محرم ماه شور یا شعور؟

محرم ماه شور یا شعور؟

باسمه تعالی

محرم ماه شور یا شعور؟

با فرا رسیدن ماه محرم، ماه عزا، مراسم سوگواری سالار شهیدان برپا می شود و مردم به عشق امام حسین علیه السلام در این مجالس شرکت کرده و به سوگواری و عزاداری مشغول می شوند.

تیتر تمام بنرها و پلاکاردها و اعلامیه های عزا، این جمله نقش می بندد: 10 شب مجلس شور و عزا، 5 شب مجلس شور و عزا و … ؟

اما جای سوال این جاست؛ آیا محرم ماهی است که فقط باید در آن شور برپا کرد و عزا گرفت؟ آیا محرم ماهی است که فقط باید سینه زنی و زنجیر زنی کرد و آیا قیام حسین بن علی علیه السلام برای این بود که ما پیروان حضرتش در این ماه به شور و عزا روی آوریم؟

یا این که محرم ماهی است که علاوه بر شور و عزا، باید انسان محب حسین به مرحله آگاهی و شعور حسینی و دینی هم برسدو در مرحله عمل و زندگی از سیره ابی عبدالله درس بگیرد؟ و با اقتدا به مولایش یک لحظه زیر بار زور و ذلت و خواری کمر خم نکند؟

ما منکر شور گرفتن و عزاداری نبوده و نیستیم اما مطلب این جاست که هدف تنها و تنها، شور و عزا نیست بلکه با شرکت در این مجالس و مراسم­ها علاوه بر سوگواری باید به مرحله آگاهی و شعور دینی هم رسید.

در شماره پیشین این مجله([1]) بیان شد همواره و همیشه در وجود انسان دو نوع «من» وجود دارد:

«من» برین

«من» فرودین

این دو «من» صفحه دل انسان را صحنه و میدان کارزاد خود کرده و می کنند و همواره یکی بر دیگری پیروز می شود و آن دیگری را تحت تسلط خود قرار می دهد.

اگر انسان با آگاهی کامل و دقت، سعی کند «من» برین را در خود زنده نگه دارد، کرامت و انسانیت و صداقت را به اوج خود رسانده است و با جمله «هیهات منا الذلة» حاضر است در راه احیاء ارزش های دین و انسانیت، جان خود را فدا کند. و دیگر انسانی که اسیر «من» فرودین شده همه هستی و انسانیت خود را به دنیا و مادیات می فروشد و برای رسیدن به اهداف خود حاضر است همه چیز و همه کس را فردای خود کند.

هدف این نوشتار این است که با توجه و استعانت از قیام عاشورا در مورد این دو «من»  مطالبی بیشتر بیان شود امید است که مورد استفاده قرار بگیرد.

میدان و صحرای کربلا صحنه­ای است که هر دو «من» به معرض نمایش گذاشته شده است:

یک طرف کسانی که انسانیت و صداقت و شرافت خود را با دنیا معامله نکرده بلکه ریشخندی به دنیا و دنیاپرستان زده و میزنند. و در اقلیت افراد به سر می برند.

و یک طرف افرادی که همه هستی و شرافت و کرامت و انسانیت خود را به ثمن بخسی فروخته و در اکثریت به سر می برند.

گروه اول کسانی هستند که تمام سعی و تلاششان در این اهداف قرار دارد:

1ـ دعوت مردم به سوی خدا.

2ـ خیرخواهی و مهربانی به بندگان الهی.

3ـ بذل جان در راه احیاء ارزش­ها­ی الهی و دینی و نجات بندگان خدا از یوق جهالت و سرگردانی و گمراهی.

به عنوان نمونه در زیات اربعین به این موارد بالا اشاره شده است. در این زیارت می خوانیم:

خدایا ولی تو امام حسین علیه السلام در راه دعوت مردم به سوی تو جای عذر و بهانه ای برای مردم قرار نداد و از خیرخواهی و مهربانی نسبت به بندگان تو چیزی کم نگذاشت و در راه احیاء دین تو جان خود را فدا نمود تا در اثر این کارها بندگان تو را از خواب جهالت و سرگردانی و حیرت بیدار نماید.

آری حسین علیه السلام انسانی است که تمام صفات انسانی از قبیل شرافت کرامت فضیلت و انسانیت را به اوج خود رسانید و با فدا کردن جان خود در صدد بیدار کردن مردم از خواب غفلت و جهالت بود تا بفهمند که نباید زیر هر پرچمی و برای هر قدرتی و جهت رسیدن به هر ثمن بخسی، ذلت را بپذیرند و دچار خواری و سرگردانی شوند.

او با انجام دادن این اعمال که در زیارت اربعین اشاره شده نشان داد که، روح حسین و جان و قلب حسین تشنه است اما نه تشنه آب، بلکه تشنه هدایت مردم، تشنه بیدار شدن خلق خفته از خواب گران جهالت، حسین تشنه بود اما تشنه بیرون کشیدن مردم از سرگردانی و گمراهی( لیستنقذ عبادک من الجهالة) و اصلا برایش مهم نبود که این مردم افراد عامی باشند یا باسواد، هدف این است که زیر بار ذلت کمر خم نکنند و آزاده و آزادگی را سرلوحه زندگی خود کنند.

او با فریاد «الموت اولی من رکوب العار و العار اولی من دخول النار» مرگ با عزت و شرف بهتر از زندگی ننگین و با ذلت است؛ و با شعار «إن لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون یوم المعاد فکونوا فی امر دنیاکم احرارا» می خواهد روح حمیت و جوانمردی را در غافلان اعم از عامی و عالم بیدار کند.

حسین می­خواهد معصومیت و انسانیت از دست رفته را دوباره احیاء کند و به ذلت بردگی انسان پایان دهد و بگوید: قد جعلک الله حرا فلا تکن عبد غیرک؛[2] خدا تو را آزاد آفریده است پس برده و بنده دیگری مباش.

و اما گروه دوم کسانی­اند که دچار «من» فرودین خود شده و انسانیت خود را در مسلخ ذلت و حقارت ذبح کرده و می کنند به گونه­ای که حاضر می شوند برای رسیدن به منافع دنیایی خود پاک­ترین انسان را هم به قتل برسانند .

در زیارت مورد اشاره گروه دوم هم به معرض تصویر کشیده شده است و آمده:

مردم با هم متحد شدند و دست به دست هم دادند و و در مقابل حسین بن علی ایستادند. آنهایی که  فریب دنیا را خوردند و بهره خود و آخرت خود را به ثمن کثیفی از دنیا فروختند. کسانی که طغیان کرده و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون کردند و موجبات خشم خدا ونبی خدا را فراهم نمودند.

آری اگر انسانی اسیر دنیا شد و بهره و ارزش خود را به پست ترین قیمت ها فروخت و به بهای خلیی سخیف آخرت خود را از دست داد، گردنکشی کرده و در چاه هوس و شهوات غرق می شود.

چنین انسانی هیچ باکی ندارد که رضایت خلق را بر رضایت خالق ترجیح دهد و از کسانی که کارشان ایجاد اختلاف و روحیه­اشان روحیه نفاق و کینه است اطاعت کند (و اطاع من عبادک اهل اشقاق و النفاق).

و چه زیبا امام در سخنانی، چهره افرادی را که اسیر «من» فرودین خود شده اند، بر ملا می سازد و صفات آنان را بیان می دارد تا مردم آنان را شناخته و از آنها فاصله بگیرند. چرا که این­ها هستند همان افرادی که نه تنها به وظیفه عالمانه خود (بیدا کردن مردم و ایستادگی در مقابل زر و زور و تزویر) عمل نکرده­اند بلکه با وجهه دینی خود و سکوت در مقابل ظلم ظالمین و تأمین امنیت و زندگی مادی خود، بر خواب جهالت و غفلت مردم افزوده و زمینه رشد ظلم و استبداد را فراهم می کنند و در این زمنه یار و یاور خونخواران و جنایتکاران تاریخ می شوند.

 به فرازهایی از این سخنان ارزشمند و درر بار گوش می سپاریم:

«شما ای جماعتی که به دانش مشهورید و به خوبی نامور  و به خیرخواهی شناخته شده­اید و به وسیله خدا در دل مردم مهابتی دارید. شرافتمند از شما حساب می برد و ضعیف شما را اکرام می کند.

کسانی شما را برخودشان ترجیح می دهند که بر آنان برتری و حق و نعمتی ندارید شما واسطة حوایج هستید آنگاه که بر خواستاران آنها ممتنع شود.

شما به هیبت و شکل پادشاهان و کرامت بزرگان گام بر می دارید. آیا همه آنچه که به آن رسیده­اید به این جهت نیست که به شما امید می رود برای بر پایی حق خدا قیام کنید؟ با این که شما دربارة اکثر این حقوق کوتاهی کرده­اید و به حق ائمه بی اعتنایی نموده­اید حق ضعیفان را ضایع کرده­اید اما آن چه را حق خودتان می پندارید مطالبه نموده­اید.

شما هیچ گونه مالی را هزینه نکرده­اید و جانی را در راه کسی که آن را خلق کرده ، به خطر نیفکنده­اید و نه به خاطر رضای خدا با گروهی در افتاده­اید. آیا شما از خدا انتظار بهشت و همنشینی با رسولان و در امان بودن از عذابش را دارید؟

ای کسانی که چنین آرزوهایی به درگاه خدا دارید، بر شما می­ترسم که عذاب و کیفری از عذاب­های خدا بر شما فرود آید زیرا از کرامت خدا به منزلت و مقامی رسیده­اید که به آن برتری یافته­اید ولی با این حال کسانی را که به واسطة خدا شناخته می شوند (یا کسانی که خدا را می شناسند) اکرام نمی کنید، در حالی که خود شما با استعانت از خدا در بین مردم ارجمندید.

شما می بینید که پیمان های خدا (به دست ارباب قدرت) شکسته می شود و از آن به فزع و فغان نمی افتید در حالی که شما برای شکسته شدن برخی ذمه های پدرانتان فغان سر می دهید. در حالی که ذمه رسول خدا صلی الله علیه و آله خوار و بی مقدار شده و کوران و لالان و زمین گیران در شهرها بی سرپرست مانده­اند و مورد ترحم قرار نمی گیرند و شما نه در شأن مقام خود عمل می­کنید و نه به کسی که عمل می­کند، اعتنا می­کنید و با ساخت و پاخت با ستمگران در امان می­مانید.

همه این­ها منکراتی است که خدا به شما فرمان خودداری و جلوگیری داده ولی شما از آن غافلید اگر بفهمید شما مصیبتتان از تمامی مردم بیشتر است زیرا شما با از دست دادن جایگاه­های عالمان، مغلوب شدید.

همان طور که بیان شد در این خطبه مهم­ترین انتقاد از عالمان عبارت است از:

1ـ کوتاهی کردن در اقامه احکام دین و تقصیر دررعایت پیمان های الهی.

2ـ سکوت در برابر ظالمان.

3ـ بد عمل نمودن به فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر که ناشی از طمع و ترس آنان به خاطر مرگ و از دست دادن مقام و منصب بود.

4ـ دفاع نکردن آنان از حقوق ستمدیگان و بیچارگان.

و نهایتاً کاستی­های آنان آن قدر زیاد است که حضرت فرمودند: انتم اعظم الناس مصیبة.

نتیجه:

محرم بهترین ماهی است که انسان می تواند نسبت به قیام عاشورا آگاهی لازم را کسب کند و جایگاه خود را در این عالم هستی پیدا نموده و با الگوگیری از صاحب این قیام به مبارزه علیه خودپرستی، مقام پرستی، دیگر پرستی و دنیا پرستی­ها قیام کند.

آیا مراسم عزاداری و سوگواری اباعبدالله الحسین علیه السلام بهتر نیست به گونه­ای برپا شود که عالِم با اقتدا به مولایش به وظیفة خود عمل کند و مردم را به سطح بالایی از آگاهی و علم برساند تا حاضر نشوند زیر بار ظلم و زور، زر و تزویر قدرتمندان و ثروتمندان و ریاکاران اطاعت کورکورانه کنند و به خاطر تکه نانی یا زر سیاهی، کمر و سر را خم کنند، بلکه با زبان حال و قال اعلام کنند: هیهات منا الضلة و ای شکم خیره به نانی بساز تا نکنی پشت به خدمت دوتا؟

محرم ماهی است که انسان عزادار با اقتدا به مولایش حسین در صدد ذبح کردن من فرودین و هواهای نفسانی خود برمی آید تا در اثر این ذبح به مرحله نفس برین و مطمئنه برسد.

اما چرا و چگونه و به چه جهت مراسم سوگواری­ها به این سمت و سو کشیده شده و می شود که فقط بحث شور و عزا و زنجیر و سینه مطرح باشد اما هدف حسین، قیام حسین و سخن حسین ومبارزه با ظلم و ظالمین و… در بین نباشد؟

[1] ـ باز اندیشی دینی شماره 2 مقاله پنجم ص 78 الی 95.

[2] ـ نهج البلاغه/ نامه 32

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.