی پیروزی نیز روشن می‌شود که مراد پیروزی نظامی یا کشورگشایی یا نابود کردن کافران نیست؛ زیرا تناسب حکم و موضوع اقتضا می‌کند که دینش را با هدایت و حق بودن پیروزی دهد و به‌اصطلاح تعلیق حکم بر وصف، مشعر به علیت است.

یعنی تا پیامبرش را با هدایت و روش حق -نه بر روش موجود در جامعه که راه جنگ و نابودی است- پیروز گرداند.

بنابراین سخن صاحب المیزان که از این آیه وجوب جنگ و کارزار را فهمیده، قابل مناقشه است.

در آیه 29 همین سورۀ توبه که بحث از اهل کتابی بود که باید با آنان جنگیده می‌شد یکی از اشکالاتشان این بود که به راه و روش درست و صحیح ملتزم نبودند. اکنون در این آیه خداوند رسولش را همراه با هدایت و دین حق فرستاده است تا این دو، در جامعه گسترش یابد تا افراد به دین حق ملتزم شوند. آنگاه اگر افرادی پیدا شدند که زیر بار راه حق نرفتند و در مقابل آن ایستادند و چاره‌ای جز جنگ نبود با آنان جنگیده می‌شود، نه اینکه ابتدا به ‌ساکن با آنان جنگیده شود. بنابراین آیه، بر وجوب کارزار دلالت ندارد.

بعد از این که در آیه‌ی قبل سخن از امتناع خدا از هر کاری جز اتمام نورش مطرح بود در این آیه کاری که خدا در آن راستا انجام داده مطرح شد و آن کار عبارت است از فرستادن پیامبری که دو چیز با او همراه بود، یکی هدایت و دیگری دین حق. پس او به دو سلاح قوی معنوی -نه جنگی- مجهز شد و به‌سوی مردم گسیل شد.

به‌جای «هدی و دین حق» ممکن بود از کلمه اسلام یا قرآن استفاده کند ولی در این صورت معلوم نبود که چگونه پیروزی به دست می‌آید ولی اکنون راه پیروزی نیز مشخص است.

ضمیر فاعلی در (لیظهره) ممکن است به خدا برگردد و در این صورت ضمیر (ه) به رسول یا به دین حق برمی‌گردد و معنا چنین می‌شود (تا خدا پیامبرش را بر هر دینی پیروز کند) یا (تا خدا دین حق را بر هر دینی پیروز کند). و ممکن است ضمیر فاعلی در (لیظهره) به پیامبر (ص) برگردد آنگاه ضمیر (ه) تنها به دین حق برمی‌گردد و معنای آیه چنین می‌شود: خدا پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا پیامبر دین حق را بر هر دینی پیروز کند.

همه‌ی مفسران و مترجمانی که نگارنده به نوشته‌هایشان مراجعه کرد «علی الدین کله» را به معنای سایر ادیان دانسته‌اند و گفته‌اند که به ‌هر حال زمانی اسلام تمامی جهان را خواهد گرفت و بر یهود، نصارا و مجوس و… غلبه می‌کند، ولی ممکن است الف و لام جنس نباشد بلکه عهد ذهنی یا عهد حضوری باشد و مراد از «الدین کله» دین مشرکان باشد و منظور تمامی زوایای دین مشرکان باشد، یعنی تا دین اسلام را بر تمامی زوایای دین و روشی که مردم دارند غالب کند. یعنی در همه‌جا راه و روش الهی و دین مورد عمل باشد. آنگاه چون مشرکان با راه و روش شرک‌آمیز و فاسد خو گرفته‌اند از راه و روش پیامبر (ص) ناخشنود می‌شوند، ولی مهم نیست؛ زیرا شرک آنان از روی ناآگاهی و دوست داشتن راه و روش شرک‌آمیز است و خدای حکیم نباید به خاطر این‌که آنان از روی ناآگاهی‌ها چیزی را می‌خواهند، همان را در عالم خارج ایجاد کند.

سؤال: گفته می‌شود که تأویل این آیه در زمان ظهور حضرت حجت است.

جواب: بله مصداق تام و تمام پیروزی راه و روش خدا، آن زمان است.

(پایان آنچه ذیل آیه 33تفسیر سوره توبه بیان شد.)

زمانی که سوره توبه را ده سال قبل می‌گفتم امید داشتیم که روحانیت و حکومت اصلاح شوند، ولی چنان کج رفتند که جوانان دین گریز و بلکه دین ستیز شدند و راه و روش روحانیت و حکومت عاقلانه نبوده و نیست تا جایی که به صفر هم بدهکارند. اخیرا شاهدیم که آقای قاسمیان آن حرف‌های اختلاف افکن را در مدینه زده و در شمال هم جهنم در فومن جهنم درست کرده‌اند و با این کارها بودجه‌های فراوانی برای ایجاد بی‌عقلان مصرف می‌شود.

چیزی که امروزه از دین معرفی می‌شود ضد عقل است و به همین خاطر است که افراد به سمت این دین نمی‌آیند. پیامبر(ص) چون حرف از توحید می‌زد و حرفش عاقلانه بود همه جذب او شدند ولی ما بر عکس عمل کرده و عده‌ای در دوران کرونا بجای اینکه بفهمند باید خدا را خواند ضریح را لیس می‌زدند. همچنین در کشور برای هر چیزی دهه‌ای اعلام کردند جز برای توحید. هر چیزی دهه دارد جز خدا. اینقدر خداوند در مورد دهۀ ذی الحجة حکم توحیدی داده ولی کسی به فکر نیست که حداقل در این ده روز راجع به توحید تبلیغ شود.

حتی برخی از امامان جماعت قبل از تکبیر نماز بجای ذکرهای توحیدی جملۀ «السلام علیک یا اباعبد الله» می‌گویند. انگار که اسم خدا در کشور ما قرار است قاچاق شود.

به این نکته نیز اشاره شود که دین واقعی اسلام که قرآن گفته است از لحاظ علمی بر راه و روش‌های دیگر غالب است ولی کسانی هستند که بیشتر با دید حکومت به مسأله نگاه می‌کنند و به همین خاطر می‌خواهند اسلام را از لحاظ حکومتی غالب ببینند که به نظر من اشتباه است.

و اما در ذیل آیه 9 سوره صف چنین گفته‌ام:

این آیه بدون کم‌ترین تفاوت تکرار آیه 33 سورۀ توبه است که چون تفسیر آن را نوشته‌ام و هنگام تفسیر این آیه به آن مراجعه کردم و چیز جدیدی به ذهنم نیامد خوانندگان محترم را به همان‌جا ارجاع می‌دهم.

بله تفاوت زمان نزول دو آیه برای انسان افق جدیدی باز می‌کند؛ زیرا یکی از آن‌ها قبل از فتح مکه و دیگری پس از آن است و جالب‌تر این که در آیه 28 سوره فتح بیشترِ آیه عیناً تکرار شده و تنها به جای ﴿ولوکره المشرکون﴾ عبارت ﴿و کفی بالله شهیدا﴾ آمده است.

به نظر می‌رسد خدا در هر سه آیه که هر سه قبل و هنگام و بعد از فتح مکه نازل شده است درصدد قدرت نمایی است؛ زیرا او توانسته است یتیم ابوطالب را به پیامبری مبعوث کند و بدون پاسدار و نگهبان از او سیزده سال در مکه محافظت کند، بعد در مدینه در حدود سی جنگ شرکت کند و سالم بماند، توطئه‌های همۀ مشرکان و اهل کتاب را پشت سر بگذارد، در حالی که مشرکان تسلط کامل بر مکه دارند با اسلحه مسافری قصد عمره کند و نه تنها کشته نشود بلکه قرارداد صلح حدیبیه را منعقد کند بالاخره مکه را بدون جنگ و خونریزی فتح کند و لشکر مغرور هوازن را شکست دهد و …

بنابراین هر سه آیه قدرت‌نمایی است ولی هر چه زمان نزول متأخرتر باشد قدرت خدا برای همه بیشتر روشن شده است. بله زبان حال پیامبر این است:

گر نگهدار من آن است که من می‌دانم     شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد

مسلماً هر سه آیه مشابه، دلگرمی به مسلمانان است که راه حق را پیش بگیرند و به قدرت خدا و ظرافت کارهای او امیدوار باشند.

اگر معلوم شود که موسی(ع) برای رفتن نزد فرعون با این که دو معجزه مار شدن عصا و ید بیضاء را داشت و با این حال خواستار همراهی برادرش شد؛ اما محمد مصطفی(ص) بدون کمترین درخواست به رسالت الهی پرداخت و بدون هیچ معجزۀ محسوس ادامه داد تا پیروز شد و طبق احتمال اینکه ضمیر فاعلی در ( لیظهره) به خدا بر گردد، خدا همه پیروزی را به خودش نسبت می‌دهد معلوم می‌شود که ما باید کارهای خود را هیچ بدانیم و بدون ادعا کار کنیم و همه چیز را از خدا بدانیم.

نقدی لطیف بر رؤیای رسولانه دکتر عبدالکریم سروش زید عزه العالی

در این که پیامبر اکرم(ص) قرآن را دریافته و با تمام وجودش لمس کرده و تنها او حقیقت قرآن را دریافته است شکی نیست، در این که الفاظ صادر شده از دو لب پیامبر(ص) به عنوان قرآن و کلام خدا میان ما مسلمانان و غیرمسلمانان وجود دارد نیز شکی نیست، اما الفاظ چگونه از پیامبر(ص) صادر شده است، آیا خودش محتوا را در قالب این الفاظ ریخته یا فعل و انفعالاتی اتفاق افتاده و این الفاظ از خداست و از زبان او به ما رسیده است، ما خبر نداریم؟ اما آیا پیامبر همه چیز را در حالتی مثل رویا دیده است یا برخی را؟

برخی آیه‌ها مثل آیات اواخر سورۀ زمر به ذهن می‌اندازد که پیامبر همانند رؤیای صادقه، بهشت و جهنم را دیده است و آن را به مردم خبر داده است. در این قسمت آیات قرآن رؤیا نامۀ آن حضرت است ولی برخی آیات دیگر این چنین نیست از جمله آیه 9 سورۀ صف که در آیه 28 سورۀ فتح و آیه 33 سوره توبه تکرار شده، این چنین نیست؛ زیرا در این صورت باید ضمیرهایی که به پیامبر(ص) بر می‌گردد متکلم وحده باشد و بگوید: خدا آن کسی است که مرا از یتیمی بزرگ کرد، رسالت داد، در تمامی مراحل مرا حمایت کرد از تمامی مهلکه‌ها با عنایت خاص خود مرا نجات داد و …

در حالی که در اینجا این چنین نیست و به نظرم در هیچ جای دیگر قرآن نیز این چنین نیست و پیامبر(ص) با ضمیر متکلم از بودن خود تحت عنایت خاص خدا سخن نمی‌گوید. بلکه خداست که همه جا می‌گوید که او را چنین و چنان کردیم، نظیر همین آیه 9 سورۀ صف که اکنون مورد بحث است.

جا داشت پیامبر(ص) برای معرفی قدرت خدا بگوید او بود که چنین و چنان کرد و مرا در غار حمایت کرد و در حُنین مرا حمایت کرد و … اما در قرآن از این تیپ عبارات اصلاً یافت نمی‌شود بلکه در چنین جاهایی ضمیری که برای پیامبر(ص) به کار می‌رود ضمیر غایب است.

هدف از فرستادن پیامبر(ص)

این آیه هدف از فرستادن حضرت محمد (ص) را غلبه یافتن دین او بر تمامی ادیان می‌داند﴿لیظهره علی الدین کله﴾

در اینجا دو گونه می توان برای ضمیرها مرجع تعیین کرد:

1- تا خدا دین حق را بر هر چه دین است پیروز کند.

2- تا رسول خدا دین حق را بر هر چه دین است پیروز کند.

آیا این هدف محقق شده است یا خیر؟

می‌توان گفت که پیروز کردن دارای مراتب است – تا قبل از جنگ احزاب، مشرکان قصد داشتند که کلاً این دین را نابود کنند ولی آن زمان معلوم شد که این دین نابود شدنی نیست. در جریان صلح حدیبیه این دین به رسمیت شناخته شد، پس از فتح مکه در جزیرة العرب این دین گسترش یافت. در جریان مناظرات حضرت رضا(ع) با علمای دین‌های دیگر پیروزی منطق اسلام بر سایر دین‌ها روشن شد.

امروزه با فضای مجازی این دین به درون بسیاری از خانه‌ها رخنه کرده است و در مقابل دین‌های دیگر خودنمایی می‌کند، امید است که در آینده جلسات بحث میان ادیان شروع شود تا وعدۀ خدا تحقق یابد.

روایات ذیل آیه:

در تفسیر نورالثقلین ج 2 ص 211 و 212 تعداد 7 روایت از شماره 122 تا شماره 128 نقل کرده است که سند قابل قبولی ندارند و مضمون مشترکشان این است که در زمان قیام حضرت مهدی (عج) این دین بر تمامی دین‌ها پیروز می‌شود. سه تای اولی از کتاب کمال‌الدین و تمام النعمه می‌باشد و مضمون اوّلی این است که در هنگام خروج قائم، اگر کافر و مشرکی در دلِ سنگی هم باشد آن سنگ به مؤمن خبر می‌دهد تا سنگ را بشکند و کافر را بکشد در دومی امامان را 12 عدد می‌داند که آخری قائم است و دین حق را بر تمامی دین‌ها پیروز می‌کند و سومی خبر می‌دهد که قائم ما با رُعْب یاری می‌شود و با نَصْر تأیید می‌شود و زمین برایش در هم پیچیده می‌شود و گنج‌هایش ظاهر می‌شود و سلطانش شرق و غرب را فرا می‌گیرد و خدا دینش را بر تمامی دین‌ها پیروز می‌کند، همه زمین آباد می‌شود و عیسی(ع) فرود می‌آید و پشت سر قائم نماز می‌خواند.

در حدیث بعدی دین حق را ولایت دانسته است و پیروزی بر تمامی ادیان را در هنگام ظهور قائم دانسته. در حدیث ششم از غیبت امام زمان و سپس تأییدش و پیروز کردن دین نبی(ص) بر تمامی دین‌ها سخن گفته است.

در حدیث هشتم از تفسیر العیاشی نقل کرده که هیچ کس باقی نمی‌ماند مگر این که به محمد(ص) اقرار می‌کند و در خود تفسیر العیاشی ج 2 ص 93 این حادثه را مربوط به رجعت می‌داند و در آخرین حدیث آمده که از پیامبر(ص) شنیدم که بر روی زمین هیچ خانه‌ای باقی نمی‌ماند مگر این که اسلام وارد آن می‌شود و در تفسیر نورالثقلین ج 5 ص 318 از مجمع البیان نقل شده که حضرت علی(ع) ﴿لیظهره علی الدین کله﴾ را این دانسته که در تمامی روستاها صبح و شام به وحدانیت و رسالت پیامبر(ص) شهادت داده می‌شود یعنی در همه جا صبح و شام اذان گفته شود.

به هر حال چون این روایات سند صحیحی نداشت با این‌ها نمی‌توان رجعت یا حوادث زمان ظهور را اثبات کرد ولی می‌توانند مؤید باشند که دین اسلام از آنچه که هست نیز بیشتر گسترش می‌یابد.

و شاید به همین دلیل در هر سه آیه صف/9، فتح/28 و توبه/ 33 فعل ﴿لیظهره﴾ به صورت مضارع آمد. اگر گسترش دینِ حق در جزیرة العرب مطرح بود باید آیه سورۀ توبه که آخرین این سه آیه است به صورت «اَظْهَرَه» می‌آمد. ولی فعل مضارع نشان می‌دهد که هنوز پیروزی مورد نظر قرآن کامل نشده است.(پایان آنچه در تفسیر سوره صف بیان شد.)

ارتباط آیه 28 سوره فتح با آیه 27

در آیه 27 سوره فتح خداوند از رؤیای حق خدا که به رسول نشان داد صحبت کرد. حال در آیۀ 28 خداوند اشاره می‌کند آن رسولی که خواب دیده، از طرف من آمده و حتما بر هر دینی غلبه پیدا می‌کند. پس مطمئن باشید آن خواب صحیح است و خدا پیامبرش را نزد مردمان و از جمله نزد شما ضایع نمی کند و شما حتما به زیارت خانه خدا خواهید رفت.

تفاوت هدایت و دین حق

مراد از هدایت با توجه به آیات دیگر، «قرآن» است و دین حق «روش پیامبر(ص)» است. در واقع هدایت و دین حق همان «کتاب الله و عترتی» یا «کتاب الله و سنتی» است. پس دین حق همان روش پیامبر(ص) است که بر روش‌های دیگر پیروز خواهد شد. دین پیامبر(ص)، هم بر روش‌های باطل غلبه خواهد کرد و هم بر روش‌هایی که حق هستند ولی نسبت به اسلام خاص درجۀ پایین‌تری دارند.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات