اعترافی سخت و تلخ

اعترافی سخت و تلخ

بسم الله الرحمن الرحیم

اعترافی سخت و تلخ

این‌جانب احمد عابدینی 66 ساله مدرس حوزه و دانشگاه ـ که از تدریس در هر دو جا منع شده‌ام ـ در حال صحت و سلامت در روز 2/4/1404 می‌خواهم اعترافات تلخی درباره خود بکنم و همین اعتراف‌ها اخباری است از وضع دیگران ـ اعم از سخنرانان، امامان جمعه و مسئولان مملکتی ـ که رگه‌های صحت این خبرها از زوایای زندگی آنان پیداست، اگرچه به دلایلی نخواهند اعتراف کنند.

من و امثال من به علت فشارهای ناشی از جنگ هشت ساله علیه ایران و فشارهای سیستم دیکتاتورانه شاه و شکنجه‌های ساواک و فشارهای روحی آن زمان، لحظاتی احساساتی می‌شویم و سخنی می‌گوییم که در حالت عادی و منطقی آن را قبول نداریم. اینکه ما خواهان نابودی ملت‌ها یا ملتی دیگر باشیم یا شعار مرگ بر این کشور و آن کشور سر دهیم ناشی از همین فشارهای روانی است، شاهدش اینکه در حالت عادی ما وزارت دفاع تشکیل داده‌ایم و از اول انقلاب تاکنون نامش تغییر نکرده و تغییر نام آن به مثلاً وزارت جنگ یا غیره نیز از سوی هیچ ایرانی‌ای مطرح نشده است. ما سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل دادیم و همواره همین اسم مانده است،نه سپاه هجوم؛ بله، طبق شنیده‌ها زمان محدودی واحد کمک به نهضت‌های آزادی بخش تشکیل شد و به زودی منحل شد.

بنابراین، بسیار ناعادلانه است که سخنانی که در حالات احساسی از ما صادر می‌شود به عنوان تهدید علیه کشور یا کشورهایی در جهان مطرح شود و کشورهایی بخواهند جنگ پیشگیرانه راه بیندازند و به ایران حمله کنند. بسیار ناعادلانه است که رئیس جمهور بزرگترین قدرت جهانی بگوید ما از سوی ایران تهدید می‌شویم، ایرانیان می‌خواهند کاخ سفید را حسینیه کنند!!

 سخنی که افرادی در شرایط احساسی گفته‌اند و دیگرانی به عنوان جوک برای یکدیگر بیان کرده و به آن خندیده‌اند.

بله، وقتی ما مردم ایران به یاد کمک‌های آمریکا به شاه و شکنجه شدن‌های گوناگون آن زمان می‌افتیم ناخودآگاه ذهنمان پریشان می‌شود و مطلب تندی می‌گوییم که مسبب اصلی این حرف ما که آمریکاست باید خود را شرمنده بداند، نه اینکه آن حرف ما را تهدید علیه خود تلقی کند و خود و جهان را برای جنگ پیشگیرانه آماده کند.

وقتی جمعیت، قدرت، ثروت، توان فناوری و سایر شاخص‌های ایران در مقایسه با آمریکا همه کمتر از ده درصد است، هیچ عاقلی نباید حرف‌های ما و مسئولان ما را حمل بر تهدید کند، بلکه همه ناشی از عصبانیت از کشوری است که شاه را مجهز کرد و پس از آن پیوسته در امور ما دخالت کرد و تحریم‌های فلج کننده علیه ما اعمال کرد.

جهان عاقل و دادگستری‌های آن که به نوشته‌ها و اقرارها و امضاهای افراد احساسی که در اوج احساسات چیزی را امضا کرده است اعتنایی نمی‌کنند،سزاوار است اکنون به دفاع از ما ملت برخیزند و بگویند این‌ها به خاطر ظلم شاه و ظلم حامیان شاه و جنگ تحمیلی هشت ساله، گاهی حرف‌های نامربوط می‌زنند و گاهی بر ابزار جنگی حرفی نامربوط می‌نویسند و نباید ایرانی را که به هیچ کشوری حمله نکرده است تهدید قلمداد کرد.

