عليكم السلام. قیاس این دو، قیاس مع الفارق است. پیامبرانی مثل ابراهیم و موسی و پیامبر اکرم(ص) موظف به مبارزه با بت و بت‌پرستی بودند و تازه هر زمانی برای خود اقتضائی داشته است. در زمان موسی بنی‌اسرائیل گوساله‌ای ساختند که صدایی داشت و آن را پرستیدند. حال برای اینکه چنین چیزی تمام شود موسی آن را شکست و در دریا ریخت تا پرستش گوساله تمام شود و بنی‌اسرائیل به خاطر عشق به آن گوساله حتی طبق نقل‌ها به دریا افتادند و خاکستر با آب مخلوط شدۀ آن گوساله را می‌خوردند. در قرآن آمده است که «اشربوا فی قلوبهم العجل» یعنی حب آن گوساله را نوشیده بودند که این عبارت شدت علاقۀ بنی اسرائیل به آن گوساله را می‌رساند. پس موسی می‌خواست به گونه‌ای آن را از بین ببرد که هیچ اثری از شرک باقی نماند.
اما اینکه امروزه می گویم ساختمان خراب نشود یک امر عقلائی است؛ زيرا با تخريب ويلا نه تنها جاي ويلا براي كشاورزي مناسب نيست بلكه ضايعات ساختمان تخريب شده نيز مزاحم كشاورزي است، بله با امكانات موجود نظير گشت دائمي هوايي باید از ساخت ویلاهای بدون مجوز پیشگیری شود ولی اگر ساخته شد خراب کردن آن از بین بردن سرمایه‌هاست و جريمه كردن راه چاره است. علاوه بر این به نظر می‌رسد باید مجوزهایی صادر کرد. به قول یکی از دانشمندان غربی چمنی که جای پا در آن پیدا شد باید راه رو شود. وقتی می‌بینیم در جایی تخلف می‌کنند و ویلا می‌سازند پیداست که ویلا سازی در آنجا نیاز است. بله اگر افرادی پول فراوان دارند و هر زمين كشاورزي را با پول خود تخریب و تبديل به ويلا می‌کنند برای این امر باید فکری اساسی شود و مثلا باید اقتصاد را درست کرد تا مردم از لحاظ مالی متعادل شوند و تنها چند درصد جامعه ثروتمند بي‌منطقنباشند و ثروتمندان نتوانند با پولشان هر جایی را به ویرانی بکشانند.