نکاتی پیرامون تجاوز اسرائیل به ایران از احمد عابدینی

نکاتی پیرامون تجاوز اسرائیل به ایران از احمد عابدینی

برای شنیدن فایل صوتی سخنرانی احمد عابدینی با موضوع تجاوز اسرائیل به ایران و وظایف ما وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک سخنرانی

(ممکن است به خاطر ضعیف بودن اینترنت برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)

متن پیاده شدۀ این سخنرانی

نکاتی پیرامون تجاوز اسرائیل به ایران از احمد عابدینی

در این روزهای ابتدایی جنگ بین ایران و اسرائیل قصد دارم تا دیر نشده به نکاتی در این‌باره اشاره کنم:

نکتۀ اول: اولا نباید نگران باشیم. به قول مولوی:

از جمادی مردم و نامی شدم      از نما مردم ز حیوان سر زدم

مُردم از حیوانی و آدم شدم           پس چه ترسم؟ کی ز مردن کم شدم؟

حمله دیگر بمیرم از بشر         تا برآرم از ملائک بال و پر

پس مردن نشأۀ جدیدی است و عمر ما دائما متغیر است و مرگ ادامۀ حیات است. از امام حسین(ع) نقل شده که: ما الموت الا القنطرة یعنی مرگ مثل یک پل است. (معانی الاخبار، ج3، ص288) پس نباید از مرگ نگران بود.

ثانیا در شعر آمده است که:

گر نگهدار من آن است که من می‌دانم     شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد

من در مدتی که در جبهه بودم این را کاملا حسّ کردم.

یادم هست اولین جبهه‌ای که رفتم شوش بود و بعد از نماز صبح حمله کردیم و شکست سختی خوردیم. اتفاقا روز عاشورا بود و ما در شیاری گیر کرده بودیم و من در آنجا در اثر خستگی خوابم برد و اتفاقا محتلم شدم که خواب و احتلام نشانۀ داشتن آرامش است و ما در اوج جنگ آرامش داشتیم. به فرمانده که اتفاقا خیلی سخت‌گیر بود گفتم و او به من اجازه داد که بروم و غسل کنم.

در زمان دیگری با یکی از هم‌رزمان در جبهه بودیم و به من می‌گفتند کلاه‌خود بگذار ولی من به خاطر سر دردی که داشتم کلاه‌خود نگذاشتم. یکی از بسیجی‌ها بیلی را جلو من گرفته بود که به من ترکش نخورد ولی یکدفعه مشاهده کردم که ترکش به خود او خورده است. شب که فرا رسید قرار شد عقب‌نشینی کنیم و شاید من بر روی 200 جنازه پا گذاشتم.

آنچه می‌خواهم بگویم این است که مرگ در دست خداست و ممکن است کسی در کنار موشک‌ها باشد ولی نمیرد و دیگری فاصلۀ زیادی از موشک داشته باشد ولی از طریق دیگری بمیرد.

نکته 2: وظیفۀ اصلی ما خواباندن جنگ است و من فکر می‌کنم از چیزهایی که باعث این جنگ شده توهین‌های زبانی است که به این و آن کرده‌ایم. در ادبیات دین آمده است: زخم‌های شمشیر خوب می‌شود ولی زخم‌های زبان خوب نمی‌شود.

متأسفانه در طول این 46 سال، از بالا تا پایین زبان مؤدبی نداشته و نداریم و به این و آن دیوانه و روانی و سگ هار و … می‌گوییم و پرچم برخی کشورها را آتش می‌زنیم و دائما بعد از نمازها برای این و آن مرگ طلب می‌کنیم. بله آنها جنایتکار هستند ولی بحث بر سر توهین است. حضرت علی(ع) با اینکه با معاویه جنگ داشت ولی زمانی که دید اصحابش به معاویه و لشگرش توهین می‌کنند با آنها برخورد کرد و آنها را از این کار منع نمود. پس توهین کردن بد است.

خود حضرت علی(ع) راجع به ابن ملجم که او را ضربه زد گفت آن مرد را مثله نکنید و برای او عنوان خائن و سگ هار بکار نبرد.

در تاریخ اسلام وارد شده که پس از جنگ احزاب و زمانی که پیامبر(ص) به همراه مسلمانان برای جنگ با بنی‌قریظه رفت حضرت علی(ع) که زودتر رفته بود به بنی‌قریظه گفت چرا پیمان شکنی کردید و آنها شروع به توهین کردن به پیامبر(ص) نمودند. وقتی ایشان دید پیامبر(ص) در حال آمدن است به سمت او رفت تا از جلو آمدن او و شنیدن توهین‌ها جلوگیری کند. پیامبر(ص) فرمود: نگران نباش، وقتی مرا دیدند توهین نمی‌کنند. دلیلش این بود که پیامبر(ص) با همه با ادب سخن می‌گفت و به همین خاطر کسی به او توهین نمی‌کرد. وقتی پیامبر(ص) به آنها رسید جملات قرآنی که نقد اهل کتاب بود را برای آنها خواند. آنها با شنیدن این حرف‌ها گفتند تو قبلا توهین نمی‌کردی. جالب است با اینکه پیامبر(ص) همان تعابیر قرآنی را بکار برد ولی یهودیان بنی‌قریظه با توجه به سابقۀ پیامبر(ص) برایشان عجیب بود.

من فکر می‌کنم اگر مسئولان ما و مردم اعلام کنند که ما در مورد توهین‌ها اشتباه کردیم جنگ پایان می‌یابد.

نکته 3: یکی از دوستان من به نام حاج آقا مجتبی لطفی که از مسئولان دفتر آیت الله منتظری است و از رزمندگان شیمیایی جبهه است و زندان نیز رفته است در تلگرام خودش گفته بود یک تلفن از دفتر رهبری به اتاق بیضی شکل، جنگ را پایان می‌دهد و برای همیشه به موزه می‌رود چرا که این یک تلفن می‌تواند 80 میلیون را از بدبختی نجات دهد. البته قرار نیست در این تلفن گفته شود که ما تسلیم تو می‌شویم بلکه قرار است از توهین‌هایی که به آنها شده عذرخواهی شود.

به هر حال ترامپ کسی است که می‌خواهد شخصیت داشته باشد و حتی به دنبال جایزۀ صلح نوبل بود. کسی که به دنبال شخصیت می‌گردد باید برای خوب شدنش به او شخصیت داد نه اینکه او را تحقیر کرد.

بد نیست داستانی برای شما بگویم: می‌گویند در مدرسۀ امام صادق(ع) در چهارباغ اصفهان برای کشیدن آب از چاه دلوی بوده که دزدی دائما آن را می‌دزدیده است. دنبال دزد گشتند و او را پیدا کردند ولی بزرگ مدرسه بجای تنبیه او به او گفت: ما به یک نگهبان برای دلو چاه نیاز داریم و اینگونه به او شخصیت داد و مسأله را حل کرد.

ما که می‌گوییم علم دین داریم و اعلم و مرجع هستیم چرا این چیزها را نمی‌فهمیم؟ من دوست دارم صریحا به رهبری عرض کنم که امروز در این شرائط بجای انقلابی بودن سیاست مداری کند و این انتقاد به معنای تضعیف نظام و رهبری نیست بلکه به معنای راهنمایی برای حلّ مشکل اضطراری است که الآن رخ داده است. رهبری بارها گفته است که من انقلابی هستم ولی در این شرائط امروز باید سیاست‌مدار بود. ما از نابود شدن نمی‌ترسیم ولی نباید خود را به نابودی بکشانیم. من نه ترسی دارم و نه پستی می‌خواهم ولی این را می‌فهمم که الآن برای نجات کشور به سیاست احتیاج داریم و سیاست به این است که اعراف کنیم در مورد توهین‌ها اشتباه کردیم. دین نیز توصیه کرده که به اشتباهات خود اعتراف کنید. مگر در آیه 108 سوره انعام نیامده که به بت‌ها و مشرکان فحش ندهید؟ من در نوشته‌های مختلف گفته‌ام که نباید فحش داد و نباید توهین کرد. پس اگر 46 سال چنین کرده‌ایم باید دست برداریم. اگر این مشکل حلّ نشود طرف مقابل کینه دارد و در حال جمع کردن اجماع جهانی است و می‌خواهد نابودی ما را موجه جلوه دهد. ما می‌توانیم با سیاست‌ورزی جلو این کار را بگیریم. در روایات آمده که مؤمن مثل سنبل انعطاف دارد ولی منافق مثل چوب خشک است که زود می‌شکند. حتی اگر از انرژی هسته‌ای برای نجات کشور کوتاه آمدیم کسی ما را سرزنش نخواهد کرد ولی اگر جنگیدیم و هم کشور را از دست دادیم و هم انرژی هسته‌ای را در این صورت مورد سرزنش همه قرار خواهیم گرفت و هم در پیشگاه خدا مسئولیم و هم پیشگاه تاریخ.

نکته 4: در قصۀ تاریخ مغول‌ها و حملۀ آنها به ایران آمده است که وقتی به شهرهای ایران حمله کردند برخی شهرها ایستادگی کردند و مغول‌های علاوه بر فتح شهرها بسیاری را کشتند و حتی به حیوانات نیز رحم نکردند تا اینکه به شیراز رسیدند و شیراز تسلیم شد و همین موجب شد که بماند. من با خود سؤال می‌کردم که چرا شهرهای دیگر چنین نکردند؟ باید دقت داشت که وقتی مشاهده کنیم دشمن ما وحشی محض است و وحشی شدن آنها به خاطر توهین‌ها بوده باید جنگ را خاتمه داد. چه بسا همۀ این هجوم‌ها و درگیر کردن ما منشأش توهین‌های ماست. و اما این را بدانیم که اسرائیل تنها نیست و آمریکا پشت اوست. فرض کنید ما نیروهای زیادی از آمریکا را از بین ببریم ولی او در مقابل، کل ایران را از بین خواهد برد. به هر حال کشور آمریکا خواهد ماند ولی این ما هستیم که با تصمیمات اشتباه، کشور و مردمش را از بین خواهیم برد.

و اما اگر با عذرخواهی جنگ تمام شد که چه بهتر ولی اگر نشد ما نزد خدا و وجدان و تاریخ رو سفید هستیم و با صدای بلند خواهیم گفت که ما هر کاری کردیم ولی نشد ولی اگر این عذرخواهی انجام نشد آیندگان، ما را نخواهند بخشید.

هرکسی هرجایی آشنا دارد سعی کند این مباحث را به بزرگان انتقال دهد. شاید در قم بتوان با آیت الله شبیری دیدار کرد و شاید بتوان این مباحث را از طریقی به آیت الله سیستانی نیز رساند و اصرار داشت تا عذرخواهی از توهین‌ها صورت گیرد. به نظر من این امر گره‌گشاست و از شما می‌خواهم هرکسی به هر مقداری می‌تواند دست به کار شود. واقعا سعی کنیم هر آنچه وظیفه داریم برای نجات کشور بکار گیریم.

خاطره: قبل از قبول قطع‌نامه که ما در حال شکست بودیم بنده تصمیم گرفتم به عنوان آخرین بار به جبهه بروم. به دفتر تبلیغات رفتم. به من گفتند الآن تابستان است، می‌خواهی به غرب بروی یا جنوب؟ گفتم هر جا نیازاست. وقتی به جنوب رفتم گفتند می‌خواهی به سپاه بروی یا ارتش؟ گفتم هرجا نیاز است. مرا به ارتش و به دهلران بردند و چند روز آنجا ماندم تا اینکه جنگ شکست خورد و من برگشتم ولی من الآن اعصابم راحت است چون وظیفه‌ام را انجام دادم.