سزاوار است به مقاله‌های تحقیقی محققان جدید نگاه شود که با صراحت می‌گویند ما جهاد ابتدایی نداریم، آنچه هست دفاع است و تازه بنده بارها گفته‌ام دفاع هم، دفاع مضطرانه، یعنی تا می‌توان با گفتگو، دادن برخی امتیازها، دادن کادو و امثال آن، کار را به صلح کشانید و از جنگ دوری کرد باید چنین کرد و دفاع نظامی آخرین گزینه است.

اعتراف دیگر بنده اعتراف به جهالت است. در زمان شاه، ساواک شاه مردم را آزار می‌داد و مردم زجر کشیده به ویژه شکنجه شده ها در نزدیکی پیروزی انقلاب زبان به تهدید شاه گشودند، او نمی‌توانست سخنان افراد و تهدیدهای مردم کشورش را به مجامع جهانی ببرد، زیرا بردن این سخنان به زیان خودش بود که با مردمش چنین کرده است. پس خودش رفت، حال جهالت ما این بود که گمان کردیم با همین تهدیدهای توخالی می‌توانیم دیکتاتورهای جهان را نیز به عقب برانیم تا مظلومان جهان نجات یابند و تهدیدهای تو خالی را درباره سایر کشورها از جمله عراق به کار بردیم و گفتیم چنین و چنان می‌کنیم. و آن کشور، سخنان خطیبان، امام جمعه‌ها و مسئولان ما را سندهایی کرده است تا ما را متجاوز به آن کشور بداند و باز نظیر همان تهدیدهای توخالی و جوکها را امروزه آمریکا جمع کرده است و ایران را تهدید برای آمریکا یا برای جهان می‌داند، درحالیکه سخنان مسئولان و تریبون داران ما، ناشی از این جهالت است که شاه با تهدید رفت، پس جهان هم با تهدید توخالی عقب نشینی می‌کند و دست از سر ما برمی‌دارد.

بنابراین، باز از حاکمان، قاضیان، دانشمندان و دلسوزان جهان می‌خواهم که توجه به این جهالت و قیاس باطل ما داشته باشند که راه نجات از دیکتاتور داخلی را با راه نجات از افراد خارجی یکی گرفته‌ایم؛ درحالیکه نه تهدیداتمان درباره شاه را عملی کردیم و نه تصمیمی برای انجام آنچه نسبت به دیگران گفته ایم داریم.

تازه مهربانی ملت ایران که همه از آن خبر دارند و کتاب دین آنان که با بسم الله الرحمن الرحیم شروع می‌شود و در آن 114 بار این آیه آمده است و دو آیه «کتب علی نفسه الرحمه» (انعام/11) و «کتب ربکم علی نفسه الرحمه» (انعام/54) خبر از قانونی بودن رحمت می دهد و در سوره اسراء «الله» را با «الرحمن» یعنی ذات سرتاسر مهربانی، یکی دانسته در سوره و دستور به خواندن چنین خدایی در هر نماز داده است. اینها همه از ایرانیان انسان‌های مهربانی ساخته است که خواستار نابودی هیچ ملتی نیستند و بزای مظلومان جهان دل می سوزانند و خواهان این هستند که زندگی مسالمت‌آمیز داشته باشند و کسانی در کشورشان دخالت نکنند و بگذارند ملتی باشند در کنار تمامی ملت‌ها، و هوش و توان خود را در کمک به همه مردم جهان به کار گیرند.

پس ای جهانیان بیایید و کمک کنید تا صلحی پایدار محقق شود و بیش از این خرابی برای ایران و جهان به وجود نیاید و بی‌پناهانی کشته نشوند و به قحطی و فقر مبتلا نشوند.

 و ای ایرانیان، ای حکومتیان و دولت مردان بیایید و بر حرف‌های خود بیشتر دقت کنیم و بدانیم “زبان سرخ سر سبز می‌دهد بر باد” و بدانیم که طبق روایت بیشترین جهنمیان به خاطر زبانشان جهنمی شده‌اند و با کنترل زبان خود تنش‌ها را کاهش دهیم.

 درود بر همه حق پویان عادل و دوست‌دار صلح

احمد عابدینی ۲. ۴ . ۱۴۰۴

1 1 رای
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات