بعضی از مردم وقتی که به حرم امام رضا میروند و آن گنبد و رواق ها و آیینهکاریها و ایوان های طلا را با آن همه عظمت و شکوه میبینند، می گويند که همه امام ها مظلوماند، ولی امام رضا مظلوم نيست. همه امام ها غریب اند، ولی امام رضا(ع) غريب نيست.
باید ببينيم اين سخنان درست هستند يا نه؟ به نظر من، امام رضا از زمان شهادت پدرش امام کاظم(ع) مظلوم و غریب بود؛ و این مظلومیت و غربت تا امروز نیز باقی است.
وقتي امام موسی کاظم به شهادت رسيد، امام رضا به امامت رسيد و بايد همه كساني كه امامت پدرش را قبول داشتند به امامت او ايمان ميآوردند، ولی برخی از شیعیان برای اينکه امام رضا(ع) به امامت نرسد، گفتند که امام موسی کاظم(ع) هنوز زنده است و امام رضا(ع) كه گفته پدرم از دنيا رفته دروغ گفته است. اين اولين تهمت به امام رضا(ع) بود که ابداعکنندگان اين تهمت، وکلای حضرت موسی بن جعفر بودند، چـون که مالهاي فراوانی از مردم بهعنوان خمس و غيره نزدشان بود برای همین با خود انديشيدند که اگر بگويند امام موسی کاظم(ع) از دنيا رفته و امام رضا جانشين اوست بايد پول ها را به وی تحويل بدهند؛ بنابراین مال دوستی آنان باعث شد که به اما تهمت دروغگویی بزنند و بسياری از شيعيان را نيز از راه راست منحرف کنند. وقتی امام رضا ديد که بيشتر مردم گمراه شده اند يا نزدیک است که گمراه شوند جان خود را به خطر انداخت و با صراحت گفت که من امام شيعيان هستم. ولی آنان و دیگران باز تهمت زدند و گفتند که هیچیک از امامان قبلی صريح و واضح نمی گفتند «من امام هستم». پس معلوم می شود تو که صريح و واضح می گويی، دروغگو هستی و امام نيستی. همه اين توطئه ها بهواسطه گروهی که آنان را رؤساي واقفیه می گويند طراحی می شد؛ و امام(ع) فرمود: اگر از هارون آزاری به من رسید معلوم می شود که امام نیستم.
بعضی شیعیان از امام(ع) ميپرسيدند: آیا شما امام زمانی هستيد که قيام می کند و دنيا را با عدل و داد پر می کند؟ امام جواب ميداد: خیر، من نيستم، ولی يکی از فرزندان من آن امام زمان است که در آینده ظهور میکند. ولی واقفه گفتند که شما نسلی نداريد پس یا امام زمان هستید و باید با شمشیر قیام کنید یا دروغ گو هستید. آنان این تهمت را از اینجهت میزدند که سن حضرت رضا از 40 سال به بالا بود و هنوز فرزند نداشت. بالأخره بعد از چند وقت که آن حضرت دارای فرزند شد. آنان بازهم تهمت زدند و گفتند که اين بچه از تو نیست و گفتند بايد قیافهشناس بياوريم تا تشخيص دهد اين بچه مال شما است يا نه.
امام از سر ناچاری قبول کردند و فرمودند هر کاری می خواهيد بکنيد. چند روز بعد همه خاندان امام رضا(ع) به همراه امام در باغی جمع شدند و به امام(ع) گفتند که اين بيل را بگير و برو کشاورزی کن. وقتی قیافهشناس بچه را ديد گفت که اين بچه مال هیچکس در اين جمع نيست که ناگهان چشمش به آن کشاورز (امام رضا) افتاد و گفت که اين بچه مال آن کشاورز است. آنها هیجانزده شدند و گفتند از کجا فهميدی؟ قیافهشناس گفت از طرز راه رفتن بچه که مثل آن کشاورز است.
