لزوم تحليل معصومان همانند لزوم تفسير قرآن

لزوم تحليل معصومان همانند لزوم تفسير قرآن

فایل صوتی درس: کلیک کنید

 

متن درس:

درس استاد احمد عابديني در تاريخ 29 / 9 /1400 در باره لزوم تحليل معصومان همانند لزوم تفسير قرآن

چکیدۀ بحث:

همانگونه كه كتاب خدا نياز به تفسير دارد و امروزه مفسران با سليقه‌هاي مختلفي آن را تفسير مي‌كنند، زندگي معصومان نيز نياز به تفسير و تحليل دارد بنابراين بايد زندگي ائمه اطهار تحليل شود تا از يك سو عقل ما رشد كند و از سوي ديگر بتوانيم در دنيايي كه با دنياي آنان كاملا متفاوت است از آنان به عنوان سرمشق بهره ببريم.

شروع بحث:

در جلسۀ گذشته به مناسبت دهۀ فاطمیه صحبت‌هایی مطرح شد. افراد مختلفی به این صحبت‌ها واکنش نشان دادند. برخی موافق بودند و برخی مخالف و برخی نیز در فضاي مجازي توهین‌هايي کردند.

به همین خاطر لازم دیدم آن مباحث را بیشتر باز کنم تا منظورم روشن‌تر گردد.

باید به این نکته توجه داشت که راجع به قرآن همیشه تجلیل صورت گرفته و در عین حال، باب تحلیل و تفسیر قرآن نیز باز بوده است. در واقع تجلیل قرآن منافاتی با تحلیل و تفسیر آن نداشته است. در کتاب کافی، راجع به فضیلت قرآن احادیث زیادی آمده است ولی در عین حال قرآن مورد تفسیرهای مختلف نیز قرار گرفته است. بله البته در این زمینه فراز و فرودهایی وجود داشته و در برخی زمان‌ها عده‌ای تنها به خواندن قرآن توصیه می‌کردند و موافق با تفسیر قرآن نبوده‌اند ولی در مجموع تفسیر و تحلیل قرآن امری بدون اشکال بوده است. همچنین مفسران قرآن از نقل قول کردن از علمای مذاهب مختلف ابائی نداشته‌اند. پس این که در تفسیر قرآن از اهل سنت مطالبی نقل شود مورد قبول بوده و هست.

همچنين بارها گفته‌ شده که هر آيه قرآن دارای تحلیل‌ها و تفاسیر مختلف است و همگی آنها نیز می‌تواند صحیح باشد الا مواردی که باضروريات عقلي و نقلي در تعارض باشد. این امر نیز در مجموع مورد قبول بوده و هست. پس در تفسیر قرآن اینکه کتاب الهی مورد تفسیر و تحلیل‌های مختلف حتی از اهل سنت قرار گیرد امری عادی بوده و هست.

و اما در مورد معصومان كه طبق حديث ثقلين هم‌طراز يا عِدل قرآن هستند چنین امری انجام نشده است یعنی شیعه پیوسته در صدد تجلیل و پیروی محض از ائمه بوده و اهل سنت نیز ائمه را مسکوت گذاشته‌اند. در کتب اهل سنت راجع به ائمه، بسیار کم نوشته شده است و زندگی آنها در نوشته‌های آنها مغفول واقع شده است. در شیعه نیز تفسیر و تحلیل زندگی ائمه بسیار کم اتفاق افتاده است.

بله در زمان ما مرحوم آیت الله صالحی نجف آبادی با نوشتن کتاب (شهید جاوید) و تحلیل نهضت امام حسین(ع) قدمی در این زمینه برداشت ولی چنین مواردی بسیار کم است.

به نظر می‌رسد شیعه نمی‌خواهد رکن دوم اسلام که اهل بیت هستند تحلیل شوند و به محض اینکه کسی تحلیل کند شروع به تکفیر می‌کنند.