الآن هم هر جا می‌شود باید وظیفه را انجام داد و شما تلاش کنید و من هم هرجا توانستم برای نجات کشور دست به کار می‌شوم.

به هر حال مغولان قدیم به شهرها هجوم می‌آوردند و مغولان جدید بمب هسته‌ای دارند و ممکن است از آن نیز استفاده کنند چون کینه دارند و ما باید سعی کنیم کینه را از آنها بگیریم.

نکته 5: مشاهده کردم که روشنفکران و اصلاح‌طلبان می‌گویند امروزه در این شرائط باید تمامی اشکالات و انتقادها را کنار بگذاریم و پشت رهبری بایستیم و از ایشان و نیروهای مسلح حمایت کنیم. به نظر من این حرف اشتباه است. در هر زمانی باید حرف حق را زد و اشتباه را نیز گفت و در عین حال پشتیبانی هم کرد. پس قرار نیست در زمان حاضر نقد نکنیم.

من این حرف را از سورۀ فتح یاد گرفتم که حدود یک سال است مشغول تفسیر آن هستیم. سوره فتح اینگونه شروع شد که پیامبر(ص) خواب دید که در مکه طواف می‌کند و خوابش را برای مسلمانان گفت و قرار شد همگی به سمت مکه بروند. وقتی رفتند و کار به صلح حدیبیه انجامید و بدون رفتن به مکه برگشتند مسلمانان به پیامبر(ص) اشکال کردند که تو قول داده بودی که به مکه می‌رویم و طواف می‌کنیم. پس قولت چه شد؟ جالب است با آنکه آن مسلمانان افراد خوبی بودند و قرآن از آنها تعریف کرده است ولی به پیامبر(ص) چنین اشکالی را مطرح کردند و خدا به خاطر این حرف، آنها را توبیخ نکرد بلکه در آیه 27 سوره فتح جواب آنها را داد که خواب رسول راست است و شما حتما وارد مسجد الحرام خواهید شد. پس مسلمانان از وعدۀ پیامبر(ص) سؤال کردند و جوابشان این شد که پیامبر(ص) دروغ نگفته و وعدۀ خلافی نیز نداده است. پس در سوره فتح با اینکه چیزهای مختلفی برای مسلمانان از جمله فتح مبین و بدست آوردن غنائم خیبر بیان گردید ولی مسلمانان به خصوص از وعدۀ رفتن به مکه سؤال کردند.

حال، ما مسئولان را قبول داریم ولی یادمان نرود که آنها به ما گفتند آب و برق و اتوبوس مجانی می‌شود ولی بعد از 46 سال این وعده وفا نشده است. همچنین یکی از مسئولان گفت در 4 سال 4 میلیون مسکن می‌سازم ولی این هم رخ نداد. پس مسئولان ما سر تا پا یاد گرفته‌اند که بدون پشتوانه وعده دهند و مقصر، خود ما مردم هستیم چون باید از آنها سؤال می‌کردیم که وعده‌هایتان چه شد ولی سؤال نکردیم تا جایی که حتی با اینکه در قانون اساسی نوشته بودند که آموزش و پرورش رایگان است آن را نیز عمل نکردند و گفتند رایگان به معنای مجانی نیست و باز کسی چیزی نگفت.

وقتی چنین است ما مقصریم و اگر مردیم و عذاب شدیم نگوییم ما مظلوم بودیم. خیر، ما بیشتر متملق بودیم.

نکته 6: بنده با عده‌ای از دوستان که خارج زندگی می‌کنند و انسان‌های عاقل و قابل اعتمادی هستند مثل آقای کدیور، آقای عبدالعلی بازرگان، آقای مسعود ادیب، آقای حسن یوسفی اشکوری و …. اطلاعیه‌ای علیه اسرائیل نوشتیم و در آن آوردیم که مسئولان باید زندانیان سیاسی و محصوران را آزاد کنند و بعد از این جریان قانون اساسی تغییر کند. در قانون اساسی باید ولایت مطلقه عوض شود. اینکه اصلا نتوان صحبتی کرد و گروهی برای 80 میلیون تصمیم بگیرند صحیح نیست. بیشتر مردم نمی‌خواهند در جنگ شرکت کنند.