اگر معلوم شود که بنی هاشم و حتّی بنی الحسین بلکه بنی جعفر و شاید بنی کاظم نیز در این تهمت ها شرکت داشتند، مظلومیت و غربت حضرت رضا(ع) بیشتر معلوم می شود. علی بن جعفر که یکی از راویان بزرگ و فقیهان شیعه و عموی امام رضا(ع) است خودش داستان آوردن قیافه شناسان را نقل کرده است. پس مظلومیت امام(ع) منحصر در گروه منحرف واقفیه نبود، بلکه عموهایش که اهل زهد و تقوا بودند نیز در مظلومیت و غربت او دخالت داشتند.
تازه امام از این مظلومیت ها و غربتها نجاتیافته بود که نوع دیگری از غربت و مظلومیت برایش رقم خورد. مأمون عباسی در ظاهر با احترام و برای دادن حکومت به او و در باطن با تهدید و زور حضرت را به مرو کشاند تا از یکسو علویان را ساکت کند و بگوید حضرت رضا در حکومت وارد شده است، پس حکومت من مشروع است از سوی دیگر امام را با قبول پستی از پست های حکومت، لکه دار کند و امام مظلوم چاره ای جز قبول نداشت و امر منحصر در رفتن به مرو و قبول ولایتعهدی بود. بههرحال اصرارهای امام بر ماندن در مدینه و در قبول نکردن پستي در حکومت، فایده ای نداشت و امام مجبور شد ولیعهدی مأمون را بپذیرد. گروهی امام را به جاه طلبی متهم کردند و گروهی از شیعیان، متمایل به بنی عباس شدند و برای حفظ موقعیت خود و حکومت اسلامیِ! بنی عباس، امام(ع) را در تنگنا و فشار قرار می دادند و امام(ع) باز مظلوم و غریب بود و صدای مظلومیت و غربتش بهجایی نمی رسید و نمی توانست حتی به شیعیان یا به برادران خود، وضع تأسفبار خود را بگوید.
اگرچه با دخالت نکردن در هیچ عزل و نصبی و با نیمهکاره رها کردن نماز عید فطر، به اهل دقت فهماند که قبول مسئولیت در حکومت عباسی از روی اختیار نبوده و نیست ولی توده مردم اعم از شیعه و سنی، این لطایف را درک نمی¬کردند. زیرکی مأمون در کارها بهگونهای بود که حتی مسمومیت حضرت، برای برخی از بزرگان اثبات نشده است.
پس از شهادت حضرت رضا(ع) و دفن شدنش در اتاقی که هارونالرشید پدر مأمون در آن دفن بود، مظلومیت دیگری رقم خورد در آن سال های اوّل زیارت امام رضا(ع) ، زیارت هارون بهحساب می آمد و شیعیان فهیم نمی دانستند چه کنند اگر به زیارت امام(ع) بروند عباسی ها آن را بهحساب خود می گذاشتند و اگر به زیارت نمی رفتند، امام(ع) در غربت زیارت نمی شد، تازه نفرت از هارون نیز موجب می شد که کسی رغبت به زیارت امام پیدا نکند و تا مدت مدیدی این چنین بود. به همین جهت احادیث فراوانی مردم را به زیارت حضرت، تشویق و ترغیب نمودند بهگونهای که کثرت زائران حضرت رضا(ع) کم کم اسم و قبر هارون الرشید را از یادها برد و از این زمان مظلومیت و غربت دیگری براي امام هشتم شيعيان رقم خورد.
حکومت که به دست صفویان رسید و نزاع هایی که با دولت عثمانی داشتند مظلومیت جدیدی را برای امام رضا(ع) رقم زد. دولت عثمانی بر اماکن زیارتی مکه، مدینه و قبور تمامی امامان معصوم: بهجز امام رضا(ع) تسلط داشتند.
صفویان می خواستند مردم به حج و زیارت قبر پیامبر(ص) و زیارت قبور بقیع و نجف و کاظمین و … نروند به همین خاطر درصدد جایگزینی برآمدند و سوءاستفاده از قبر امام هشتم، چیزی بود که در سرلوحه زندگانی شاهان صفوی قرار گرفت. پیاده عازم مشهد شدن شاهعباس، گسترش حرم و رواق و مسجد، طلاکاری و آیینهکاریها و… شروع شد تا مردم این مکان را برگزینند و باز مظلومیت و غربت حضرت رضا(ع) که خواسته اند قبر او را مقابل کعبه و حرم شریف نبوی و … قرار دهند، مشخص می¬شود. باز سوءاستفاده از قبر امام(ع) ؛ بله قبر حضرت را در زیر تلّی از جواهر و طلا قرار دادند تا چشمان دنيا دوست اين مكان را بر حرمين شريفين ترجيح دهند و آن مكان¬ها از رونق بیفتد. اشعاری نظیر:
اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند جان به قربان تو آقا که تو حج فقرایی
یادآور همین دوران است. شاید گنبد طلا، طلاهای موزه، ایوان طلا و … برای این بوده که حرم رضوی از کعبه کمتر طلا نداشته باشد و کم کم این یک سنّت شد و به قبور ساير امامان و سپس امامزادگان سرايت كرد.
امّا از حدود پنجاه سال پیش که اینجانب گه گاهی به مشهدالرضا مشرف می شوم پیوسته مظلومیت و غربت امام را در قالب¬های مختلف حس می کنم که برخی را بیان می کنم.
1 ـ در رژیم گذشته با اینکه بچه بودم می دیدم که امام جماعت های حرم رضوی، نماز جماعت را بسیار طول می دادند و موجب می شدند که مردم، بسیار کم در آن شرکت کنند این یک مظلومیت بود که امکانات فراوانی باشد ولی حتی از آن برای یک نماز جماعت خوب استفاده نشود و دم و دستگاهی که با نام اصل اسلام است از مهم ترین رکن اسلام خالی باشد.
2 ـ مردم پس از زیارت در حَرَم، راهی باغوحش می شدند تا حیوانات وحشی را ببینند و در بازگشت از سفر، خاطرات از باغوحش بسیار بیشتر از حَرَم در ذهنشان ميماند و اگر از حَرَم چیزی می گفتند از شلوغی و از طلاکاری، آیینهکاری و امثال اینها بود که این غربت واقعی امام(ع) بود. چراکه امام(ع) با قبّه طلا و امثال آن شناخته می شد درحالیکه باید از او علم آموخته می شد، اما دريغ از تعليم يك آيه قرآن يا يك حديث داراي سند.
3 ـ زمان های بعدی مشکل نماز حل شد ولی مشکلات دیگری افزوده شد، نظیر خرافاتی بودن روحانیون حَرَم و نسبت دادن قصه ها و احادیثی به امام که این موارد هیچ سند درستی ندارد؛ و حرم امام شد مرکز پخش خرافه در تمامی کشور.
4 ـ گسترش بی حساب حَرَم و آینه کاری و طلاکاری هایی که هرکس باوجدان خود می فهمد امام اگر زنده بود حتماً به این راضی نبود. سقف و ستون های سالن های بزرگ نظیر رواق امام خمینی و سالن زیر آن میلیاردها تومان پول و هزاران ساعت کار را مصرف کرده است در حالیکه با ساده تر از این نیز امکان داشت این سالن ها و رواق ها ساخته شود.
هر عاقل فقير مستضعفی وقتی این آینه کاری ها را می بیند به اسلام بدبین می شود و امام را متهم می کند که چرا از این اسراف ها منع نمیکند؛ زیرا همه بلندگوهای حَرَم تبلیغ می کنند که امام مرده و زنده ندارد، پس نتیجه اش این می شود که امام با این امور موافق است و این با امامت نمی سازد و دوباره مظلومیت و غربت امام(ع).
آیا اسلام بر انباشته شدن ثروت فراوان بهعنوان طلا یا بهعنوان آینه و … درجایی و فقر مالی و فرهنگی مردم در سایر جاها راضی است؟ متولیان حرم که خود را متولی اسلام نیز می دانند با این کارشان بر بیرون رفتن جوانان از دین کمک می کنند و همه اینها به اسم امام(ع) انجام می شود. پس باز غربت امام رضا(ع)که از حرمش برای تضعیف عدالت و عقل در اسلام، سوءاستفاده می شود و چاره ای ندارد.
5- اما در زمان ما:
در اين زمان هم امام(ع) غريب است؛ زيرا در آنجا گناه میشود. افراد زيادی از روی جهالت مقابل ضريح امام(ع) سجده میکنند، درحالیکه همه بايد برای خدا سجده کنيم و يا مردم همديگر را هل میدهند تا دست خود را به ضريح برسانند و دعا کنند. درحالیکه در هرکجا از حرم باشند خدا دعای آنان را میشنود و روح بزرگ و گسترده امام(ع) که تنها داخل ضريح نيست و اين يکی از اشتباهات ديگر مردم است که با سکوت روحانیون و خدام و … این خرافه، تقویت می شود.
پیشنهادها:
1 ـ گمان می کنم اگر از این کارها دستبردارند و تمامی بودجه را صرف آموزش فرهنگ و زندگی قرآنی و رضوی در ایران و سپس در جهان کنند، کاری خداپسندانه و مورد رضایت ولیّ و حجّت خدا انجام داده اند. راستی چه می شد اگر مسئولیت آموزش قرآن در سراسر کشور تماماً به عهده حرم رضوی بود و بهجای شرکت های تجاری و …، مؤسسات قرآنی در سراسر کشور ایجاد و تقویت می شد؟
2 ـ بارها از مسئولان حرم خواستهشده که با این امکانات وسیع، تلاش کنند چندین نماز جماعت در اوقات مختلف برپا کنند تا افراد بیشتری از فیض نماز جماعت برخوردار شوند؛ مثلاً در وقت ظهر، یک نماز ظهر و عصر، اقامه شود و در وقت عصر، نماز ظهر و عصر دیگری اقامه گردد تا از این همه امکانات استفاده بهینه شود. تا همان گونه که امام رضا(ع) مورد رضایت همه هست حرمش موجبات رضایت همه را فراهم و اینگونه اتحادی میان همه ایجاد کند.
3 ـ برای رفع هرگونه سوء برداشت، آستان قدس هرساله بیلان کاری بدهد و کارشناسان بررسی کنند که کارهای انجامشده تا چه اندازه در راستای هدف ائمّه شیعه: است. به نظر می رسد اتاق های متعدد برای گرفتن هدایا و نذورات آبروی امام را می برد. مسلماً می شود و بلکه بسیار جالب خواهد بود که با حذف این دکّه ها و این اتاق ها همه رواقها و صحن ها به هم متصل شود تا همه در یک یا حداکثر دو نماز جماعت شرکت کنند و ثواب بیشتری ببرند و زیبایی خاصی داشته باشد و نماز جماعت از غربت بیرون آید.
4 ـ بهجای اتاق های نذورات در جای جای حرم، شیرهای آب برای وضوی زائران قرار داده شود تا افرادی که به هر دلیل وضویشان باطل می شود نیاز نباشد فاصله بسیار زیادی تا سرویسهای بهداشتی طی کنند؛ و با تابلوهایی افراد را تشویق کنند که نذورات خود را به دارالقرآن ها بدهند تا مستقیماً به مصرف کارهای فرهنگی برسد.
5 ـ چون برای بسیاری از خانم ها این سؤال مطرح است که چرا باید ظاهرگرایانه و ریاکارانه تنها برای ورود به حرم، چادر سر کنند؟ و این سختگیری افراد را به دورویی سوق می دهد، بهتر است که افراد را آزاد بگذارند ولی در درون حرم با قرار دادن چادرهای تمیز و جوان پسند و تأکید بر ادب حضور، افراد خودشان به پوشیدن چادر یا لباسی مناسب تشویق شوند تا قبر امام از اتهام سوق دادن انسان به ریاکاری نجات یابد.
6 ـ چون این سؤال و اشکال برای قشر وسیعی از مردم مطرح است که از جانب تمامی مردم نذورات و هدایایی که به آستان قدس اهدا می شود و پول هایی در ضریح ریخته می شود ولی مصرف آن، همیشه در انحصار گروه خاصی است با خط و ربط خاص. سزاوار است وقتی امام، امام تمامی مردم است متولی یا متولیان آن، شرایط استفاده از امکانات سالن ها، سخنرانی ها چاپ کتب و … را برای همـه گروه ها فراهم سازند.