بله تحلیل‌ها راجع به ائمه ممکن است خطا نیز باشد مثل تفسیر قرآن که احتمال خطا در آن وجود دارد ولی به هر حال باید تفسیر و تحلیل وجود داشته باشد.

پس من می‌خواهم بگویم اگر در مورد قرآن تفسیر انجام شده در مورد ائمه نیز باید انجام گیرد.

ما شیعیان باید از مقام تجلیل ائمه اطهار به سوی تحلیل برويم یعنی عقل خود را رشد دهیم و به زندگی ائمه با دید عاقلانه نگاه کنیم.

بنده در حدّ خودم سعی کرده‌ام چنین بابی را باز کنم. من با نوشتن مقالات و کتاب‌های مختلف تحلیل عاقلانه از زندگی ائمه علیهم السلام نشان داده‌ام. برای نمونه در کتاب (زوایای ناپیدای نهضت امام حسین) این سوالات را جواب داده‌ام که چرا امام حسین ترور نشد؟ چرا امام حسین خانواده‌اش را به همراه برد؟

این یعنی تحلیل زندگی ائمه و باید سعی شود چنین روشی مثل تفسیر قرآن گسترش پیدا کند. من در این کتاب تفسیری عاقلانه از نهضت کربلا نشان داده‌ام و چه خوب است دیگران نیز وارد میدان شوند و تحلیل‌های خود را ارائه دهند تا با تضارب آراء بتوانیم بهتر به سمت حقیقت حرکت کنیم همانگونه که در حکمت 173 نهج البلاغه آمده است:

مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الْآرَاءِ، عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَإِ

هر كه از آراء ديگران استقبال كند، مواضع خطا را تواند شناخت.

پس باید تحلیل‌های مختلف از زندگی ائمه ارائه شود تا بتوان صحیح را از سقیم تشخیص داد.

 مجموعه‌اي از مقالات بنده در تحلیل زندگانی ائمه اطهار در کتاب (پرتوی از پیشوایان رحمانی) چاپ شده که سه مورد آن مربوط به حضرت زهراء(س) است که در جلسۀ قبلی معرفی کردم.

در مقالۀ (چرا حضرت زهراء این‌گونه خطبه خواند؟) که در سایت نیز موجود است خطبۀ حضرت زهراء(س) مورد تحلیل قرار گرفته است. همچنین در تفسیر آیات سوره انسان زندگی ائمه را تحلیل کرده‌ام و خلاصه اینکه قصدم از این کارها این بوده که این‌گونه برخورد با زندگی معصومین باب شود تا بتوان از آنها درس زندگی آموخت.

اگر ائمه برای ما اسوه هستند باید زندگی آنها مورد تحلیل قرار گیرد دقیقا مثل قرآن که وقتی تفسیر شود عملیاتی می‌گردد. ائمه نیز که در شرائط دیگری غیر از شرائط ما زندگی می‌کرده‌اند زمانی برای ما درس‌آموز می‌شوند که زندگی آنها مورد تفسیر و تحليل قرار گیرد.

پس حرف‌هایی که من در زمان‌های مختلف و به مناسبت‌ها می‌زنم از همین باب است چون می‌خواهم عقلها را تحريك كنم تا دوستان عاقلانه فکر کنند و نظر دهند.

بنابراین من منکر حوادث احتمالي تاریخی نیستم چرا که تخصصم تاریخ نیست. من وقتي در باره شكسته شدن پهلوي حضرت زهرا (س) و نظاير آن مورد پرسش واقع مي‌شوم، می‌گویم: امكانش هست. ولي آيا اين امكان به وقوع هم پيوسته است؟ نمی‌دانم؛ زيرا كارم تاريخ نيست و تحقیق نکرده‌ام و از مطالب نقل شده به يقين نرسيده‌ام؛ چرا که حوادث تاریخي در بسیاری از موارد تحريك آميز و براي ايجاد نزاعهاي فرقه‌اي بيشتر از آنچه بوده، نقل شده است و به راحتی نمی‌توان به نتیجه يقيني رسید.

یادم هست در حوادثی که برای مرحوم آیت الله منتظری رخ داد و عده‌ای قصد داشتند از زير در نفت بريزند و خانۀ ایشان را آتش بزنند و برخي آمدند و مانع شدند، برخی از دوستان ما گفتند با این حادثه فهمیدیم ممکن است درب خانۀ حضرت زهراء(س) نیز آتش زده شده باشد؛ زيرا وقتي در زمان ما فقيه، مبارز، زندان رفته، پدر شهيد و پدر جانباز اين‌گونه مورد تعرض واقع مي‌شود هيچ چيز ديگري در تاريخ بعيد نيست. ولي با اين همه اثبات يك حادثه و يقين به وقوع آن به قرائن و شواهد بيشتر نياز دارد و بايد شبهات متعددي را پاسخ داد كه بنده توان و تخصصم نيست پس من منکر امكان آتش زده شدن درب خانۀ حضرت زهراء(س) نیستم ولي نمی‌توانم به صورت قطعی آن را قبول کنم چون ادلۀ اثبات وقوع این ماجرا، کافی نیست و  همانطور كه زمان ما افرادي نگذاشتند نفت ريخته شود و آتش سوزي شود شايد آن زمان نيز افرادي از وقوع آن جلوگيري كردندد و به قول آیت الله جوادی آملی: تقوای‌ علمی‌ آن‌ است‌ که‌ انسان‌ نه‌ مطلبی‌ را بدون‌ برهان‌ بپذیرد و نه‌ رأیی‌ را بدون‌ دلیل‌ تکذیب‌ کند، زیرا تصدیق‌ بی‌تحقیق‌ و تکذیب‌ بی‌دلیل‌ هر دو ناروا است‌. پس باید تقوا پیشه کرد و نه بی‌دلیل این قضیه را منکر شد و نه بی‌دلیل اثبات کرد.

به نظر من چه آنها این کار را کرده باشند و چه نکرده باشند همین که ناراحتی حضرت زهراء(س) از آنها ثابت است کافی است و این امر در خطبۀ ایشان نمایان است. در این خطبه اموری دیده می‌شود که نشان می‌دهد حضرت زهراء(س) واقعا مظلوم بوده است و مطالب این خطبه باید تحلیل شود تا از آن درس گرفته شود.

کسانی که فکر می‌کنند همۀ آن اتفاقاتِ نقل شده یقینی است باید بدانند عالمان دیگری وجود دارند که اشکالاتی به این نقل‌ها از لحاظ سندی و متنی وارد می‌کنند و مثلا می‌گویند: در موارد خطر اگر کسی درب خانه بیاید و مرداني در خانه باشند، مردها پشت در می‌آیند نه زن‌ها آن هم زن حامله. و در آن زمان برخي بني‌هاشم و برخي ياران حضرت علي(ع) در خانه بوده‌اند.

بله همین که پشت درِ خانه حضرت زهرا (س) آمده‌اند گناه بزرگی است ولی جزئیات آن یقینی نیست و در نتیجه نبايد سر اين امور خود ما شيعيان به نزاع بپردازيم و به هم توهين كنيم و فردي عليه ديگري راهپيمايي كند و…

وقتی معلوم نیست حضرت زهراء(س) هفتاد و پنج روز يا نود و پنج روز بعد از پدرش زنده بوده؛ زيرا تنها يك كلمه بدون نقطه و دندانه بوده كه برخي سبعين و برخي تسعين خوانده‌اند و قرينه ديگري نظير شب مهتاب يا شب تاريك يا سوم ماه يا سيزدهم ماه نقل نشده است، من می‌خواهم همین مطلب را مرکز شک قرار دهم و بگویم بسیاری از مسائل دیگر نیز یقینی نمی‌باشد. يادش به خير روزي به مرحوم آيت الله منتظري عرض كردم كه پيامبر(ص) ده سال در مدينه نماز مي‌خواند و مردم پشت سرش نماز مي‌خواندند اگر مالك يوم الدين و ملك يوم الدين مورد شك باشد بقيه امور نمي‌تواند يقيني باشد كمي فكر كرد و گفت: نمي‌دانم

مطلب مهم دیگر اینکه بعد از حضرت زهراء(س) حضرت علی(ع) 25 سال زنده بود ولی آیا مراسمی برای همسرش گرفت؟ واقعا چرا در دورانی که حضرت علی(ع) حکومت در دست داشت مراسمی نگرفت که معلوم شود فاطمیه اول گرفته شده یا فاطميه دوم؟ همچنین تا زمان غیبت، 250 سال بوده است و چرا ائمه در طول این زمان مراسمی برای حضرت زهراء(س) نگرفته‌اند؟

اینها را مطرح می‌کنم تا احتمالات مختلف به ذهن بیاید تا زندگی اهل بیت مثل قرآن شود و تفسیرهای مختلف از آن بشود.

اگر کسی بگوید مراسمی گرفتند می‌پرسم فاطمیه اول بوده یا دوم؟ اگر بگویند خبر گرفتن مراسم به ما نرسیده می‌پرسیم چرا این خبر نرسیده، ولي خبرهاي طهارات و نجاسات و وضو و غسل و.. رسيده است؟ ومگر این خبر مهمی نبوده است؟ اگر گفته شود مراسمی گرفته نشده سوال می‌کنیم چرا؟ مگر حضرت علي(ع) حكومت نداشت؟

البته نباید در جواب این سوالات تقیه را مطرح کنند چرا که جواب می‌دهیم زمان حکومت حضرت علی(ع) در باره مراسم حضرت زهرا(س) تقیه‌ای در کار نبوده است. از آن طرف در زمان امام باقر(ع) قیام‌هایی بر علیه حکومت‌ بني‌اميه با شعار رضا من آل محمد وجود داشته که نشان مي‌دهد امکان گرفتن مراسم براي حضرت زهرا(س) بوده است.

امیدوارم با این صحبت‌ها شك كه مقدمه تعقل و تحقيق و ضرورت تحلیل وقایع زندگی اهل بیت است، ايجاد شده باشد تا به جاي تكفير و توهين به تحقيق پرداخته شود.

يكي از تحلیل‌هاي من این است که شاید ائمه با برگزار نكردن مراسم براي حضرت زهرا(س) می‌خواستند دعواهای شديد بین شیعه و اهل سنت به وجود نیاید. نقل شده که به حضرت علی(ع) گفتند چرا در خانه نشسته‌ای و ایشان فرمود: می‌خواهم این اذان وجود داشته باشد. یعنی ایشان به فکر اصل اسلام بودند. بنابراین اینکه در طول زندگی ائمه، آنها ساکت بودند و مراسمی برای حضرت زهراء(س) نگرفتند به این دلیل بوده که می‌خواستند اسلام بماند و آن کسانی که بر طبل نزاعها مي‌كوبند شايد ناخواسته اقدام به نابودی اسلام می‌کنند.

مگر همگی شاهد نبودیم که همین چند روز پیش راجع به صحبت‌های یکی از علمای اهل سنت چه جنجالی به پا شد و نزدیک بود درگیری به وجود آید؟

بله بحثهاي علمي و تعریض و کنایه در طول تاریخ بوده و هست ولی تصریح به توهين نبوده است زيرا موجب جنگ مي‌شود و در جنگ بین دو گروه مسلمان، اسلام از بین می‌رود. آیا تا به حال فکر کرده‌اید که اگر امام حسن(ع) تسلیم ‌شد و حتی یک شهر را برای خود نگه نداشت به چه علت است؟ تحلیل من این است که ایشان می‌خواسته جنگ در امت اسلام پیش نیاد.

خلاصه اینکه اگر من صحبتی می‌کنم برای این است که عقلها كم‌كم بيدار شود و ائمۀ اطهار علاوه بر تجليل، مثل قرآن مورد تحلیل قرار گیرند. تفسیر قرآن عمومی شده و مفسرین با یکدیگر درگیر نمی‌شوند بلکه همدیگر را نقد می‌کنند. در مورد تحليلهاي گوناگون نسبت به ائمه اطهار نيز بايد همين گونه بشويم و سخنان و تحليلهاي يكديگر را بشنويم و نقد عالمانه كنيم. باید فرهنگ‌سازی کنیم که تحلیل‌های مختلف در مورد ائمه بیان شود و مورد بحث قرار گیرد.

اگر در تفسیر قرآن که ثقل اکبر است اختلاف نظر وجود دارد و کار به دعوا نمی‌کشد در مورد ائمه که ثقل اصغر هستند نیز باید راه تحلیل را باز بگذاریم تا ائمه نیز مثل قرآن شکوفا شوند. پس نباید دهان‌ها را ببندیم و تنها دهان احساسات را باز بگذاریم. ائمه عاقل بوده‌اند. عاطفه هم داشته‌اند. حب و بغض هم داشته‌اند. همۀ این جنبه‌ها باید تحلیل شود تا برای ما در این زمان درس‌آموز باشند. نباید آنها را در جعبه‌هايی از تقدس باقی گذاشت تا از الگو بودن بیفتند.

اشكال: در تحليلها و بيان احتمالات بايد ظرفيت افراد را نيز در نظر گرفت.

پاسخ: بله البته باید ظرفیت مردم نیز در تحلیل‌ها مورد توجه قرار گیرد ولی یادمان نرود که گروه‌هایی در صدد این هستند که ظرفیت مردم را پایین بیاورند و مردم را چنان احساسی كنند تا کسی قدرت تحلیل نداشته باشد. به عنوان مثال قبلا در هيئت‌ها، یک ساعت روحانی سخنرانی علمي می‌کرد و 10 دقیقه مداحی بود. سپس مداحي و سخنراني متساوی شد و در زمان ما مداحی بر سخنرانی غلبه پیدا کرده است و بدتر از بد اينكه سخنرانها هم احساساتي هستند. ما در چنین شرائطی قرار داریم. پس باید جلو بیماری جامعه را گرفت. زمانی به شور چسبیدیم و به مداحان دوْر دادیم و این‌گونه شد که اکنون می‌بینیم.

طبق آماري در ایران هشتاد درصد عقل‌گریز هستند. متأسفانه باید بگویم جنگ برای ما خسارات زیادی داشت، ولي همۀ خسارات مادی و شهيدان و مجروحان نسبت به خسارت احساسي شدن و تهي شدن جامعه از ‌عقل كم‌تر است .

سؤال: حضرت زهراء(س) كه جوان بود چگونه و به چه علتی از دنیا رفته است؟

جواب: دقیقا نمی‌دانم شايد به خاطر ضربات جسمي بوده و شايد به خاطر فشارهای روحی که بر او وارد شده و شايد هر دو نقش داشته و شايد نظير ساير فرزندان رسول خدا(ص) از دنيا اقتضاي عمرش كم بوده است.

به این نکته نیز توجه داشته باشیم که عبارت مرحوم كليني در كافي ج 1 ص 458  وفات است قبلا نيز در تقویم‌ها برای حضرت زهراء(س) از عنوان وفات استفاده شده بود. ولي چند سالي است که وفات به شهادت تبدیل شده است و خود این مطلب نیز جای سوال دارد. به نظر من بجای رحلت و شهادت می‌توان از عنوان عروج سخن گفت و راجع به نوع عروج سکوت کرد.

امیدوارم این مباحث عاملی برای رشد عقل و فکر جامعه گردد و باب تحلیل و تفسیر در زندگی ائمه باز گردد تا بتوانیم به بهترین وجه از آنها الگو بگیریم و پیرو واقعی آنها باشیم.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.