تفسیر آیه 73 سوره انعام در تاریخ 23 اسفند 1400

تفسیر آیه 73 سوره انعام در تاریخ 23 اسفند 1400

نکات درس تفسیر در تاریخ 23/12/1400

تفسیر آیه 73 سوره انعام

خواندن عبارات مجمع البیان پیرامون تفسیر آیه 73 سوره انعام

وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عٰالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهٰادَةِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ  ﴿الأنعام‏،73﴾

و اوست که آسمان‌ها و زمین را به حق آفرید؛ و هنگامي‌که می‌گوید: باش، پس بی درنگ می‌باشد؛ گفتارش حق است؛ و روزی که در صور دمیده شود فرمانروایی مطلق ویژه اوست، دانای نهان و آشکار است، و اوست حکیم و آگاه.

نکته 1: ابتدا سالروزر ولادت حضرت علی اکبر(ع) را تبریک عرض می‌کنم. در این روزهایی که همه‌جا اخبار غم‌انگیز است خوب است چنین سالروزهایی می‌آید که انسان ابراز خوشحالی نیز بکند.

از طرفی شنیدیم در این روزهای اخیر رژیم سعودی 81 نفر را گردن زده است. از آن طرف ماجرای اوکراین را می‌شنویم. اینها همه خبرهایی است که در دنیای به اصطلاح متمدن امروزی رخ می‌دهد و عامل ناراحتی است.

امروزه جهان در ظاهر متمدن شده، ولی از نظر اخلاق خوب نشده است. این همه انسان کشته می‌شود و اینها خبرهای غم‌انگیزی است. دین آمده که جلو این بی‌اخلاقی‌ها را بگیرد.

اینکه امروزه اینقدر انسان‌های غیر نظامی کشته می‌شود واقعا آیا عصر تمدن است؟ اتفاقا امروزه عصر وحشی‌گری است.

در جنگ‌های پیامبر(ص) اصلا غیر نظامیان کشته نمی‌شدند و از خود جنگجویان نیز درصد کمی کشته می‌شدند.

باید توجه داشت که دین برای انسان‌سازی آمده است. اگر جنگ و خونریزی اینقدر شدت دارد معلوم است ما مبلغین نیز مسئولیت خود را به درستی انجام نداده‌ایم.

پیامبر(ص) بدترین دشمنانش را نیز بخشید ولی امروزه اینقدر بی‌اخلاقی رخ داده است. باید همه توبه کنیم. امروزه حرف‌های خطرناکی می‌شنویم که مثلا پوتین گفته است اگر قرار است ما نباشیم جهان هم نباید باشد و این تهدید به استفاده از بمب اتم است. حال چرا جمهوری اسلامی این حرف‌ها را محکوم نمی‌کند معلوم نیست. چرا حوزه تنها در برابر جنایات سعودی تظاهرات راه می‌اندازند ولی در مقابل جنایات روسیه تظاهرات نمی‌کنند؟

باید اخلاقی باشیم و از هر جنایت‌کاری اظهار تنفر کنیم.

بنده در روز اول جنگ در اوکراین لایوی در اینستاگرم گذاشتم و گفتم تا جایی که می‌توان باید از جنگ دوری کرد و پیامبر(ص) تا جایی که ممکن بود از جنگ دوری می‌کرد و تنها در موارد ناچاری دفاع می کرد.

پس بدی باید از هرکسی محکوم شود و خوبی در هر جایی مورد مدح قرار گیرد.

نکته 2: در این جلسه قصد دارم متن تفسیر مجمع البیان را در ذیل آیۀ مورد بحث برای شما بخوانم.

ایشان راجع به معنای «بِالْحَقِّ» در عبارت خَلَقَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ گفته است که «بِالْحَقِّ» دو معنا می‌تواند داشته باشد:

معنای اول: «بِالْحَقِّ» یعنی للحق یعنی به هدف حق نه برای باطل. این نظر حسن و زجاج است. معنای این تعبیر این است که آسمان و زمین حقاً خلق شده است.

طبق این معنا الف و لام و باء در «بِالْحَقِّ» تنها نوعی استعمال برای رساندن این معنا باشد و الا در این معنا حق جدای از خلق نیست.

معنای دوم: «بِالْحَقِّ» یعنی بکلامه الحق یعنی خدا آسمان و زمین را به واسطۀ کلامش خلق کرد که حق است.

سپس می‌گوید نظر اول صحیح است.

نکته 3: تعبیر وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ را زیاد شنیده‌ایم ولی در اینجا می‌خواهیم در مورد این تعبیر بیشتر تأمل کنیم. در مجمع البیان آمده است که منصوب بودن یومَ به خاطر عطف بر «ه» در اِتَّقُوهُ در آیه قبل است یعنی مفعول واقع شده است و معنایش این است که نسبت به روز قیامت تقوا پیشه کنید. تقوا نسبت به قیامت در آیات دیگر قرآن نیز آمده است مثل این آیه:

وَ اِتَّقُوا يَوْماً لاٰ تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً  ﴿البقرة، 48﴾

و از روزی پروا کنید که کسی از کسی عذابی را دفع نمی‌کند،

ممکن است منصوب بودن یومَ به این خاطر باشد که قبل از آن، امر «اُذکر» محذوف است و اتفاقا در آیه 74 همین سوره نیز «اُذکر» در تقدیر است.

ممکن است یومَ عطف بر السَّمٰاوٰاتِ باشد و در نتیجه معنا این می‌شود که خدا روز قیامت را خلق کرده است.

طبق این معنا اشکالی پیش می‌آید که روز قیامت هنوز خلق نشده است که در جواب گفته شده است که این تعبیر از این باب است که واقعۀ حتمی را به صورت ماضی بیان می‌کنند. ( مجمع البيان ج 3-4 ص320)

البته نظرات دیگری نیز داده‌اند و مثلا در تفسیر التحریر و التنویر گفته شده است که یوم خبری است که متعلق به «استقر» که محذوف است می‌باشد و مبتدایش قَوْلُهُ الْحَقُّ است. (التحرير و التنوير ج 6 ص 167)

نکته 4: در مورد تعبیر كُنْ فَيَكُونُ این سؤال پیش می‌آید که امر «كُنْ» به چه کسی است و مخاطب این امر چه کسی می‌باشد؟ اگر خطاب به شیء موجود است که «كُنْ» برای آن معنا ندارد و اگر خطاب به شیء معدوم است شیء معدوم چگونه مورد خطاب قرار گرفته است؟

برخی خواسته‌اند در جواب این سؤال بگویند در علم خدا صورت جهان موجود است و خدا به آن صورت‌ها گفته است که «كُنْ» تا در عالم واقع ایجاد شوند مثل اینکه چیزی را در ذهنمان تصور کنیم و سپس بگوییم «باش» تا از این طریق آن چیز ایجاد شود. پس خطاب به صورت‌های علمیه اشیاء است و آنها این خطاب را می‌شنوند و به وجود می‌آیند. شعری نیز در این زمینه از مرحوم انصاري شيرازي به ياد دارم که:

سامعه کائنات ندای کُن را شندید     وجود گشت پدید، عدم به کنجی خزید

از اين شعر به وهم مي‌آيد كه كائنات وجود دارند و گوشششان نداي كُن را مي‌شنود و عدم موجودي است كه فرار مي‌كند و پنهان مي‌شود.

باز برخی با این بیان گفته‌اند که نسبت خدا به مخلوقات  اضافۀ اشراقیه و افاضه اشراقيه است. یعنی ابتدا چیزی نبود که خدا به او وجود دهد بلکه خداست و نور وجود و خود نور وجود است که اشیاء را ایجاد می‌کند.

فلاسفه عبارتی دارد و می‌گویند:

صفحات الاعیان عند الله کصفات الاذهان عندنا

ما در صفحۀ ذهنمان هر چه را بخواهیم خلق می‌کنیم ولی در عالم واقع نمی‌توانیم، اما خدا در عالم واقع با یک اراده هر کاری را که بخواهد انجام می‌دهد.

البته در اين تعبیر كمي تسامح است چون ما با کارهای ذهنی خودمان خسته می‌شویم و تازه جزئیات را نيز نمی‌توانیم تصور کنیم بر خلاف خلقت خدا که کوچکترین خستگی در آن نیست و همه چيز محاسبه و مشاهده شده است.

يادآوري: تعبیر كُنْ فَيَكُونُ ممکن است خطاب به صُوَر باشد؛ زيرا برخي الصُوُر را الصُوَر خوانده و آن را جمع صورت دانسته‌اند. (مجمع البيان ج 3-4 ص 321). طبق اين قرائت، قبل از خلقت موجودات صورت‌هایی بوده که مورد خطاب «كُنْ» قرار گرفته است.

قول دوم این است که خدا با این تعبیر هرچیزی که قرار است خلق شود را در نظر می‌گیرد و به همۀ آنها «كُنْ» می‌گوید.

در ادامه در این تفسیر آمده است که خدا با آوردن این تعبیر می‌خواهد سرعت بعث را برساند و بفهماند که به یک لحظه همۀ قدرت‌ها تمام می‌شود. (مجمع البيان/ همان)

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.