نکته 7: جالب است که می‌گویند ما می‌خواهیم مثل امام حسین(ع) عمل کنیم. این حرف اصلا صحیح نیست. امام حسین(ع) هرکسی را که خودش می‌خواست با خود برد و تازه به بیابان رفتند تا مردم عادی درگیر نشوند و خلاصه اینکه در بیابان جنگیدند ولی الآن جنگ به کل کشور و در وسط شهرها کشیده شده است. اگر چند نفر دوست دارند جنگ شود و چه بسا آن هم برای رسیدن به منافعشان است خودشان بجنگند ولی نمی‌توانند مردم را به جنگ بکشانند.

امام حسین(ع) با اینکه در مدینه بیعت نکرد ولی نگفت من در شهر می‌مانم و می‌جنگم بلکه به سمت مکه برای عمره رفت و چندین ماه در آنجا بود. در مکه نیز اصلا نگفت می‌مانم و می‌جنگم. حتی وقتی قصد ترور او را داشتند از مکه بیرون رفت. در راه گروه‌هایی به امام ملحق شدند ولی وقتی در منزل زباله خبر رسید که مسلم را شهید کردند و امام آن خبر را به مردم گفت بسیاری از آن گروه‌ها متفرق شدند و امام با همان کاروان خودش جلو رفت تا به به کربلا رسید. در کربلا چند دور مذاکره شد تا جایی که وقتی روز تاسوعا لشگریان ابن زیاد برای جنگیدن آمدند امام تعجب کرد و گفت قرار نبود جنگ شود. باز در شب عاشورا امام اعلام کرد که هرکسی خواست برود ولی افراد خودشان ماندند.

پس امام مردمی را که خواهان جنگ نبودند وارد جنگ نکرد بلکه امام کسانی که خودشان می‌خواستند بجنگند به جنگ برد. پس شما حق ندارید 80 میلیون را وارد جنگ کنید که برای شما بجنگند. این افتخار ملی نیست که مردم بی‌گناه را نابود کنیم.

البته من نمی‌گویم آمریکا و اسرائیل ظالم نیستند. آنها ظالم هستند و به ما حمله کردند و تجاوز کارند ولی با این حال ما نمی‌توانیم مردم را به کشتن دهیم. همۀ کسانی که می‌خواهند بجنگد به بیابانی بروند و آنجا بجنگند. به نظر من هنوز می‌توان از حسّ برتری جویی ترامپ استفاده کرد.

نکته 8: قیاس امروز به صدر اسلام غلط است چون در صدر اسلام جنگ در شهرها نبود. نه پیامبر(ص) و نه ائمه در شهر نجنگیدند. این در حالی است که امروز جنگ‌ها وارد شهرها شده و نمی‌توان گفت چون پیامبر(ص) و ائمه جنگیدند ما هم باید بجنگیم.

پس باید برای امروز فکر دیگری کرد که چه باید بکنیم؟ ما و دوستانمان فکر می‌کنیم وقتی زور می‌گویند باید کمی کوتاه آمد تا بتوان دوباره قد علم کرد. آنها مغولند و البته ما آنها را مغول کردیم. امثال خواجه نصیرالدین و علامه حلی مغول‌های وحشی را جذب کردند. چرا امروزه چنین علمایی وجود ندارند؟ بجای محکوم کردن می‌توان کار عاقلانه کرد. از حسّ برتری جویی ترامپ می‌شد استفاده کرد و به او گفت تو برای اهل غزه کاری بکن که در تاریخ بدرخشی ولی این کار نشد و تازه او را تحریک به جنگ بر علیه خود کردیم.

5 1 رای
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات